بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 124
کل بازدید : 363146
کل یادداشتها ها : 1747
کاخ سفید با تایید شایعات درباره احتمال حمله هوایی علیه ارتش سوریه، عملا به این کشور و همه کشورهای جهان که دولتی مستقل دارند اعلان جنگ داد و این در حالی است که مصوبه دومای روسیه برای حضور نظامی نامحدود این کشور در سوریه، احتمال برخورد مستقیم 2 قدرت نظامی را بیش از پیش افزایش داده است. «جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید روز پنجشنبه اعلام کرد واشنگتن احتمال حملات هوایی علیه ارتش سوریه را منتفی نمیداند.
اگرچه سخنگوی کاخ سفید در این مورد محتاطانه سخن گفت و انجام عملیات نظامی آمریکا علیه نظام سوریه را در مورد اهداف تعریف شده که به احتمال زیاد پیامدهای پیشبینی نشدهای برای واشنگتن به دنبال داشته باشد رد کرد اما از نظر رسانههای غربی همینقدر کفایت میکرد که ارنست بگوید: «من بررسی گزینههای مختلف را دور از ذهن نمیدانم.» چرا که این کرنش سخنگوی دولت اوباما به معنی تایید اطلاعات از عمد درز داده شده از وزارت دفاع ایالات متحده درباره تدارک پنتاگون و کشورهای ناتو برای حمله بزرگ به خاک سوریه با هزینه سعودیها بود که اخیرا در مطبوعات غربی منتشر شده است.
از جمله آنها روزنامه آمریکایی «واشنگتنپست» بود که چهارشنبه پیش نوشت: «شماری از مسؤولان آمریکایی- از سیا، وزارت خارجه و ستاد کل نیروهای مسلح آمریکا- چهارشنبه گذشته در کاخ سفید موضوع حملات محدود علیه نظام سوریه را بررسی کردهاند. آنان هدف این کار را واداشتن نظام بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه به تغییر رفتارش در قبال آتشبس در منطقه حلب و ثمربخش کردن گفتوگوها با وی، عنوان کردهاند». بهنوشته واشنگتنپست، نشست شورای امنیت ملی آمریکا اواسط هفته جاری به ریاست باراک اوباما تشکیل شده و احتمال میرود او با بمباران «ضعیف» نیروهای ارتش سوریه موافقت کند.
البته «جان کربی» سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده در راستای سیاست ارعاب و مذاکره، پس از این تهدید رسانهای سعی کرد باب راهکار دیپلماسی با مسکو را هم در واشنگتن باز نشان دهد اما کماکان گزینه نظامی را منتفی ندانست. اما برنامه آمریکاییها برای بمباران «ضعیف» نیروهای ارتش سوریه که واشنگتنپست به اصطلاح- در حقیقت با نظر خود اوباما- افشا کرده بود، بدعتی بسیار خطرناک است، چرا که به معنی نادیده گرفتن تمام کنوانسیونهای بینالمللی در مورد مرزبندیهای سیاسی و حق حاکمیت دولتهای مرکزی بر تمامیت ارضیشان محسوب میشود.
اگرچه این جنایتی است که آمریکا بارها بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل در سالهای اخیر در افغانستان، عراق، پاکستان، یمن و خود سوریه مرتکب شده است اما تبدیل آن به یک رویه معنایی جز این ندارد که آمریکاییها خود را برای حمله و جنگ با هر کشوری محق بدانند که این اعلان جنگ به همه کشورهای جهان خواهد بود. از سوی دیگر تصمیم مذبوحانه و مخفی اوباما برای بمباران «ضعیف» سوریه به شکلی دیگر در منابع عربی نزدیک به کاخ سفید بازتاب یافته که نشان میدهد این حملات همانند آنچه در هفتههای اخیر در قالب پشتیبانی هوایی داعش در حمله به مواضع نیروهای سوری در دیرالزور و همچنین نیروهای مردمی عراق در جنوب موصل انجام گرفت از قبل آغاز شدهاند. روزنامه «الشرق الاوسط» وابسته به خاندان پادشاهی سعودی به نقل از مقامات آمریکایی خبر داده که پنتاگون درصدد حملات محدود به مواضع ارتش سوریه است بدون آنکه مسؤولیت آن را برعهده بگیرد.
این روزنامه چاپ لندن نوشت: «پنتاگون در حال بررسی انجام حملات محدود به سوریه است؛ حملاتی که پای باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا را به یک وضعیت شرمآور باز نکند. قرار نیست اشارهای به این حملات هوایی که آمریکا درصدد است انجام دهد، شود و واشنگتن هم علنا مسؤولیت آنها را نخواهد پذیرفت.» اما قطعا چنین حملاتی با سکوت سوریه و متحدانش مواجه نخواهند شد و در عین حال نهایت شرمساری را برای اوباما به همراه خواهد آورد، چرا که مطرح کردن حملات نقابدار و غیرمسؤولانه به یک کشور دیگر معنایی جز این ندارد که آمریکا خود را به عنوان دولتی تروریست به جهان معرفی میکند.
روسیه آماده جنگ، به دنبال صلح
در حالی که جنگ تنها برنامه اوباما برای سوریه است، پوتین هم پا پس نکشیده، اگرچه صلح برای او اولویت اصلی است. تنها یک روز پس از سخنرانی تاریخی رئیسجمهور روسیه در دوما (مجلس نمایندگان) مبنی بر آمده شدن این کشور برای برخورد احتمالی با دشمن، پارلمان روسیه توافق مسکو با دمشق را که به نیروهای روس امکان میدهد به مدت نامحدود در سوریه بمانند، تصویب کرد.
همه 446 نماینده مجلس دوما روز جمعه به تصویب این توافقنامه رای دادند که براساس آن پوتین میتواند نیروهای نظامی را در پایگاه هوایی حمیمیم در جنوبشرقی شهر بندری لاذقیه تا هر زمان که لازم باشد حفظ کند. به گفته نیکولای پانکوف، معاون وزیر دفاع روسیه، توافقنامه مزبور شامل «عملیات یگان هوایی نیروهای مسلح روس در قلمروی سوریه» نیز میشود. همزمان سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه پذیرای ژان مارک آیرو، وزیر خارجه فرانسه بود تا دو کشور توافق جدیدی را برای آتشبس در سوریه بررسی کنند.
لاوروف پس از دیدار با آیرو گفت:«آماده همکاری با فرانسه درباره متن پیشنویس قطعنامه سوریه هستیم. این در حالی است که وزارت خارجه آمریکا هفته گذشته اعلام کرد واشنگتن تماسهای دوجانبه با مسکو درباره حل بحران سوریه را به حالت تعلیق درآورده است. البته روسیه علاوه بر همکاری با فرانسه درباره تدوین قطعنامه شورای امنیت درباره آتشبس سوریه، قطعنامهای اضطراری را هم برای ارائه به شورای امنیت در نظر دارد. شورای امنیت سازمان ملل، دوشنبه هفته پیش مذاکره بر سر پیشنویس قطعنامههای پیشنهادی فرانسه و اسپانیا را آغاز کرده که از آمریکا و روسیه میخواهد آتشبس فوری در حلب را تضمین کنند و به پروازهای نظامی بر فراز این شهر پایان دهند.
هشدار فوری مسکو به واشنگتن
دیروز وزارت خارجه روسیه اعلام کرد، به منابعی دست یافته که نشان میدهد آمریکا قصد دارد به صورت محدود به برخی از پایگاههای حیاتی ارتش سوریه حمله موشکی کند. مسکو طی اطلاعیهای فوری به صورت مستقیم به واشنگتن هشدار داده است که افزایش تنش در سوریه احتمال از کنترل خارج شدن اوضاع را بیشتر میکند.
پوتین نخستین برنده جایزه صلح چاوز
رئیسجمهور ونزوئلا، جایزه صلح تازه ایجادشده را که به افتخار هوگو چاوز، رهبر فقید این کشور نامگذاری شده به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اعطا کرده است. نیکلاس مادورو روز جمعه در مراسم رونمایی از مجسمه چاوز که توسط یک هنرمند روس طراحی شده بود، گفت: «تصمیم گرفتم جایزه صلح و حاکمیت هوگو چاوز را ایجاد کنم». وی رئیسجمهور روسیه را «مبارز راه صلح» عنوان کرد و گفت: «فکر میکنم ولادیمیر پوتین شایسته جایزه هوگو چاوز است».
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان گفت: امنیت مهمترین دغدغه امروز آحاد مردم جهان است، در حالی که کنشگران سیاسی ما قدر امنیت کشور را نمیدانند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، سید محمدصادق خرازی در جمع خبرنگاران زنجان با اشاره به اینکه کنشگران سیاسی ما قدر امنیت کشور را نمیدانند، تصریح کرد: امنیت مهمترین دغدغه امروز آحاد مردم جهان است و نعمت امنیت، نعمتی است که خداوند در ضمیر زندگی انسانها قرار داده است.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان با بیان اینکه امروزه بسیاری از کشورهای جهان از نعمت امنیت محروم هستند، گفت: در منطقه، همه کشورها از جمله افغانستان و پاکستان، یمن و عربستان و حتی روسیه و در جهان، لندن، مادرید، بروکسل و نیویورک، همگی دغدغه امنیت را دارند و به عبارتی دیگر هیچ جای جهان امن نیست.
خرازی با تاکید بر اینکه امنیت امروز ایران حاصل تلاش جمعی و بیتکلف بهترین فرزندان کشور است، خاطرنشان کرد: تلاشی که برادران بسیج و سپاه و سایرین برای ایجاد امنیت در کشور داشتهاند و زمینه تجلی امنیت را در کشور فراهم کردهاند با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست و باید قدر آن را دانست.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان تصریح کرد: این حزب در عملکرد دولت روحانی برخی از عملکردها را تایید و بر برخی دیگر نقدهایی دارند و طبیعی است که در دوره انتخابات، عقل جمعی این حزب تصمیم میگیرند که در کدام نقطه میخواهند بایستند.
