بازدید امروز : 107
بازدید دیروز : 103
کل بازدید : 370734
کل یادداشتها ها : 1747
امیرالمؤمنین(ع) یک نماینده در ری داشت، ایشان باید زکات را میگرفت و تحویل میداد. مثلاً وقتی میگفتند: دو ریال زکات بگیر، ایشان سه ریال میگرفت، یک ریالش را برمیداشت، دو ریالش را برای حضرت امیر(ع) میفرستاد.
تا حضرت امیر(ع) دید این نمایندهاش خیانت میکند، عزلش کرد. گفت: او را بگیرید و یک نفر هم مثلاً او را دست بسته تحویل من بدهد. چون حضرت امیر(ع) با نمایندگانش که بد بودند، برخورد خیلی انقلابی میکرد. پس او را عزل کرد! یک. یک مراقب گذاشت که او را تحویل بدهند، این مراقب در یک لحظه خوابش برد، غافل شد، این نماینده فرار کرد، فرار کرد و رفت و به معاویه متصل شد. آنجا هم بر ضرر علی بن ابیطالب شعر گفت.
حضرت امیر(ع) فرمود که: مردم! وضو بگیرید و جمع شوید، بعد از نماز همه دستها بالا، بگویید: مرگ بر فلانی! فلان والی که زکات اضافه گرفته و فرار کرده است.
اگر کسی چند کیلو گندم از بیت المال بدزدد، امیرالمؤمنین(ع) به مردم دستور میدهد که وضو بگیرید، در مسجد نماز بخوانید و دست جمعی بر او نفرین کنید. حالا اینهایی که ما بعد از نماز، به آنها نفرین میکنیم، به اندازهی چند کیلو گندم ندزدیدهاند؟ بنابراین بر همهی کسانی که خون مظلومین را ریختهاند باید لعنت کنیم و این جزء دینمان است.