سفارش تبلیغ
صبا ویژن
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 1:51 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 امریکا این روزها پروژه ناامن‌سازى ایران و به ویژه استان کردستان را با اجرای آل سعود و تسلیح گروه‌های ضدانقلاب کرد دنبال می‌کند.

                                             قطع رابطه آل‌سعود با ایران برای انحراف افکار عمومی از شکست در یمن است

به گزارش فارس، اخیراً عربستان سعودی و اسرائیل به پشتیبانی آمریکا برای جلوگیری از نفوذ و قدرت ایران در منطقه به اقداماتی روی آورده‌اند که قطعاً در آینده بسیار به ضرر آنها تمام خواهد شد.

عربستانی که تاریخ ثابت کرده است هیچگاه موافق و دلسوز کردها نبوده و همواره دشمن این قوم اصیل ایرانی بوده است اما الان کاسه داغ تر از آش شده و با تحریک گروهای ضدانقلاب کردی و گروه‌های تکفیری درصدد ایجاد ناامنی در مناطق مرزی ایران به ویژه استان کردستان است تا به خیال خود، به اهداف مورد نظرش برای ضربه زدن به ایران دست پیدا کند.

درگیرى و ایجاد مناقشات در شهرهای کردنشین ایران از طریق گروهک‌های ضدانقلاب، تحریک بلوچ‌ها به جدایى‌طلبى و تلاش براى ایجاد ناامنى در ایران از طریق داعش، از جمله مواردی است که حکومت آل‌سعود بر روی آن سرمایه‌گذاری کرده و در این مسیر حمایت‌های اسرائیل و آمریکا را نیز پشت سر خود احساس می‌کند.

تسلیح گروهک‌های ضدانقلاب در استان کردستان توسط عربستان و همچنین حمایت از گروه‌های تکفیری برای ایجاد ناامنی در این استان و برخی استان‌های دیگر، تا آنجا برای دولتمردان عربستانی نگران کننده شده است که در این خصوص چند ماه پیش هم ولیعهد سابق عربستان سعودی در اظهاراتی بی‌سابقه، در خصوص پیامدهای اقدام کشورش در تسلیح گروه‌های مخالف ایران ابراز نگرانی کرده بود.

با این وجود، سران دولت عربستان بارها در جلسات و نشست‌های رسمی اعلام کرده‌اند پول و تسلیحات لازم براى آغاز عملیات ضد ایران را تأمین خواهند کرد به شرط اینکه این گروه‌های تروریستی مخالف ایران با هم متحد شوند و بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی نیز بر این باورند که این اتحاد با محوریت منافقین در حال ایجاد است.

حال که ماهیت دشمنان روزبه‌روز برای مردم ایران روشن‌تر مى‌شود، دشمن‌شناسى و بصیرت مردم و مخصوصا مسؤولان در این برهه از زمان بیش از پیش ضرورى است.

فتنه تروریست، ساخته و پرداخته آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستى است و داعش و گروهک‌های ضدانقلاب؛ کومله، دموکرات و پژاک با دلارهای نفتی عربستان و نقشه‌های شیطانی آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به کشتار مردم بى‌گناه کشورهای اسلامی از جمله سوریه و عراق زده است و اخیرا نیز در صدد هستند که این فتنه را به مرزهای ایران بکشانند.

در واقع می‌توان گفت، گروه‌هاى تروریستى توسط خود آمریکا، اسرائیل و عربستان ایجاد و تقویت مى‌شوند و پشتوانه گروه‌هاى تروریستى، همین کشورها هستند و این مسئله همواره در طول تاریخ بر مردم ایران و جهان ثابت شده است.

یکى از بهترین نشانه‌هایی که ثابت مى‌کند عربستان بخشى از برنامه آمریکا براى ناامن کردن منطقه است، نزدیکى بی‌چون و چرای ریاض به تل‌آویو و حرص و شتابی است که هر دو طرف براى تشکیل یک جبهه واحد منطقه‌اى از خود نشان مى دهند و قطعاً آمریکا اهمیت این موضوع را درک کرده و واقف است که شکل‌دهى یک مکانیسم مهار منطقه‌اى قدرتمند، بار این کشور را برای مقابله با ایران سبک می‌کند.