خرازی با اشاره به اینکه دولت روحانی از موقعیت جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی بهترین بهرهبرداری را داشت، تاکید کرد: دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی گام بزرگی برداشت و قطار در حال حرکت تحریمها علیه ایران را متوقف و باب گفتوگو را در جهان باز کرد.
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان در پاسخ به سئوالی که در خصوص علت برخی اختلافات بین شورای سیاستگذاری و شورای هماهنگی به وجود آمده است، خاطرنشان کرد: این اختلافات ریشه در سهمخواهی دارد، نه آنهایی که دنبال سهمخواهی هستند، رفتارشان دموکراتیک است و نه آنهایی که نفوذ بیشتری برای خود رقم زدهاند.
خرازی تصریح کرد: ما برای دموکراسی نیازمند ساز و کار جدید هستیم و بزرگان اصلاحات برای ماندگار شدن فرهنگ دموکراسی در ایران باید گامهای جدی و استراتژیک برداشته و ساز و کار جدید تعریف کنند.
رحیم پور ازغدی عضو شورای انقلاب فرهنگی در این نشست با اشاره به قرار گرفتن در هفته دفاع مقدس گفت: هیچ عملیاتی در دوران 8 سال دفاع مقدس نبود مگر اینکه با نام شهدای کربلا و عشق به سرزمین کربلا صورت گرفت. چرا که قویترین موتور محرک بچههای رزمنده عشق به کربلا بود و اکنون نیز است.
عضو شورای انقلاب فرهنگی با تاکید بر این که هر نوع مداحی و منبری اگر چهره غیر حقیقی از اهل بیت(ع) بیان کند خیانت به اهل بیت(ع) کرده است، اظهار کرد: وقتی شخصیتی چون امام حسین(ع) تعبیری چون «هیهات من الذله» دارند و با توجه به درسیهایی که از رفتار حضرت برای مومنان و شیعیان وجود دارد آیا باز هم میتوانیم در مقابل دولتهایی چون آمریکا و غیره کوتاه بیاییم.
ازغدی خاطر نشان کرد: بعد از شهادت زهیر، عمر ابن قروه نزد امام حسین(ع) آمد و اذن نبرد خواست، او کسی بود که در نماز ظهر عاشورا برای دفاع از امام خود درخشید و تیرهای بسیاری را که به سوی امام حسین(ع) پرتاب میشد بر بدن خود نشاند. او کسی است که امام حسین(ع) وعده ورود او به بهشت را پیش از خود داد و در زیارت ناحیه مقدسه هم نام او آمده است. لذا باید گفت انقلابیترین مردان جهان در کربلا حضور داشتند.
وی با بیان این که عزت و پایداری در خانواده امام حسین(ع) موج میزند و به هیچ وجه ذلت در آنان راه ندارد یادآور شد: تمامی مداحیها، روضه خوانیها و عزاداریها باید به عزت و عدالت حضرات معصومین منتهی شود.
عضو شورای انقلاب فرهنگی با بیان این که مداحیها و روضهها باید به ترویج فرهنگ حسینی و تربیت نیروهایی با روحیه و حس و حال انقلابی منتهی شود اظهار کرد: اگر مداحها و منبریها معارف اهل بیت(ع) به شکلی صحیح به مخاطبان منتقل کنند جزو اولیا الله هستند.
از مهمترین محورهای آسیب این بازی قرار گرفتن در بالاترین سطح آسیب پذیری و جاسوسی از اطلاعات داخل گوشی است، به بیان دیگر به شدت اطلاعات حساس و حیاتی فردی و محتوای کاربر در این بازی در معرض دستبرد است و در بالاترین سطح ناامنی قرار می گیرد.
بدر دنیای بازی های قابل نصب روی گوش تلفن همراه، این روزها شاید شهرت هیچ بازی به اندازه «پوکمون گو» نرسیده باشد، بازی ای که به قول سازندگان اش نوعی حس نوستالوژی را در بازیکن ایجاد کرده و علاوه بر آن او را در فضای واقعی قرار می دهد. با این وجود به زعم بسیاری از کارشناسان شاید جذابیت این بازی مساله ای غیرقابل انکار باشد اما آسیب های آن را نمی توان نادیده گرفت چراکه آسیب هایش کمتر از جذابیت هایش نیست.
از این رو، بر آن شدیم تا برای بررسی آسیب های این بازی با حجت الاسلام ربانی نژاد، کارشناس بازی های رایانه ای به گفت وگو بنشینیم، آنچه که در ادامه می خوانید حاصل بخش دوم و پایانی نظرات وی در مورد بازی پوکمون گو است:
لطفا درباره مراحل و سیر بازی پوکمونگو توضیحاتی را بفرمایید.
این بازی در چنر مرحله با بهره مندی از همه شیوه های جذاب سازی طراحی شده است .همان طور که عرض کردم بازی با شکار پوکمون ها و گرفتن امتیاز همراه است . ابتدا خود بازی بیست توپ در اختیار کاربر قرار می دهد. بازیکن با شلیک این توپ ها به پوکمون های اطراف امتیاز می گیرد در واقع اگر درست شلیک کند «کویین» یا همان امتیاز به او تعلق می گیرد. هرچه کویین های بیشتری بتواند بوست بیاورد توپ های بیشتری در مراحل بعد در اختیار کاربر خواهد بود. اگر با شلیک توپ ها نتواند پوکمون شکار کند کاربر توپ را از دست می دهد و فرصتی برای شکار پوکمون ها نخواهد داشت و اینجاست که بازی پیشنهاد خرید "پوک کویین" می دهد، یعنی بازی به ظاهر رایگان شروع می شود ولی در ادامه جنبه مالی پبدا می کند.
اما پس از آن برای اینکه نظر کاربر به خرید و پرداخت پول بیشتر ترغیب شود امکاناتی برای ارتقای توان کاربر قرار داده می شود که پولی هستند مثلا می تواند توپ بخرد یا انواع قدرت هایی که به شکار بیشتر و بهتر و راحت تر پوکمون ها منجر می شوند. اگر دقت کنید می بینید که این مرحله ای است که در بازی کلش آف کلنز هم وجود دارد، در بازی کلش امتیاز های ارتقا دهنده "جم " نامیده می شود. یعنی کاربران در بازی کلش جم می خرند در این بازی به «پوک کویین» معروف اند.
جالب آن است که وقتی کاربر در فضای این بازی قرار می گیرد و محو هیجان و جذابیت آن می شود ، پرداخت هزینه دیگر برایش مساله سختی نیست. هزینه خرید پوک کویین ها از 99 سنت تا 99 دلار متغیر است که در قبال 99 سنت تا 99 دلار به کاربر 100 پوک کویین ارایه می شود و می تواند امکاناتی از قبیل توپ های پیشرفته تر که احتمال شکار را افزایش می دهد، امکان نشانه گیری بهتر و یا حتی امکاناتی برای تله گذاشتن و به دام انداختن پوکمون ها را در اختیار داشته باشد.
در مراحل بالاتر این بازی کاربر خود امکان خرید پوکمون و جای گذاری در مکان دلخواه را دارد و همچنین می تواند پوکون خود را به جنگ پوکمون مقابل بفرستد. این بازی مکان محور، تحرک آفرین است و مشکل عدم تحرک در بازی های رایانه ای را حل کرده است ولی توجه داشته باشید که این تحرک بدون تمرکز و ناآگاهانه است. تحرکی به دنبال پوکمون. افراد مدام در حال حرکت هستند تا پوکمون شکار کنند، همین محو شدن در بازی و جذب شدن در آن سبب می شود که افراد از فضای حقیقی خودشان فاصله بگیرند، و سطح هوشیاری شان به شدت افت کند؛ حین بازی کاربر سطح هوشیاری اش به شدت کاهش یافته و اصلا متوجه اتفاقات اطراف خود نیست "چون واقعا مرز بین دنیای حقیقی و مجازی را از دست داده است" و گاه دنبال یک پوکمون تا وسط چهارراه می دود و چون سه نفر دیگر دنبال آن پوکمون هستند اصلا نمی داند که این مکان خیابان است یا بیابان و پارک!! بازی به مرور پیشرفت کرده و جذاب تر هم می شود تا جایی که کاربر در فرایندی قرار می گیرد که می خواهد تا آخر خط برود و حس اعتیاد و بازی هر چه بیشتر، در او ایجاد می شود.
تصور کنید که اگر کاربر در حال رانندگی اقدام به شکار پوکمون کند چه اتفاقی ممکن است روی دهد که متاسفانه در موارد زیادی گزارش شده است !! به همین دلیل است که گرچه فقط سه ماه از شروع این بازی در سراسر جهان می گذرد با این حال با موج اخبار حوادث ناشی از بازی پوکمون گو مواجه ایم، از پرت شدن از ساختمان ها تا تصادفات، افتادن در رودخانه، گم شدن بچه ها و جالب آن است که این آمار در مورد آسیب های بازی در هر پنج قاره وجود دارد، در موارد گزارش شده است که حتی افراد از شغل تمام وقت شان استعفا داده اند. تا بتوانند پوکمون بیشتری شکار کنند!!!!
آسیب ها در این بازی چه نمودی دارند؟
غیر از مواردی که در آسیب های کلی این بازی ها عرض کردم همین بیرون رفتن پول و هزینه از سبد خانواده و سرمایه کشور خود آسیب جدی است. شکار کردن در این بازی مجازی است، بازی کردن و امتیازات مجازی است اما آنچه که حقیقت دارد دو چیز است، یک مساله سرمایه عمری که از کاربر می رود و دوم پولی که از کاربر برای خرید پوک کویین ها گرفته می شود و در این میان تنها چیزی که حقیقت دارد همین پولی است که کاربر پرداخت می کند.
