بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 220
کل بازدید : 364594
کل یادداشتها ها : 1747
باد مانده به علی سربزند یا نزند چه کند؟ حلقه بر این در بزند یا نزند تانریزد در این خانه مرددشده دل طرف بیت علی پر بزند یا نزند میخ از باب توسل وسط در مانده دست بر پهلوی مادر بزند یا نزند حسن از کوچه چهل سال به خود می گوید حرف ها را به برادر بزند یا نزند دست بالا برود چونکه به روی مادر روضه برپاشده، دیگر بزند یا نزند زهر تلخ است ولی با دل و جان می نوشی جعده در ظرف تو شکّر بزند یا نزند *** مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود از سر تشت حسن پا بشود یا نشود آنکه بایدهمه ی فاجعه را می داند سر این زخم اگر وا بشود یا نشود جا نشد در دلش و دروسط تشت چه سود پاره های جگرش جابشودیا نشود کوچه هاعلت پیری تورا می دانند بر سرتشت قدت تا بشود یا نشود مادری هستی و درنزد تو زهرا هم هست مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود همه ی دغدغه ی شاعرت آخر این است شعر با دست تو امضا بشود یا نشود شاعر: مهدی رحیمی