بازدید امروز : 99
بازدید دیروز : 124
کل بازدید : 363192
کل یادداشتها ها : 1747
بخش پنجم
سیاست راهبردی آمریکا در مقابله با بیداری اسلامی (5)
1ـ 2ـ ضدیت با اسلام
ضدیت و دشمنی آشکار و تاریخی غالب مسیحیان و یهودیان با اسلام و مسلمین در قرن اخیر با بیداری اسلامی و حرکت اجتماعی ـ سیاسی و با حضور مسلمانان در صحنهی بینالمللی تشدید شد. اقدامات اروپا و اخیراً آمریکا در جنگ با اسلام بسیار گسترده و جدی است. فروپاشی خلافت عثمانی، تأسیس رژیم غاصب اسرائیل، تأسیس سلسلهی پهلوی، نابودی ثروتهای مادی و معنوی مسلمانان،ایجاد تفرقه و جنگ مستمر در میان مسلمانان، رواج ناسیونالیسم و ملتپرستی و جلوگیری از تحقق امت به معنای واقعی آن، مبارزهی همهجانبه و گسترده با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران و تبلیغ بر ضد مسلمانان بخشی از اقداماتی است که ناشی از دشمنی دولتهای استکباری با اسلامو حضور مسلمانان در صحنههای ملی و بینالمللی برای حفاظت و دفاع از هویت و منافع خود میباشد.
کوشش برای شکل دادن و بنیانگذاری نظامی جدید که با جهانبینی مادی و سلطهگرا در تضاد است و تلاش برای تحقق نظام دیگری متفاوت از نظام تحمیلی «دولت ـملت» به عبارت دیگر حرکت در جهت همگرایی و در نهایت وحدت جهان اسلام به منظور مقابله با سلطهی فرهنگی و ارزشی غرب و احیای فرهنگ و ارزشهای دینی ـ توحیدی، نگرانی دیگر است که علت بسیج امکانات و جنگ بر ضد بیداری اسلامی شده است. زیرا اسلام انقلابی مستقیما فهم رایج از نقش خنثی و خاموش مذهب در سیاست و اخلاق را هدف قرار میدهد. تغییر برنامههای آموزشی، ایجاد شبکههای ماهوارهای ویژهی مسلمانان، اعراب و ایرانیان به زبانهای فارسی و عربی، تغییر اسامی اسلامی، حذف مفاهیمی همچون جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و شهادت، ترویج سکولاریسم و لائیسم، رواج گستردهی فساد و فحشا بخشی از اقدامات در حال اجرا در راستای استراتژی بلندمدت غرب برای «استحالهی فرهنگی جهان اسلام و جلوگیری از گسترش بیداری جنبشهای اسلامی»میباشد.
«مایکل برانت» معاون سابق سیا در این زمینه میگوید: «مراجع شیعه در طول تاریخ هیچگاه از حاکم غیراسلامی و ظالم تبعیت نکردهاند. در ایران با فتوای آیتالله شیرازی سیاستهای انگلیس با شکست مواجه شد و حکومت شاه که همپیمان با آمریکا بود توسط آیتالله خمینی برچیده شد. در عراق صدام با تمام توان نتوانست حوزهی علمیهی نجف را مجبور به تبعیت از خود کند، و به همین منظور موسی صدر ارتشهای انگلیس، فرانسه و اسرائیل را مجبور به فرار از این کشور کرد و حزبالله لبنان نیز صدمات سنگینی را به ارتش اسرائیل در جنوب این کشور وارد کرد. این تحقیقات ما را به این نتیجه رساند که به طور مستقیم نمیتوان با مذهب شیعه رودرو شد و امکان پیروزی بر آن بسیار سخت است و باید پشت پرده کار کنیم.
ما به جای ضربالمثل انگلیسی «اختلاف بینداز و حکومت کن» از سیاست «اختلاف بینداز و نابود کن» استفاده میکنیم. در همین راستا برنامهریزیهای گستردهای را برای سیاستهای بلندمدت خود طرح کردیم. حمایت از افرادی که با مذهب شیعه اختلاف دارند، ترویج کافر بودن شیعیان به گونهای که در زمان مناسب علیه آنان توسط دیگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنین باید تبلیغات گستردهای را علیه مراجع و رهبران دینی شیعه صورت دهیم تا آنان مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند.
یکی دیگر از مواردی که باید روی آن کار میکردیم، موضوع فرهنگ عاشورا و شهادتطلبی بود که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگاه میدارند. ما تصمیم گرفتیم با حمایتهای مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزارکنندگان اصلی اینگونه مراسم که افرادی سودجو و شهرتطلب هستند، عقاید و بنیانهای شیعه و فرهنگ شهادتطلبی را سست و متزلزل کنیم و مسائلی انحرافی در آن به وجود آوریم، به گونهای که شیعه یک گروه جاهل و خرافاتی در نظرآید. در مرحلهی بعد، باید مطالب فراوانی علیه مراجع شیعه جمعآوری شده و به وسیلهی مداحان و نویسندگان سودجو انتشار دهیم و تا سال 1389 (2010 میلادی) مرجعیت را که سد راه اصلی اهداف ما میباشند تضعیف کرده و آنان را با دست خود شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی نابود کنیمو در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.