حساب کنید اگر آن اتفاقی که در بازی کلش آف کلنز افتاد و مبلغ بسیار کلانی از سرمایه کشور خارج شد در مورد این بازی اتفاق بیفتد چه خواهد شد؟ فرض کنید اگر در سال های بعد نیز ده ها بازی جذاب تر وارد صحنه بازی های رایانه ای شود چه ضربه عمیقی به سرمایه ملی ما و اقتصاد خانواده ها از طرف این بازی ها وارد خواهد شد.
در ادامه برخی آسیب های دیگر این بازی را در ادامه بیان می کنم:
1- بالاترین سطح آسیب پذیری
از مهمترین محورهای آسیب این بازی قرار گرفتن در بالاترین سطح آسیب پذیری و جاسوسی از اطلاعات داخل گوشی است، به بیان دیگر به شدت اطلاعات حساس و حیاتی فردی و محتوای کاربر در این بازی در معرض دستبرد است و در بالاترین سطح ناامنی قرار می گیرد. این بازی مکان کاربر را می خواهد یعنی حین بازی کاربر باید (جی.پی.اس) را روشن کند. آسیب دیگر آن است که این بازی روی سیستم اندروید نصب می شود که از آسیب پذیرترین سیستم های عامل محسوب می شود
2- محور امنیتی: جاسوسی از اماکن
نکته دیگر بحث جاسوسی از اماکن است. سامانه این بازی می تواند پوکمون ها را در اطراف مراکزی قرار دهد که عکس های زنده و بروز از آن مکان موردنیاز سیستم های جاسوسی شان باشد. کاربر برای شکار این پوکمون ها در کنار مراکز نظامی و امنیتی می رود و متوجه نمی شود که هر دکمه ای که می زند همزمان تصویر و عکس و فیلمی که از گوشی گرفته می شود را مستقیم برای سرور مرکزی ارسال می کند. بنا بر این، این بازی به شدت از نظر امنیتی آسیب زا است و در بسیاری از کشورها از جمله روسیه، پرتقال، بلاروس، مصر، ترکیه و برخی کشورهای دیگر ممنوع است!!
شما چه راهکاری را برای کاهش حداقلی آسیب های این بازی دارید؟ یا به نظرتان چه طور می توان از این آسیب ها به طور کلی در سطح جامعه جلوگیری کرد؟
شاید در ذهن بسیاری اولین گزینه، اقدام فیزیکی و فیلتر و برخورد و ...باشد در حالی که به نظر می رسد تنها فیلتر کردن بازی و اقداماتی از این دست راهکار موثر و اصلی نیست، گرچه در جای خود لازم است. معتقدم باید آگاهی های مردم بالا رود. یعنی ایجاد و ارتقای سواد رسانه ای در میان آحاد افراد جامعه رخ دهد. در این مجال به راهکارهای پیشنهادی خود اشاره می کنم.
یک: توجه به لایه های پنهان در هر بازی و نرم افزار
«هر یک از محصولات و رهاوردهای نوین فضای مجازی ممکن است برای ما کارکرد و یا لذتی داشته باشد اما در کنار این لازم است به آن طرف این سکه هم توجه داشته باشیم که چه آسیب هایی می تواند داشته باشد». توجه به هشدار کارشناسان می تواند موثر باشد. کاربران بازی ها قبل نصب کافیست کمی فرصت آگاهی به خودشان بدهند و باید نظرات کارشناسان را مطالعه کنند.
دوم: افزایش سواد رسانه ای
سوم: افزایش توان مدیریت زمان و زندگی
«متاسفانه بسیاری از افراد که جذب این فضاها می شوند زمان و زندگی اصلی خودشان را فدا می کنند و حتی زندگی شان در معرض خطر قرار می گیرد.»
چهارم: توان مدیریت اولیت بندی نیازها
«توان مدیریت اولویت بندی نیازهای حقیقی و حقوق اطرافیان ما و نیاز به سرگرمی در زندگی است. آیا وقتی که همسر، فرزند یا نزدیکان انسان به او نیاز دارند یا امور زندگی اش متوقف شده باید زمانش را برای بازی های مختلف هر چند جذاب بگذارد.»
پنجم: انتخاب بازی های مفید، کاربردی و مهیج
ششم: انتخاب بازی های رایانه ای و مجازی خانوادگی
« انتخاب بازی های رایانه ای و مجازی خانوادگی علاوه بر افزایش هوش هیجانی سبب تمرکز می شود و همه اعضای خانواده لحظات شادی را تجربه می کنند و در همان لحظه از بزرگ تر ها می آموزند.»
هفتم: احیای بازی های فیزیکی برای کودکان و نوجوانان
هشتم: استفاده از ظرفیت مساجد
«از نظر من پیشگیری فکری و روحی نوجوانان و جوانان نقش تاثیرگذاری را ایفا می کند. آنها باید از آسیب های فضای مجازی عموما و بازی های رایانه ای خصوصا مطلع و آگاه شوند. از ظرفیت های مغفول مانده دراین زمینه مساجد است. مساجدی پویا که محل مراجعه نوجوانان و جوانان باشند. رویکرد مناسب آن است که قبل از ایجاد آسیب ها، کارشناسان در مساجد حضوریابند و آگاهی بخشی کنند». پس باید به این سمت برویم که مساجد ما مرکز نشر آگاهی های زندگی نسل جوان و نوجوان باشد. طبق سخن زیبای امام علی علیه السلام مسجد باید محل اطلاعات نو و مفید برای زندگی و برای نسل نو باشد، می بینیم مساجدی که حتی کمی در این مسیر قدم برداشتند آثار فراوانی در اقبال نوجوان و جوانان به مسجد داشته اند و همچنین واکسینه شدن نوجوانان از آسیب ها، بنابراین باید نگاه ما نسبت به کارکرد و تاثیرگذاری مساجد بالاتر رود و به این سمت برویم که دستور رهبری و خواسته ایشان نسبت به ارتقاء سواد رسانه را با استفاده از ظرفیت مساجد انجام دهیم.
از جمله این تحریفات در واقعه عاشورا، تغییر گفتمان «هیهات من الذله» سیدالشهداء به گفتمان «مذاکره و سازش» با دشمن است.
واقعه کربلا و نهضت عظیم امام حسین، همواره در خطر تحریف دشمنان و نیز مدعیان دین مداری بوده است.
از جمله این تحریفات، تغییر گفتمان "هیهات من الذل?" امام حسین به گفتمان "مذاکره و سازش" با دشمن می باشد، امری که چند صباحی است، ترویج می شود. و تنها مستمسک این گروه، صرف ملاقات و دیدار امام حسین و عمرسعد، می باشد که برخی تلاش داشته و دارند تا این دیدار را به عنوان یک مذاکره دوستانه و توافق جامع، معرفی نمایند. اما ماجرا به اینجا نیز ختم نمی شود و مدافعان گفتمان مذاکره، پا را از این نیز فراتر گذاشته و اخیرا، مدعی درخواست و پیشنهاد مذاکره امام حسین با یزید، نیز شدند.
موضوعی که در طول تاریخ اسلام، بی سابقه است و هدف قیام امام حسین را لغو و چنین وانمود می کند که گویی امام بعد از سرباز زدن از بیعت با یزید، در میانه راه، به اشتباه خویش آگاه شده و از اینرو، موضوع مذاکره با یزید را در آخرین مرحله و در کربلا، مطرح فرمودند.
در این نوشتار، به بررسی ادعای مذاکره امام حسین با دشمن، پرداخته و با استناد به سیره و رفتار امام، خط بطلانی بر این گفتمان، کشیده خواهد شد.
آیا کربلا و عاشورای امام حسین، درس تعامل و مذاکره بود؟
واقعه کربلا و نهضت عظیم امام حسین، همواره در خطر تحریف دشمنان و نیز مدعیان دین مداری بوده است. از جمله این تحریفات، تغییر گفتمان "هیهات من الذل?" امام حسین به گفتمان "مذاکره و سازش" با دشمن می باشد، امری که چند صباحی است، ترویج می شود. و تنها مستمسک این گروه، صرف ملاقات و دیدار امام حسین و عمرسعد، می باشد که برخی تلاش داشته و دارند تا این دیدار را به عنوان یک مذاکره دوستانه و توافق جامع، معرفی نمایند.
مذاکره در کربلا و دیدگاه سروش محلاتی
این سخن و گفتمان که امام حسین(ع) حاضر به سازش و مذاکره شده بود، پیشتر، نیز مطرح و چنین بیان شده بود که: "درس کربلا، درس تعامل سازنده و مذاکره بود"[1]، اما ماجرا به اینجا نیز ختم نمی شود و مدافعان گفتمان مذاکره اخیرا، مدعی درخواست و پیشنهاد مذاکره امام حسین با یزید، نیز شدند. موضوعی که در طول تاریخ اسلام، بی سابقه است و هدف قیام امام حسین را لغو و چنین وانمود می کند که گویی امام بعد از سرباز زدن از بیعت با یزید، در میانه راه، به اشتباه خویش آگاه شده و از اینرو، موضوع مذاکره با یزید را در آخرین مرحله و در کربلا، مطرح فرمودند.
اخیرا و توسط آقای سروش محلاتی، در ایام محرم و عاشورای حسینی، با استناد به کتب تاریخی و نه سخن و سیره اهل بیت، ادعای مذاکره در کربلا، مجددا مطرح و سعی گردید، رنگ و لعاب علمی نیز به آن داده شود. حتی، ایشان پا را از این نیز فراتر گذاشته و مدعی تمایل و پیشنهاد مذاکره امام حسین با یزید، نیز شدند:
"... در دهه های اخیر گویا علمای ما، خجالت میکشند، بگویند که امام حسین(ع) قصد مذاکره داشت ... امام حسین، میدانست، یزید انعطاف پذیرتر از عبیدالله است و راحتتر میتواند با او کنار بیاید ... این تحلیل که گفته میشود امام حسین (با عمرسعد)، ملاقات کردند نه مذاکره؛ و اخطار و موعظه اخلاقی دادند، شاهد تاریخی ندارد، بلکه شاهد عکس هم دارد." سپس وی در ادامه بیان خویش و ادعای طرح مساله مذاکره در کربلا، نتیجه می گیرد که امام حسین، قصد جنگ نداشته، بلکه قصد بازگشت را داشته است.[2]
امام حسین، در سخنرانی اول روز عاشورا و بعد از گفتگو با عمرسعد، چنین بیان می دارد:
لا وَاللّهِ! لا اُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیلِ، وَ لا أفِرُّ فِرارَ العَبیدِ.[19]
نه، به خدا سوگند! من دست ذلّت به شما نمی دهم و همانند بردگان، نمی گریزم.
