بازدید امروز : 91
بازدید دیروز : 124
کل بازدید : 363184
کل یادداشتها ها : 1747
بخش چهارم
اهداف سلطه بر خاورمیانه
از طرف دیگر ایالات متحده برای تحقق استراتژی تکقطبی کردن جهان و به اصطلاح خودشان «قلدر محله شدن» به دلائل زیر تسلط بر خاورمیانه را ضرورتی اجتنابناپذیر میداند.
1ـ مقابله با بیداری اسلامی
روند گسترش بیداری اسلامی به گونهای میباشد که بعد از فروپاشی شوروی و محو کمونیسم به یکی از جدیترین مباحث بینالمللی درآمده است، زیرا نه تنها مسلمانان را در شرایط جدیدی قرار داد، بلکه سایر ادیان نیز به تدریج نقش اجتماعی و سیاسی بیشتری یافتند و مهمتر آنکه مقولهی دین به یکی از موضوعات مطرح و مؤثر در صحنهی بینالمللی درآمد. (5)
امروز اصطلاحاتی نظیر «اسلام سیاسی»، «اسلام انقلابی»، «اسلام خمینی» و «اسلام ایرانی»را نظام استکبار سرمایهداری جایگزین اصطلاحاتی نظیر «غول کمونیسم»، «بلوک شرق»، «دنیای پشت پردهی آهنین» کرده است.
فلسفهی اصلی رویکرد به جایگزینی تهدید بیداری اسلامی بلافاصله پس از فروپاشی شوروی به دو سیاست استراتژیک بلندمدت غرب برمیگردد.
1ـ 1ـ دشمن نیرومند خارجی
اروپا و آمریکا در دو قرن اخیر برای توجیه جنایات استعماری و اقدامات سلطهجویانه خود و برای جلب حمایت مردم خود و جلب آرای آنان و برای به حداکثر رساندن منافع خود، جریانی را به صورت تهدید مشترک خود معرفی مینمایند. لذا پس از اضمحلال کمونیسم و بلوک شرق، اسلام به عنوان دشمن اصلی غرب و حتی جهان بشریت معرفی شد. اگرچه به دلایلی و از جمله منافع عظیم و دولتهای دستنشانده در جهان اسلام، مجبور به انتخاب کلمهی «تروریسم» شدند. بنابراین در ذهنیت و تصور زمامداران و مردم، اسلام همان تروریسم و به همین علت محکوم به نابودی است؛ از اینروباید جنگ صلیبی جدید راهاندازی شود.
«دولت بوش بعد از حوادث 11 سپتامبر 2001 (20 شهریور 1380) به گونهای عمل کرد که نشان دهد جهان اسلام در قالب تروریسم به جنگ آمریکا آمده است. ابتدا از ورود به جنگ صلیبی خبر دادو آنگاه انگشت اتهام را متوجه مسلمانان و گروههای اسلامی کرد. اما عملکرد بعدی آن در سه بخش نظامی، سیاسی و تبلیغاتی نشان داد که اتخاذ سیاست نظامیگری فصلی تنظیم شده از پروندهی تغییر در نظم جهانی برای ارتقای نقش و موقیعت آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقیمانده از جنگ سرد است.» (6)
آنچه که در چند سال انجام شد و همچنان ادامه دارد ـکه خسارات و مصائب بسیاری بر امت اسلام بر جای گذاشت ـدر راستای اجرای این سیاست بوده است. مقاومت مسلمانان در مقابل سلطهی غرب و حمایت استکبار سرمایهداری از دولتهای دستنشانده و احتمال قطع منافع آنان در جهان اسلام، از جمله دلایل رویکرد به این سیاست استراتژیک میباشد. منافع غرب در این منطقه به اندازهای گسترده و استراتژیک میباشد که تصور نمیکنند بدون سلطهی کامل بر جهان اسلام و متوقف کردن روند بیداری اسلامی بتوانند به حیات سیاسی و اقتصادی خود ادامه دهند.