بازدید امروز : 134
بازدید دیروز : 119
کل بازدید : 365150
کل یادداشتها ها : 1747
یک زن آلمانی که به اسلام گرویده است میگوید: اسم قبلی من زابنیه است ماجرای تشرفم به اسلام از این قرار است که در آلمان در همسایگی ما یک خانواده مسلمان اهل ترکیه زندگی میکرد.
دختران آنها در مدرسه با من دوست بودند و با هم رفت وآمد داشتیم. وقتی به خانه آنها میرفتم میدیدم آنها نماز میخوانند. کم کم به واسطه آنها با اسلام آشنا شدم و در مسجد اسلامی هامبورگ به دین اسلام تشرف یافتم...
هر موجودی برای مصونیت یافتن از آسیب دشمن به دنبال پناهگاهی میگردد تا در سایه آن احساس امنیت و آرامش کند. شما اگر یک لاک پشت را در نظر بگیرید، مشاهده میکنید که چگونه درون پوستی سخت و مقاوم است تا از گزند دشمن در امان باشد و چنان چه به طاووس بنگرید، متوجه میشوید که طاووس تا وقتی پر دارد زیبا و قشنگ است، اگر پر را از او بگیری و عریان بشود، زیبایی خود را از دست میدهد.
حجاب برای زن همانند پر برای طاووس است. غنچه تا غنچه است، در حجاب است و هیچ کس هوس چیدن آن را نمیکند؛ اما همین که حجاب را کنار نهاد وباز شد آنرا خواهند چید. وقتی که چیدند، ممکن است آن را چند روزی در جای مناسب قرار دهند اما دیری نمیپاید که پژمرده و پرپر میشود و آن را در سطل زباله میریزند.
خواهران باحجاب هم همچون غنچهاند. هیچ کس دست طمع و تصرف به سمت آنها دراز نمیکنند اما اگر این حجاب را کنار گذارند مورد طمع دیگران واقع میشوند.
اگر شما به میوه بنگرید، متوجه میشوید تا پوست برتن دارد مدتهای زیادی دوام خواهد داشت. ولی وقتی پوست میوهای گرفته شود، دوام چندانی نخواهد داشت.
حجاب از نظر من همانند پوست میوهای است که تازگی و سلامت آن را حفظ میکند تا زمانی که زنها حجاب و عفت دارند، از طراوت و زیبایی و تازگی و سلامت بهره مندند.
حجاب برای من نه تنها زحمت و تحمیل نیست بلکه یک اصل خدشهناپذیر است که از عقیدهام سرچشمه گرفته و درصد دم عقیده و حجابم را برای زنان آلمانی و برای همگان توضیح دهم. من دریافتهام که حجاب یک ارزش است و ارزشهای دیگر در کنارحجاب به من ارزانی میشود.