و امام حسین در سخنرانی دوم خود در روز عاشورا، نیز فرمودند:
ألا وَ إنَّ الدَّعِیَّ ابنَ الدَّعِیِّ قَد رَکَزَ بَینَ اثْنَتَین: بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، وَ هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ! یِأبَی اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسولُهُ وَ المُؤمِنونَ، وَ حُجورٌ طابَت، وَ حُجورٌ طَهُرَتْ، وَ أُنوفٌ حَمِیَّةٌ، وَ نُفوسٌ أبِیَّةٌ، مِن أنْ تُؤثَرَ طاعَةُ اللِّئامِ عَلی مَصارِعِ الکِرامِ.[20]
بدانید که بی نَسَبِ پسر بی نَسَب، مرا میان دو چیز، مخیّر کرده است: شمشیر و جنگ و [تن دادن به] ذلت خواری؛ و خواری، از ما دور است! خدا و پیامبرش و مؤمنان و دامن های پاک و پاکیزه و دل های غیرتمند و جان های بزرگْ منش، این را بر نمی تابند که فرمانبَری از فرومایگان، بر مرگ شرافتمندانه، ترجیح داده شود.
گویی امام حسین، بعد از گفتگو و ملاقات با عمرسعد، چنین متوجه شده اند و به گونه ای صحبت میفرمایند که دو راه پیش روی ایشان، قرار داده شده است: پذیرش شروط ذلت بار حکومت یزید و یا جنگ و شهادت و هیهات من الذل?؛ این سخنان و احادیث فوق، به روشنی ادعای ابن زیاد و ادعای احتمالی عمرسعد در نامه به ابن زیاد مبنی بر پذیرش بیعت با یزید را کاملا زیر سوال می برد. حال، آقای سروش، باید پاسخ دهند که چگونه برای اثبات ادعای واهی خویش، به سخن و نامه عمرسعد در کتب تاریخی استناد جسته و سخن صریح امام حسین در احادیث فوق را نادیده می گیرند؟ و آیا برای وی، سخنان امام حسین بعد از گفتگو با عمرسعد، حجت است یا ادعا و نامه عمرسعد به ابن زیاد؟
بنابراین با انضمام سخن امام حسین و مقایسه بین دو دیدگاه، متوجه می شویم که دیدگاه اول یعنی وجود شایعه در بین مردم، صحیح و با سیره و سخن امام، نیز مطابقت دارد؛ حتی در نقلی دیگر و در کتاب مقتل الحسین خوارزمی از علمای اهل سنت، به صراحت به نصیحت و اندرز امام حسین به عمرسعد، اشاره و امام به وی پیشنهاد می دهد که به ایشان بپیوندد و لشکر یزید را رها کند:
فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام لِابنِ سَعدٍ : وَیحَکَ ! أما تَتَّقِی اللّهَ الَّذی إلَیهِ مَعادُکَ ؟ أتُقاتِلُنی وأنَا ابنُ مَن عَلِمتَ یا هذا؟ ذَر هؤُلاءِ القَومَ وکُن مَعی.[21]
امام حسین به ابن سعد گفت : «وای بر تو! آیا از خدایی که بازگشتت به سوی اوست، پروا نمی کنی؟ ای مرد! آیا با من می جنگی، در حالی که می دانی من، فرزند چه کسی هستم؟ این قوم را وا گذار و با من باش.
بنابراین، از مجموع آنچه ذکر شد، خط بطلانی بر ادعای تمایل مذاکره امام با یزید، که اخیرا و توسط آقای سروش محلاتی، مطرح گردیده و مبنی بر این است که، "امام حسین، میدانست، یزید انعطاف پذیرتر از عبیدالله است و راحتتر میتواند با او کنار بیاید"، کشیده می شود. و امید است، این شخصیت علمی، قدر خویش را دانسته و همواره در مدار سخنان اهل بیت، مشی فرمایند. البته، گویا آقای سروش محلاتی، در جایی دیگر، متوجه اشتباه خویش گردیده و گفتار قبلی خویش را تصحیح و به باور غلط خویش، با دیده شک و تردید، نگریسته اند:
"البته برخی از اصحاب حضرت، این نکته را تکذیب کردند که حضرت فرموده باشند من حاضرم به شام بروم و با یزید بن معاویه مصالحه کنند. بخصوص این مورد از نظر تاریخی مورد تردید است."[22]
شخصیت شناسی عمر سعد
و اما هرچند توضیحات فوق، بنظر می رسد کافی باشد اما برای پی بردن به دروغ دستگاه بنی امیه مبنی بر پذیرش امام حسین برای مذاکره با یزید، و نیز سعی و تلاش امام برای هدایت عمرسعد، ناگزیر باید ابتدا به معرفی شخصیت عمرسعد، اشاره ای گذارا، شود:
عمرسعد از آینده خبر داشت
درس قیام امام حسین، ایستادگی در برابر ظلم
بنابراین، درس قیام امام حسین(ع) در ادوار مختلف زندگی ایشان، مذاکره و پذیرش بیعت و امان نامه نیست، بلکه عزت و ایستادگی در برابر ظالمین زمان خویش، است. امام حسین، اگر می خواست مذاکره کند در همان شهر مدینه و قبل از کربلا، مذاکره می کرد، و رفاه و آرامش خویش را فراهم میکرد. آیا جای دیگری غیر از وسط بیابان کرب و بلا، برای مذاکره وجود نداشت؟، آیا برای مذاکره با زن و فرزند، پیر و کهنسال، می روند؟ وکمال تعجب است که افرادی برای رسیدن به اهداف خویش، تاریخ کربلا و واقعه عاشورا را به مذاکره با دشمن، تحریف می کنند.
امام حسین(ع) در کجای تاریخ کربلا، از اصول و خطوط قرمز اسلام، صرفنظر کردند؟ بلکه، شهادت امام حسین، نتیجه ایستادگی بر سر اصول و خطوط قرمز اسلام، بود وگرنه جبهه یزیدیان، بارها تضمین دادند که اگر بیعت کنید، در امان خواهید بود.
بنابراین، از اول تا آخر پیام کربلا و عاشورا، این بود که امام حسین، میفرمودند: بیعت با یزید، حرام است. استدلال امام حسین، چنین بود که با پذیرش بیعت یزید، انقلاب پیامبر، از بین خواهد رفت و اگر گفته شود، یکی از درس های کربلا، مذاکره سازنده است، منطق و کلام امام حسین، به صراحت بر این دیدگاه، خط بطلانی می کشد و میفرمایند: "مثلی لایبایع مثل یزید". من، فرزند پیامبر، هیچ معامله و بیعتی با یزید زمان، خویش ندارم.
حضرت ابوالفضل، شهید تحریم
علاوه بر این، مدافعین مذاکره در کربلا، باید به ابهامات و سوالات فراوانی پاسخ دهند، از جمله، چگونه خیمه جبهه حق، امام حسین(ع) و یارانش در تحریم آب بودند. اما با این حال، امام حسین، فرمانده خویش، قمر بنی هاشم، را برای شکست این تحریم، روانه میدان می کند؟ آیا چشمانشان، تیر سه شعبه بر حضرت ابالفضل و دستان بریده او را در شکستن تحریم آب بر روی جبهه حق، را ندیده اند؟ و درس آن را نیاموخته اند که عباس(ع) شهید تحریم شد تا اینکه دعوت نامه و امان نامه جبهه باطل، را نپذیرد؟
در کربلا، مذاکره که هیچ، امان نامه هم، جایی نداشت
حتی وقتی مستکبرین زمان چون شمر، عباس بن علی را مخاطب قرار میدهند، بی اذن ولی امر خویش، به شمر نگاه هم نمیکند و آنگاه هم که امام حسین به عباس اذن میدهند که جوابش را بده هرچند فاسق باشد: أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً[60] و وقتی شمر، برای علمدار کربلا امان نامه می آورد، حضرت عباس(ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری است، بر شمر، بانگ و فریاد میزند و میفرماید: لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ. بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو ای دشمن خدا، ما را فرمان می دهی که از یاری برادر و مولایمان حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان درآوریم آیا ما را امان می دهی ولی برای فرزند رسول خدا(ص) امانی نیست؟ عباس بن علی، چنان با قاطعیت سخن می گوید، که دشمن نامیدانه، به خیمه خویش، باز میگردد.[61]
در اینجا، نیز صحبتی از قهقه های مستانه با دشمن و مذاکره و تعامل نیست. پس، آنجا که دشمن با دادن امان نامه تلاش برای مذاکره میکرده است، هدفی جز نفوذ و متلاشی کردن جبهه حق نداشته است و همگان میدانند شمر، قاتل امام حسین، هیچ خیرخواهی نسبت به جبهه حق نداشته است.
صلح حسنی و قیام حسینی
پیش از این و حتی قبل از امام حسین، برادر بزرگوار ایشان، امام حسن مجتبی(ع) نیز خطاب به مردان بیبصیرت دنیازده، فرموده بودند: "اگر شما مرگ با عزت میخواهید، بروید و با معاویه مبارزه کنید و با او بجنگید" اما وقتی تزلزل مردم بیبصیرت و دنیادوست را مشاهده می کنند، میفرماید: "اگر دنیا را ترجیح میدهید و آن را میخواهید، رضای خدا و مرگ با عزت را نمیخواهید، با معاویه کنار بیایید". بنابراین، جای تعجبی نیست، با صلح حسنی، و در پی آن، قیام حسینی، اتفاق خواهد افتاد. لکن امام حسین، حکومت یزید را تحمل نکرد؛ سوالی مطرح شود و آن اینکه چرا امام حسن، مجبور به پذیرش صلح با حکومت معاویه گردید؟ پاسخ روشن است: سپاهیان لشکر جبهه حق، صحنه را به جبهه باطل باختند. لکن در کربلا، 72 نفر از اصحاب و یاران جبهه حق، تا آخرین نفس جنگیدند و این است رمز جاودانگی عاشورا:
إن هؤلاء أصحابی من عالم الذر و بهم وعدنی جدی رسول الله.[62]
اصحاب من، از عالم ذر (روز ألست) جزو یاران من بودند و جدم رسولالله نسبت به آنها به من وعده داده بود.
