بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 29
کل بازدید : 361350
کل یادداشتها ها : 1747
شد حرمت بیت خدا شکسته
خاکم به سر ، این در چرا شکسته
آل کسا در این سرا چو جمعند
شد حرمت آل کسا شکسته
عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه
پرگرفت از آشیان مرغ روان فاطمه
گر بسوزد عالمى از این مصیبت نى عجب
سوخته یکسر زآتش کین آشیان فاطمه
خونه بی تو سکوتش چه دردآوره توکه میدونی
غربت من کنار همین بستره تو که میدونی
بار خونه روی شونه ی مادره تو که میدونی
پاشو ای مادر
گرچه شکستی هنوز گوهر این خونه ای