به وضوح قابل مشاهده است که یکى از مهم‌ترین نتایج نزدیکى سعودی‌ها با اسرائیل و به فرماندهی آمریکا، آغاز حجم انبوهى از تحرکات است که بى‌‌هیچ ابهامى ثابت مى‌کند این ائتلاف جدید قصد دارد فاز جدیدى از عملیات نیمه‌سخت علیه ایران را که هدف اصلى آن سرایت‌دادن ناامنى‌هاى منطقه به داخل ایران است، آغاز کند.

پیروزى‌هاى میدانى بسیار تعیین‌کننده مقاومت در منطقه، آمریکایى‌ها و رژیم سعودی را به این باور رسانده که ایران را در سوریه، عراق و یمن نمى‌توان شکست داد و تنها راهی که می‌تواند حرکت روبه جلو ایران را کُند کند و اوضاع امنیتی ایران را با بحران مواجه سازد ایجاد ناامنی در داخل این کشور است و بر روی این موضوع نیز حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند.


شواهد این موضوع که عربستان درصدد ناامن کردن اوضاع داخلی ایران است آنقدر زیاد است که با یک تحلیل ساده می‌توان به این نتیجه رسید و در همین راستا نیز ترکى فیصل از نزدیکان محمد بن‌ سلمان، در یک نشست بزرگ گروهک تروریستى منافقین که با لابی آل سعود در فرانسه برگزار شد، گفته بود «هدف عربستان سعودى براندازى نظام ایران است».

بعد از این اعلام حمایت رژیم آل سعود، گروهک‌های کومله و دموکرات در کردستان که سال‌ها هیچ تحرکى در این منطقه نداشتند  چند حمله ایذایى علیه مردم بی‌گناه این منطقه در شهرهای سروآباد، مهاباد و مریوان انجام دادند و در نهایت نیز عوامل این اقدامات تروریستی توسط نیروهای سپاه به هلاکت رسیدند.

چند ماه پیش هم یک تیم تروریستى که مستقیماً با عربستان سعودى در ارتباط بودند حوالی تهران دستگیر شدند و اخیرا نیز در کرمانشاه دستگیری و هلاکت چند تن از گروهای تکفیری گواه صادقی بر اقدامات عربستان در راستای ناامن کردن این منطقه است.

بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که کارفرماى پروژه ناامن‌سازى استراتژیک ایران و به ویژه استان کردستان، دولت آمریکاست و رژیم صهیونیستی و آل سعود صرفاً به عنوان یک عامل پرورش‌یافته و دست‌نشانده، مجری طرح هستند.


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 1:22 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


بدر حالی که جنگ نیابتی سوریه که با فشارهای آمریکا به راه افتاده به آخرین مراحل خود نزدیک می شود، نبرد بر سر حلب  گروه القاعده را به اجبار و از سر استیصال به سمت واپسین مواضع خود رانده است. آزادسازی حلب آغاز پایان خواهد بود.

در این میان نقشه های آنلاین گمراه کننده بوده اند. حتی پیش از  مداخله نیروی هوای روسیه در سپتامبر 2015 دولت سوریه  کنترل 85 درصد از مناطق مسکونی این کشور را در اختیار خود داشت. اما  بازپس گیری حلب برای کنترل سوریه بر شمال و خطوط تدارکاتی مناطق تحت تصرف داعش در شرق بسیار حیاتی است.

مشکل بزرگ سوریه حمایت نیمه علنی ترکیه از سپاهیان جهادی در طول مرز 800 کیلومتری خود و پیشروی های تحت حمایت ترکیه- سعودی و قطر داعش از شرق است. در 10 ماه گذشته ائتلاف سوریه با موفقیت توانسته است در هر دو جبهه نیروهای متخاصم را به عقب براند. بعلاوه اینکه از ماه گذشته ترکیه که گرفتار مشکلات خود است، در آشفتگی و بی نظمی به سر می برد.

بسیاری منطق نیروهای غالب را دنبال می کنند، ولی برای درک پایان بازی در این جنگ، منطق مقاومت نیز کمتر از آن اهمیت ندارد. سوریه در حال اثبات این موضوع است که هر گاه مردم مستقل متحد می شوند و دست به مقاومت می زنند، می توانند در نتایج حاصله دست بالاتری داشته باشند.