جنگ بین حق و باطل، تا ظهور ادامه خواهد داشت
و البته جنگ بین حق و باطل بین اسلام اهل بیت و اسلام بین امیه، قدمتی به درازای تاریخ اسلام، دارد. بنی امیه به عنوان نماد جبهه باطل و نفاق داخلی در میان امت اسلام از یک طرف، و از طرف دیگر، اسلام اهل بیت به عنوان نماد جبهه حق، از ابتدای اسلام، با یکدیگر، در حال ستیز و نزاع بودند و این درگیری، به معنای مذاکره نبوده و نخواهد بود، بلکه منشاء این نزاع به سر اعتلای کلمه الله هی العلیاء (تَعَادَیْنَا فِی اللَّهِ)، بوده است و نه تعامل و مذاکره. امام صادق(ع) در این خصوص فرموده اند:
إِنَّا وَ آلُ أَبِی سُفْیَانَ أَهْلُ بَیْتَیْنِ تَعَادَیْنَا فِی اللَّهِ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا کَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْیَانَ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَاتَلَ مُعَاوِیَةُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ قَاتَلَ یَزِیدُ بْنُ مُعَاوِیَةَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ السُّفْیَانِیُ یُقَاتِلُ الْقَائِم. ما و خاندان ابوسفیان، دو خانواده هستیم که به جهت خداوند با یکدیگر دشمنی کردیم. ما خداوند را تصدیق کردیم و آنها تکذیبش کردند. ابوسفیان با پیامبر جنگید و معاویه با علی بن ابیطالب علیه السلام و یزید با حسین بن علی علیه السلام. سفیانی نیز با قائم و مهدی موعود، خواهد جنگید.[63]
جمع بندی
حادثه عظیم عاشورا، مفاهیم و ماهیت آن یک سد بزرگ برابر تحریف مبانی دینی است، باعث شده جریان سازش اخیرا به دنبال تحریف و قبل واقعیات مفاهیم نهضت امام حسین، باشد. در همین راستا یکی از روحانیون، در اظهارنظری مدعی شد در جریان ماجرای توصیههای امام حسین به عمر سعد، امام حسین، پیشنهاد مذاکره با یزید را نیز مطرح کردند.
بنظر میرسد اتاق فکرهای جریان سازش، با به خط کردن عوامل میانی، میخواهند با برچسب زدن اینگونه اتهامات به امام حسین، شکست های خویش را توجیه نمایند.
سخنی که نه تنها در اصل آن شک و تردید وجود دارد و راوی آن عمرسعد، می باشد، بلکه از اساس با مبانی کلامی شیعه مبنی بر هدف قیام امام حسین بر علیه حاکمیت جور و فاسق یزید، نیز منافات دارد.
واقعه عاشورا، تنها چیزی که نداشت، مذاکره بود، زیرا مذاکره و تعامل در کربلا، اصلا معنا نداشت. بلکه صف آرایی تمام قد، بین لشکر حق و باطل بود. تاکنون و در طول هزارسال و در میان قرون متمادی، بشریت و مسلمانان، با واژه هایی چون: قیام امام حسین، پیروزی خون، و اسارت خاندان پیامبر و ...، آشنا و مانوس بودند و نه با مفاهیمی چون مذاکره و تعامل در کربلا. آیا به راستی امام حسین، در کربلا، تعامل کردند؟ آیا امام حسین با قدرت های آن زمان اسلام، به مذاکره نشستند؟ در غیر اینصورت، فرزند خردسال امام، با لبان تشنه، به شهادت نمی رسید. تاکنون در تاریخ بشریت و حتی در میان اهل سنت، سابقه نداشته است که کربلا را به مذاکره، ربط بدهند. باید مدافعین این نظر، پاسخ دهند که تاکنون کدام شخص برای مذاکره امام حسین در کربلا، اشک ریخته است؟
باید پرسید: آیا کربلا، مکان مذاکره بود؟ آیا جنگ و عطش، بیشتر وجود داشت یا گفتگو و قهقه های بین لشکر عمرسعد با اصحاب امام حسین؟ آیا بعد از هزارسال، صدای نفرین و رجزهای عاشورایی بیشتر به گوش می رسد یا سخن از تعامل؟ آیا صدای هل من ناصر ینصرنی حسین، تا قیامت، بر دل ها طنین انداز شد یا پذیرش امان نامه؟
نکته پایانی
شایسته است خون حسین بن علی، را مال التجاره برای توجیه سخنان دیگران، مقام و منصب این و آن قرار ندهیم؛ و اما حسن ختام این نوشتار، به سخنانی از مقام معظم رهبری، ایران زمینه ساز ظهور امام عصر، با عنوان "عاشورا، پیام ها و درس ها"، اختصاص دارد:
"عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس میدهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم در یک صف قرار میگیرند. درس میدهد که جبهه دشمن با همه تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است. درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی بصیرتها فریب میخورند. بی بصیرتها در جبهه باطل قرار میگیرند؛ بدون اینکه خود بدانند. همچنانکه در جبهه ابن زیاد و عمرسعد، کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولی از بی بصیرتها بودند"
و در پایان، سوگمندانه باید چنین نوشت:
برکدامین مصیبت باید گریست؟ بر توطئه سقیفه؟! یا شورای ساختگی خلیفه؟ بر نفوذ کعب الاحبار، ابوهریره یهودی، تیم الدار و سرجون مسیحی؟ یا برحاکمیت سرشاخه حزب طلقاء معاویة بن ابی سفیان؟ بر حاکمیت اشراری چون یزید و عبیدالله؟ بر اشرافیگری عبدالله بن زبیر؟ بر تجمل گرایی و عافیت طلبی مردم مدینه و مکه؟ یا بر نادانی و ناداری مردم کوفه؟ بر یزیدی شدن شریح قاضی و عمر بن سعد؟ و یا حسینی شدن وهب مسیحی، زهیر عثمانی و حر یزیدی؟ بر موضع گیری دیر هنگام عبدالله بن حنظله و سلیمان بن صرد خزاعی؟ یا وقت شناسی عبدالله بن عفیف و سفیر روحی؟ بر لشگرکشی عبیدالله بن زیاد؟ و مثله شدن بدن سیدالشهدا؟ و یا بر اسارت آل الله؟ و یا بر پیوند مذاکره و کربلا؟ به راستی، بر کدامین مصیبت باید گریست؟
منبع: مشرق
وی اظهار کرد: اسلام بدوی که همان جریان نفاق و انحراف داخلی بود می خواست با نام اسلام قدرت را به دست آورد و با کنار گذاشتن ارزشها و احکامی که با لذایذ نفسانی و چپاولگری آنها نمی ساخت، اسلام واقعی را به اسلام بدوی مبدل کند.
وی گفت: اسلام بدوی همان اسلامی بود که دستگاه بنی امیه در کنار اسلام واقعی ساختند و اسلام مرفهین و متحجرین بود که در آن جنگ، جهاد و مشکلات و درگیری برای اقامه حدود الهی و ارزشهای دینی وجود نداشت و اسلامی بی دردسر بود که در یک هوای مطبوع و یک خانه مفروش دو رکعت نماز بی دردسر بخوانند یا روزه بی دردسر بگیرند.
امام جمعه مشهد افزود: حضرت سید الشهدا (ع) با این اسلام بدوی و دست ساز حکومت اموی مقابله کرده و در مقابل آن ایستادند.
وی اظهار کرد: اکنون نیز برخی به دنبال این هستند که کتاب مفاتیح الجنان را باز کنند و روی فرش حرم حضرت امام رضا (ع) و در هوای مطبوع زانو بزنند و انواع دعاها را بخوانند اما کاری به بی حجابی و ولنگاری و درگیری با مظاهر و منابع آن نداشته باشند که اسلام آنان اسلام مرفهین است.
وی گفت: در اسلام مرفهین درگیری با انسانهای فاسق و فاجر که دین را ملعبه شهوترانی خود قرار می دهند و دست به گریبان شدن با صاحبان قدرت به خاطر دفاع از مستضعفان و محرومان وجود ندارد.
آیت الله علم الهدی افزود: اسلام مرفهین اسلامی است که در کمال سلامت و امنیت بدون برخورد و درگیری در حرم پیامبر (ص) عبادت کنند و نماز بخوانند و در هتلهای آخرین سیستم و پنج ستاره عربستان بهترین غذا و میوه را تناول کنند و از اجناس خارجی بازار عربستان هم خرید کنند و با خوشگذرانی بازگردند اما اگر بنا باشد با یک مشت وهابی تکفیری آل سعود درگیری پیدا کنند و به آنها اهانت شود یا نگذارند عمره و حج برگزار کنند، چنین اسلامی را قبول ندارند.
وی اظهار کرد: در زمان حضرت امام حسین (ع) هم کسانی می گفتند یزید و معاویه هر چه هستند برای خودشان هستند بگذارید بخورند و بچاپند و ما هم در فضای امن خود کاسبی کنیم و زندگی خوب و خوش و راحت داشته و نماز بخوانیم و روزه بگیریم اما با این قدرت انحرافی دشمن خدا درگیر نشویم.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفت: در اسلام واقعی مسلمان نمی تواند در برابر جنایت و ظلم حاکم بی تفاوت باشد و نمی شود یک گوشه خوش بگذراند و دشمن استکباری و صهیونیستی مسلمانان را زیر بمب خرد کند.
