بازدید امروز : 114
بازدید دیروز : 264
کل بازدید : 373923
کل یادداشتها ها : 1747
بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!
ای عشق! بیا که سینههامان شد چاک «این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاک
چشمی که تو را ندیده باشد کور است خون شد دل ما، «متی ترانا و نراک
در تاک مگر شراب پنهان نشده؟ در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده؟
ای بیخبران که مُنکر صبح شدید در شب مگر آفتاب پنهان نشده؟