وی افزود: 120 هزار نفری که در لشگر ابن سعد دور هم جمع شده بودند فقط نظامیانی نبودند که از پادگانها آمده باشند بلکه مردم کوچه و بازار بودند که اسلامشان اسلام مرفهین بود.
وی ادامه داد: لشگر عمر سعد ترکیب عجیبی داشت که یک بخش آن خوارجی بودند که با حضرت امیرالمومنین علی (ع) دشمن بودند و یک بخش دیگر به ظاهر شیعیان امیرالمومنین (ع) بودند که می دانستند حضرت امام حسین (ع) بر حق است اما اسلام مرفهین را می خواستند.
امام جمعه مشهد اظهار کرد: امروز هم عده ای همین گونه هستند که می خواهند اقتصاد رایجی داشته باشند و با آمریکا و عوامل آن بسازند هرچند که در غزه، لبنان یا یمن مسلمانان را به خاک و خون بکشانند.
وی گفت: اما اینگونه نیست که این افراد گوشه ای بنشینند و یک لقمه نان راحت بخورند و به کسی کار نداشته باشند زیرا اگر اسلام مرفهین پیاده شود آنها را به جایی می کشاند که در لشگر عمر سعد مقابل حضرت امام حسین (ع) بایستند.
وی افزود: فکر نکنید اگر با این کفار کاری نداشته باشید از شما دست بر می دارند و می گذارند راحت زندگی کنید بلکه باید مثل عربستان سعودی مزدور آنها شوید.
آیت الله علم الهدی اظهار کرد: مگر ایران 40 هزار مستشار آمریکایی نداشت و مگر رژیم ستمشاهی آجودان مخصوص آمریکا در منطقه نبود اما لایحه مصونیت قضایی مستشاران خود را مطرح می کردند.
وی گفت: اهالی کوفه نیز ابتدا به ابن زیاد گفتند ما با امام حسین (ع) کاری نداریم و درست است که وی را دعوت کرده ایم اما توبه می کنیم و برمی گردیم اما ابن زیاد قانع نشد و از آنها خواست که حضرت امام حسین (ع) را به شهادت برسانند تا وفاداری خود به حکومت اموی را ثابت کنند.
وی افزود: امروز هم اگر جمهوری اسلامی ایران به فلسطین، یمن و بحرین کار نداشته باشد آمریکا قبول نمی کند و می گوید شما باید آنها را سرکوب کنید و مگر قبل از انقلاب اینگونه نبود و سوخت هواپیمای رژیم صهیونیستی از ایران تامین نمی شد؟
امام جمعه مشهد ادامه داد: یک اسلام دیگر هم اسلام متحجرین است که امروز را نمی بیند یعنی مومن، متدین، نمازخوان، روزه بگیر و اهل محرم و صفر و حتی دوستدار حضرت امام حسین (ع) است اما در 200 سال قبل زندگی می کند.
وی اظهار کرد: روحانی این اسلام در منبر خود همان حرف هایی را می زند که 50 سال پیش در زمان رژیم ستمشاهی می زده است و گویی انقلاب نشده و جبهه ای به نام نظام اسلامی در مقابل کفر جهانی به وجود نیامده است.
وی گفت: نوحه خوان اسلام متحجر هم نوحه ای می خواند که 60 - 70 سال پیش می خوانده و در آن حضرت زینب (س) بانویی خون جگر است نه قهرمان و بر هم زننده نظام استکبار یزیدی.
آیت الله علم الهدی افزود: حضرت امام حسین (ع) با این اسلام نیز به مخالفت و مبارزه پرداخت.
یک کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: با توجه به تشکیل دولت وحدت ملی و شکلگیری شورای عالی سیاسی در یمن برای اداره امور این کشور، نقش "منصورهادی" رئیس جمهور مستعفی که مهره سعودیها است به شدت تنزل یافته و این مایه نگرانی برای حاکمان ریاض است، از اینرو سعودیها برای انتقام گرفتن و ایجاد وحشت در میان مردم یمن، بمبارانهای کورکورانه مناطق مختلف این کشور را در دستور کار خود قرار دادهاند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از میزان ، بیش از یک سال و نیم است که ائتلاف متجاوز سعودی با سلاحها و تجهیزات خریداری شده از آمریکا و انگلیس در حال بمباران مردم یمن و تخریب گسترده زیرساختهای این کشور است.
این ائتلاف متجاوز از فروردین سال 94 با چراغ سبز آمریکا با هدف بازگرداندن "عبد ربه منصور هادی" به قدرت و از بین بردن جنبش انصارالله ، حمله به یمن را آغاز کرد و از آن زمان تاکنون هزاران تن از مردم این کشور را کشته، زخمی و آواره کرده و نکته قابل تامل آنکه بخش وسیعی از قربانیان حملات ددمنشانه سعودیها را کودکان تشکیل میدهند.
اهمیت ژئوپلیتیک یمن
"یمن" کشوری در جنوب غربی آسیا و جنوب شبه جزیره عربستان، است؛ این کشور پرجمعیتترین کشور شبه جزیره محسوب میشود.
یمن از موقعیت ژئوپلیتیک فوق العادهای برخوردار است و جزء حاصلخیزترین کشورهای شبه جزیره محسوب میشود. این کشور با تسلط بر تنگه «بابالمندب» قادر است دریای سرخ را به کنترل درآورد و با استفاده از جزیره استراتژیک «بریم» میتواند این تنگه مهم را ببندد و از آنجایی که بلندترین جزیره- زقر- را در منطقه در اختیار دارد میتواند فعالیتهای دریایی در منطقه خلیج عدن و دریای سرخ را به کنترل خود درآورد.
چشم طمع استعمارگران به یمن
وضعیت سوقالجیشی، طبیعی و انسانی یمن سبب شده است که کشورهای استعمارگر غرب و سعودیها همواره به این کشور چشم طمع داشته باشند. سردمداران ریاض در سالهای اخیر با مشاهده رویکرد و گرایش مردم یمن به جبهه مقاومت و قدرتگیری نیروهای انصارالله در این کشور، بر آن شدند تا برنامه چندین سال خود مبنی بر تبدیل کردن یمن به مستعمره عربستان را عملیاتی کنند اما تیر آنها به سنگ خورده و سعودیها نه تنها در دستیابی به این هدف شوم خود توفیقی نداشته اند بلکه با بحران مرزی هم مواجه شده اند و مناطق و پایگاه های نظامی خود در مرز با یمن را در تیرس موشک های نیروهای مردمی یمن میبینند.
جمعیت شیعیان در یمن
حدود 65 درصد از جمعیت 28 میلیونی یمن را شیعیان زیدی تشکیل میدهند؛ یمنیها اسلام خود را مدیون حضرت علی(ع) میدانند؛ نکته جالب توجه اینکه از جمعیت 25 ملیونی یمن حدود 5 ملیون از سادات و ذریه پیامبر بوده که 90 درصد آنها سادات حسنی و بقیه سادات حسینیاند.
شیعیان در کدام مناطق یمن ساکناند
شیعیان زیدی یمن بیشتر در شمال این کشور در استان صعده ساکن هستند؛ البته در صنعا پایتخت این کشور نیز، هم شیعیان زیدی و هم شیعیان دوازده امامی که بسیار متحد هستند، حضور چشمگیری دارند.
همچنین علاوه بر صنعا و صعده، شیعیان یمن در شهرهای مارب، ذمار و عدن نیز ساکن هستند. به طور کلی در یکی دو دهه اخیر جمعیت شیعیان یمن رو به فزونی یافته است؛ این امر بویژه پس از حماسه مجاهدان حزبالله لبنان در منهدم و منهزم کردن ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی، تشدید شد و گرایش مردم سلحشور یمن به مجاهدان جبهه مقاومت در منطقه دو چندان گشت.
اتفاق فوقالذکر چندان برای حاکمان سعودی خوشایند نبود و آنها از آن جهت که قدرتگیری جبهه مقاومت در منطقه را مغایر با اهداف مشترک وهابیت و صهیونیستها می دیدند برای خشکاندن ریشه مقاومت در مرزهای جنوبی شان به یمن یورش بردند و اکنون بیش از 18 ماه است که در این کشور از هیچگونه جنایتی حتی کودک کشی دریغ نمیکنند.
افزایش جنایتهای سعودیها علیه مردم یمن
جنگندههای سعودی در تازهترین جنایتشان به مراسم ترحیم پدر وزیر کشور یمن حمله کرده و حدود 700 نفر از مردم این کشور را کشته و زخمی کردند. جنایتی که به قدری سبعانه بود که موجب شد تا فرمان دهنده اصلی حمله به یمن یعنی آمریکا هم (البته به صورت ظاهری و برای ردگم کنی)، به آن واکنش نشان دهد و اعلام کند در حمایت خود از سعودیها تجدیدنظر میکند.
سعودیها پیش تر نیز جنایت های مشابهی را در یمن انجام داده بودند؛ اواخر مردادماه سال جاری 50 دانش آموز یمنی در استان صعده واقع در شمال این کشور توسط جنگندههای سعودی به شهادت رسیدند.
خروج نام سعودیها از لیست ناقضان حقوق کودک با تطمیع و ارعاب آقای دبیرکل
اواخر خردادماه بود که سعودیها با تطمیع و ارعاب، بان کی مون دبیرکل سازمان ملل را وادار کردند تا نام این رژیم را از لیست ناقضان حقوق کودک به سبب فجایع یمن، پاک کند؛ موضوعی که واکنشهای فراوانی را در عرصه بینالملل به همراه داشت؛ شاید همان امر، عاملی شده است تا کودک کشی های سعودی ها در یمن استمرار یابد.
تخریب زیرساختهای یمن توسط ائتلاف متجاوز سعودی
کشتار ملت یمن و تخریب زیرساختهای این کشور توسط ائتلاف سعودی و استفاده این ائتلاف نظامی از بمبهای حاوی اورانیوم غنی شده و بمبهای خوشهای که جز سلاحهای ممنوعه هستند و همچنین محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن با هدف گرسنه نگه داشتن یمنیها و به تسلیم واداشتن آنها در برابر ستمگران و متجاوزان سعودی که با سکوت مرگبار نهادهای بینالمللی مواجه شده، موجبات حیرت جهانیان را فراهم آورده است.
وضعیت قرمز برای کودکان یمنی
در اواسط ماه آگوست سال جاری، صندوق کودکان یونیسف اعلام کرد با توجه به جلوگیری عربستان از انتقال دارو و مواد غذایی به برخی مناطق یمن، بیش از دو و نیم میلیون کودک یمنی به سوء تغذیه دچار شدهاند.
یونیسف از زبان نماینده خود در یمن هدف قرار گرفتن کودکان در جنگ علیه یمن را محکوم کرد و ابراز داشت با ادامه محاصره و جلوگیری از انتقال دارو و غذا به مناطق بحران زده، ممکن است ده هزار کودک یمنی تا پایان سال جاری از بین بروند.
برای آگاهی از اوضاع جنگ در یمن و مخمصهای که سعودیها در آن گرفتار شدهاند با "حسن هانی زاده" کارشناس مسائل غرب آسیا به گفت و گو پرداختیم؛ وی معتقد است: سرادمداران سعودی در جریان تجاوز بیش از 18 ماهه خود به شهرهای مختلف یمن نتوانستهاند به هیچیک از اهداف از پیش تعیین شده شان دست پیدا کنند و اکنون با متحمل شدن هزینههای سنگین سیاسی و نظامی و مالی در یمن در بدترین شرایط قرار گرفتهاند.
در ادامه توجه شما مخاطبان را به این مصاحبه جلب میکنیم:
تغییر موازنه قدرت در جنگ یمن
حسن هانیزاده کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به افزایش حملات سعودیها علیه غیرنظامیان یمنی، اظهار کرد: مجهز شدن نیروهای جنبش انصارالله به موشکهای بالستیک دوربرد موازنه قدرت را به نفع مردم یمن در نبرد با متجاوزان سعودی تغییر داده است، بنابراین طبیعی است که سعودیها، بر روی بمباران مراکز تجمع مردم یمن متمرکز شوند.
سعودیها به هیچ یک از اهداف خود در یمن دست نیافتهاند
وی با اشاره به شکستهای سیاسی و نظامی عربستان سعودی در یمن، تصریح کرد: سردمداران سعودی در جریان تجاوز بیش از 18 ماهه خود به شهرهای مختلف یمن نتوانستهاند به هیچیک از اهداف از پیش تعیین شده شان دست پیدا کنند و اکنون با متحمل شدن هزینههای سنگین سیاسی و نظامی و مالی در یمن در بدترین شرایط قرار گرفتهاند و حتی مناطق مرزی خود را هم در خطر اقدامات تلافی جویانه مجاهدان انصارالله میبینند.
تحولات سیاسی و میدانی در جنگ یمن به نفع انصارالله، سعودیها را وادار به انتقامگیری از مردم کرده است
این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به تحولات سیاسی اخیر در یمن، گفت: با توجه به تشکیل دولت وحدت ملی و شکل گیری شورای عالی سیاسی در یمن برای اداره امور این کشور، نقش "منصورهادی" رئیس جمهور مستعفی که مهره سعودیها است به شدت تنزل یافته و این مایه نگرانی برای حاکمان ریاض است، از اینرو سعودیها برای انتقام گرفتن و ایجاد وحشت در میان مردم یمن، بمبارانهای کورکورانه مناطق مختلف این کشور را در دستور کار خود قرار دادهاند.
در یمن اوضاع وخیمتری در انتظار سعودیهاست
هانی زاده با بیان اینکه وضعیت یمن وارد مرحله خطرناکی شده، تصریح کرد: با توجه به افزایش حملات سعودیها علیه غیرنظامیان یمنی، جنبش انصارالله به منظور ایجاد استراتژی توازن وحشت، موشکهای بالستیک بیشتری به سمت پایگاههای نظامی سعودی شلیک خواهد کرد.
وی با بیان اینکه در آینده نزدیک آسیبهای بیشتری از جانب جنگ یمن متوجه عربستان سعودی خواهد شد، خاطرنشان کرد: اکنون با توجه به افزایش دامنه جنایتهای ائتلاف متجاوز سعودی علیه مردم یمن، یک انسجام ملی در این کشور میان پیروان تمام فِرق و ساکنان مناطق شمالی و جنوبی این کشور پدید آمده است و به نظر میرسد که آحاد ملت یمن برای مقابله با متجاوزان سعودی مصمم هستند.
مدیر مسئول روزنامه کیهان به تحریف کنندگان واقعه عاشورا واکنش نشان داد.
به نقل از خبرگزاری تسنیم، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان عصر امروز در حاشیه مراسم ختم مادر حجت الاسلام مصلحی در جمع خبرنگاران در پاسخ به سئوال تسنیم درباره دعوت اخیر برخی دانشگاهها از محکومان امنیتی و التهاب آفرینی در مجامع علمی گفت: اصلیترین جرم محکومان امنیتی وطنفروشی است. یعنی این افراد مجرم هستند و تمام اسناد و شواهد از این امر حکایت میکند.
وی دعوت برخی دانشگاهها از محکومنین امنیتی را اقدام ناپسند دانست.
شریعتمداری در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه اخیراً یکی از اصلاحطلبان در سخنرانی خود در دانشگاهها، با تحریف عاشور، این واقعه را درس مذاکره نامیده، اظهار کرد: در مورد این افراد باید گفت که «پشهای روی درخت خرما نشسته بود و زمانی که میخواست از روی درخت بلند شود، میگفت درخت؛ خود را قرص نگهدار تا من بلند شوم. درخت هم به او گفت ما نفهمیدیم که تو کی آمدی که الان میخواهی بلند شوی».
یکی از مراجع عظام تقلید گفت: باید فریاد امام حسین(ع) را در گوش آل سعود خواند.
اگر دین ندارید آزاده باشید
ه نقل از میزان، آیتالله عبدالله جوادیآملی در بنیاد علوم وحیانی اسرا اظهار کرد: مبارزه و مجاهده کبیری در سوره فرقان آمده است و سوره فرقان سوره مکی است و جهاد سور مکی، فرهنگی و فقهی است.
وی گفت: سالارشهیدان سه گستره داشتند؛ در این حرکت عاشورایی، حضرت راهبان را هم هدایت کردند و حتی وقتی در قتلگاه هم حاضر شدند با ندای اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید یک پیام جهانی فرادینی را به دنیا بیان کردند.
این مرجع تقلید بیان کردند: ایشان فرمودند یک وظیفه مشترک انسانی با همه مردم جهان داریم که فرای هر مذهبی باید به آن پایبند باشیم. امروز باید این سخن را خطاب به آل سعود گفت که اگر مسلمان هم نباشید نباید این چنین زنان و کوکان یمنی را به خاک و خون بکشید.
وی افزود: زمانی که فردی درگیر هوای نفس شد، مشکلی شخصی دارد که در بیان امام علی (ع) بیان شده است که این جنگ، جنگ فردی است، اما در جای دیگر می فرمایند دین در دست اشرار اسیر شده است.
آیتالله جوادی آملی بیان کرد: سقیفه و سقفیها قرآن و فرهنگ دینی را به اسارت گرفتند؛ مکتب به اسارت رفته که خودش اسیر است چگونه درس آزادی میدهد؟ اگر بخواهیم از آزادی و حریت سخن بگوییم باید از یک مکتب مدد بگیریم، حال اگر خود مکتب را به اسارت ببرند قطعا مسیر جدیدی در مقابل ما است.
وی گفت: اسراییل و صیهونیستها وجدان عمومی را به اسارت بردند، همانهایی که این همه جنایت در یمن میبینند و هیچ نمیگویند و این گونه مواقع ساکت هستند.
این مرجع تقلید بیان کرد: اصرار خداوند این است که مبادا این گروه از افراد مومنان و مردم را شستشوی مغزی بدهند و مکتب را به اسارت ببرند و فرهنگ دینی را اسیر کنند؛ فرهنگ مردم به اسارت رفته که این ظلمها را در حق مردم میبینند و سکوت میکنند.
وی گفت: اینکه سفارش شده است که مردم در مراسم عزاداری به یکدیگر شعار خون خواهی امام حسین(ع) بدهند به این دلیل است که باید فرهنگ خون خواهی از امام در همیشه تاریخ با مومنان همراه باشد.
اوج بیشرمی فتنهگران در روز عاشورا خود را نشان داد که اعتقادی به اسلام و ارزشهای دینی مردم و امامحسین(ع) ندارند و مشکل اساسیشان با حسینبن علی(ع) و روز عاشورا است.
در حالی که میلیون ها عزادار ایرانی و عاشق حضرت اباعبدالله در عاشورای حسینی (7/10/1388) مشغول عزاداری بودند، تعدادی از پیادهنظام خیابانی جریان فتنه قبل از ظهر عاشورا بی آنکه در عزای سالار شهیدان شرکت کنند، با برگزاری تجمعهای غیرقانونی در برخی خیابانهای تهران که هیچ شباهتی با عزاداری اباعبدالله الحسین نداشت، به طرح شعارهای ضد انقلابی و ساختار شکنانه پرداختند که از همان موقع عزاداران حسینی به مقابله با آنها پرداختند.
ظاهر و پوشش رفتار فتنهگران هیچگونه شباهتی به فرهنگ و مکتب عاشورا نداشت، فتنهگران در خودروهای خود بسان مراسم عروسی بوق می زدند و برخی نیز در تجمع ها هلهله و شادمانی و خرابکاری می کردند آشوبگران حرمت روز عاشورا را با این اقدامات خدشه دار کردند.
اراذل و اوباش با سوء استفاده از حضور مردم در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین دست به آشوب و خسارت به اموال مردم (موتور سیکلت، خانه، سطل های زباله،خودروی شخصی مردم) زدند و با طرح شعارهای انحرافی علیه نظام جمهوری اسلامی، ارکان نظام و مطابق خواست دشمن و رسانههای غربی به جشن پرداختند.
فتنهگران با سر دادن سوت، کف، هلهله و شعارهای بسیار اهانت آمیز عمق بی اعتقادی خود به ارزشهای اسلامی را به نمایش گذاشتند، این عده که با پشتیبانی و دعوت رسمی اصحاب داخلی فتنه از جمله موسوی، خاتمی و کروبی در اغتشاشات حضور پیدا کرده بودند کاملاً متعلق به طیفهای ضدانقلاب و به وضوح فاقد هرگونه تعلقی به ارزش های اسلامی بوده و در عاشورای 88 اصرار داشتند که این بیاعتقادی خود را به نمایش بگذارند.
یکی از سخیفترین و هتاکانهترین اقدامات فتنهگران تعرض به خیمه عزاداری حضرت اباعبدالله (ع) بود، اراذل و اوباش فتنهگر با حمله به هیأتهای عزاداری، به عزاداران حسینی که در حال اقامه نمازظهر عاشورا بودند، سنگ پرانی میکردند.
حضور منافقین، سلطنتطلبها و سایر گروهکها به صورت سازمان یافته در اغتشاشات روز عاشورا به گونهای آشکار بود که زمینه تعرض به مقدسات اسلامی را فراهم ساخت و بعدها مشخص شد تعداد قابل توجهی از گروههای منحرف که ارتباطات محفلی از طریق سیستم مجازی با یکدیگر داشته اند، به همراه عناصر فرقه ضاله بهائیت که برای فتنهانگیزی در روز عاشورا مستقیماً به سران فرقه در اسرائیل وصل و توسط آنها هدایت میشدند در دستهجات 3 الی 4 نفره در قبل از فتنه روز عاشورا در مکانهایی مستقر و پلاکاردها و بنرهای اهانتآمیز علیه نظام و مقدسات را تهیه و به خیال باطل خود اعلام نموده بودند که باید در روزعاشورا کار نظام اسلامی یکسره شود.
عاشورا؛ اوج بیشرمی فتنهگران/خنثی شدن فتنه یزیدیان زمان در بصیرت عاشورائیان
در امتداد این جریان که پس از انتخابات شکل گرفته بود باید به روز قدس نیز اشاره کرد که برخی از کسانی که خود را منتسب به جریان امام(ره) میدانستند فعالیتهایی انجام دادند که خلاف رویه حضرت امام(ره) بود و شعار«نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را سردادند در صورتی که معرفی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس از ابتکارات امام خمینی(ره) بود.
اما اوج بیشرمی فتنهگران در روز عاشورا خود را نشان داد که آنها واقعاً اعتقادی به اسلام و ارزشهای دینی مردم و امامحسین(ع) ندارند و مشکل اساسیشان با حسینبن علی(ع) و روز عاشورا است و به همین دلیل هم بیقباحتی و بیشرمی را در روز عاشورا را به اوج خود رساندند و این تداوم جریان فتنهگری روز به روز خود را برای مردم آشکار کرد.
میرحسین موسوی در اقدامی هتاکانهتر از گذشته عاملان بیحرمتیهای روز عاشورا را مردان خداجو مینامد و چهره واقعی خود را بیش از پیش نشان میدهد.
این بیحرمتیها و کفو سوتزدنهای یزید گونه فتنهگران در روز عاشورا موجب شد تا ملت ایران که همواره خود را دنبالهرو خط حسینی میدانند راه خود را برای همیشه از فتنهگران جدا کنند به گونهای که پس از واقعه تلخ عاشورای 88 جز عدهای منافق و سلطنتطلب به همراهی خارجنشینان از موسوی و سران فتنه حمایت نمیکردند.
لکه ننگی که از دامن فتنهگران پاک نشد
بر همین اساس حرمتشکنی در عاشورای 88 لکه سیاهی است که تاریخ هیچگاه آن را از خاطر نمیبرد، اما واقعیتی که نمیتوان آن را کتمان کرد این است که هیچ کس در ابتدا فکر نمیکرد گستاخی عدهای بعد از انتخابات به هتک حرمت عاشورای 88 بیانجامد و شاید باز هم عاشوراست که باید نقطه عطف و تاریخساز باشد.
اگر چه فتنهگران کوشیدند که از عاشورا به مثابه ابزاری برای پیشبردن مقاصد سیاسی خود استفاده کنند کما اینکه پیش از این با رای مردم، عکس امام (ره)، روز قدس، روز دانشجو هم اینچنین کرده بودند، اما قطعا آنچه پس از هشت ماه فتنهگری، کار فتنه پیچیدهای که خواص را هم با خود درگیر کرده بود، تمام کرد، همین عاشورای 88 بود.
در عاشورای 88 اغتشاشگران به صورت سازماندهی شده نمادهای سبز را حمل میکردند و در یک ترکیب سازماندهی شده در چند خیابان تهران دست به تجمع زدند، این جماعت شعارهای ساختارشکنانه سر میدادند و از سوی دیگر سوت و کف میزدند.
در آن سوی دنیا هم هلهلهای برپا بود؛ مریم رجوی این عاشورا را بهار تهران نامید و ریگی، ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل و اوباما به نمایندگی از دشمنان ایران اسلامی به ستایش فتنهگران پرداختند، سران داخلی فتنه نیز به توجیه اقدامات غیر قابل باور حامیان خود پرداخته و به اصطلاح صورت مساله را پاک کردند، کروبی در بیانیه خود عزاداران حسینی را مشتی وحشی نامید و میر حسین موسوی نیز فتنهگرانی که حرمت سیدالشهدا و عزاداران حسینی را هتک کرده بودند، «مردان خدا جوی» عنوان کرد.
طومار 8 ماهه فتنه با حماسه مردمی 9 دی به پایان رسید
سرانجام ملت با بصیرت ایران اسلامی در 9 دی 88 و پس از واقعه تلخ روز عاشورا حماسه عظیم 9 دی را خلق کردند که به در ستی به عنوان «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت» نامگذاری شده است؛ 9 دی یک نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و یک بیعت جدیدی بود که بین مردم و رهبری تجدید شد؛ 9 دی یک بیعت مجدد بود که نشان داد مردم واقعاً دلشان در گرو رهبری است و پای انقلابشان تا همه جا ایستادهاند؛ مردم با مشت محکم بر دهان یاوه گویان و کسانی که سودای از بین بردن انقلاب را در سر میپروراندند، زد.
مردمی که صبورانه و با بزرگواری هشت ماه تمام اقدامات فتنهگران را تحمل کرده بودند، با شعارهایی همچون «حسین جان شرمندهایم» در روز 9 دی سراسر تهران را لبریز از شور حسینی کردند و اینگونه بود که طومار طوفانی هشت ماهه با نقشآفرینی مردم و محاکمه خیابانی سران فتنه به پایان رسید.
مقام معظم رهبری پس از حماسه 9 دی درباره عظمت حضور مردم فرمودند که مطمئن باشید روز 9 دی در تاریخ ماند و متمایز شد و در این قضایا هم عاشورا به کمک ملت آمد.
حجتالاسلام پناهیان: فتنه 88 احقاداً، بدریة، خیبریة و حنینیة بود
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در خصوص فتنه 88 با بیان اینکه فتنه 88 نه مشکل انتخاباتی بود و نه مشکل تقلب انتخابات، بلکه «احقاداً بدریة و خیبریة و حنینیة» بود؛ میگوید:گرههایی بود که برخی خواستند گرهگشایی و عقدهگشایی کنند.
آنها جریاناتی بودند که روند اصیل انقلاب اسلامی را نمیتوانستند تحمل کنند و میدیدند علیرغم اینکه همه امکاناتی دارند و همهگونه سوابق در آنها موجود است از صحنه انقلاب اسلامی به واسطه اشتباهات و دیدگاههای خودشان بیرون رانده میشوند.
این بیرون رانده شدن از مسیر اصلی انقلاب را خود موجب شده بودند اما نمیتوانستند تحمل کنند که در نهایت به این تعارض انتخابات کشیده شد؛ در واقع انتخابات و مشکلاتی که برای انتخابات بیان میکردند بهانهای بود برای عقدهگشایی کسانی که از انقلاب فاصله گرفته بودند و روند تکاملی انقلاب را نمیتوانستند تحمل کنند.
برخی واقعاً سادهاندیشانه تصور میکنند بدون آنها انقلاب نمیتواند جلو برود و جامعه اداره شود و بدون نگاه آنها هیچ نگاه دیگری از سلامت و صلابت برخوردار نیست؛ اینها اگرچه مدعی گفتوگو بودند ولی واقعاً اهل گفتوگو نیستند؛ وقتی که باید حق و باطل روشن شود از گفتوگو طفره میرفتند.
اینها با درست کردن تعارض نسبت به کیان نظام به بهانه انتخابات میخواستند انتقام بگیرند؛ از روند طرد شدن خودشان از انقلاب، طرد شدنی که هیچ کس برای آنها جز خودشان نخواسته بود؛ اینها فکر میکنند که میتوانند انقلاب را آنگونهای که خودشان تصور میکنند تفسیر کنند ولی در واقع نه انقلاب به شکلی که آنها میپندارند قابل تفسیر است و نه مردم معطل تحلیلهای آنها میمانند.
اما به راستی نباید این اقدامات برخی افراد را به فراموشی سپرد ، افرادی که در آن سال ها از هیچ اقدامی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی کوتاهی نکردند و کار را به توهین به امام حسین (ع) رسانند.
این افراد امروزه و به راحتی قصد پاکسازی چهره های کریح و پلید خود را دارند، فراموش نکردن ماجراهای فتنه ی 88 و روز عاشورا هیچگاه به آنان این اجازه نخواهد داد که حتی کوچکترین عرض اندامی داشته باشند و بخواهند کاری انجام دهند.