 جنگ واشنگتن در سوریه با اعزام ارتش های نیابتی جدایی طلب به منظور سرنگون کردن دولت دمشق آغاز شد.  رسانه های غرب کماکان از «شورشیان میانه رو » سخن می گویند، ولی شواهد موجود به روشنی نشان می دهند که آمریکا و متحدانش از تک تک گروه های مسلح در سوریه حمایت کرده اند، از جمله گروه تحت هدایت گروهی که قبلا جبهه نصرت خوانده می شد (که اکنون نام خود را در تلاشی بی ثمر برای اجتناب از بمباران های سوریه- روسیه به «جبهه فتح شام» تغییر داده) در غرب و گروه داعش در شرق حمایت کرده است. همه این گروه ها از ایدئولوژی شریرانه و فرقه گرایانه مشترکی برخوردارند. ولی با وجود تمام خونریزی ها و شعارها تهاجم مبتنی بر نقشه الف شکست خورد.

آنگاه نقشه ب با هدف تقسیم بندی کشور با استفاده از آنچه که از منظر آمریکا «کارت کردها» تلقی می شد به اجرا گذاشته شد.

فراموش نکنید که که هر گونه تقسیم بندی مغایر شرایط قطعانامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل است که بر «تعهد قوی سازمان ملل بر تمامیت ارضی، استقلال و یکپارچگی ارضی جمهوری عربی سوریه» تاکید دارد. ولی آمریکا این اصول و جزئیات را نادیده می گیرد.

با این حال نقشه ب با توجه به انسجام اجتماعات سوریه، حمایت آنها از ارتش سوریه و همبستگی منطقه ای قدرتمند این کشور به خصوص با ایران، روسیه، حزب الله و شبه نظامیان ملی گرای فلسطینی در حال شکست خوردن است.

حتی شبه نظامیان کرد سوریه نیز خود را با ارتش عربی سوریه هماهنگ کرده و بر آن اتکا کرده اند. کردهای سوریه هر خواسته ای که داشته باشند - در صورت انجام یک رای گیری- از ایجاد یک فدراسیون که موجب تضعیف این کشور در برابر دشمنانش خواهد شد، حمایت نخواهند کرد.

نقشه ج

اجرای نقشه ج می تواند همگرایی بهتر نیروهارا در پی داشته باشد. «دولت یاغی» واشنگتن یک بازنده بسیار بد است. هفت سال طول کشید تا واشنگتن فهمید در حال بازنده شدن است و توانست از ویتنام عقب نشینی کند. اما در بحران سوریه یک دیپلمات ورزیده در هیئت رئیس جمهور روسیه حضور دارد  که مایل و قادر به مخفی کردن یک عقب نشینی همراه با «شان و منزلت» آمریکای شمالی است.

پرزیدنت پوتین یک بار در سپتامبر 2013 بر سر ادعای دروغین تسلیحات شیمیایی که توسط جبهه نصرت و شرکایش صورت گرفته بود، یک راه خروج برای عقب نشینی در اختیار پرزیدنت اوباما قرار داد. از بین بردن موجودی سلاح های های شیمیایی سوریه (که از آنها به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر اسرائیل نگهداری می کرد) از یک حمله موشکی «محدود» آمریکا به سوریه جلوگیری کرد.

ممکن است باز هم شاهد معامله مشابهی باشیم، همانطور که پوتین اوباما را به خاطر نقشی که در کمک به آوردن صلح برای سوریه بازی می کند، تحسین کرده و به واشنگتن اجازه می دهد  که موضوع سوریه را به تعویق بیندازد. البته این یک دروغ بزرگ خواهد بود، ولی دروغی که می تواند به توقف خونریزی ها کمک کند.

تغییر رژیم در ترکیه قطعا به چنین طرحی کمک خواهد کرد. اما اینکه آیا اردوغان از تمرد نیروهای مسلح خود جان سالم به در می برد یا خیر، باعث برخاستن یک موج راهبردی و اقتصادی علیه نقش ترکیه در سوریه می شود. همراه با بازنده شدن ارتش های نیابتی ترکیه در سوریه ودر حالی که روابط این کشور با واشنگتن رو به وخامت می رود، آنکارا در تلاش است تا روابط خود را با روسیه ترمیم کند. اردوغان درست یا غلط آمریکا را در حمایت از اقدام به کودتای اخیر در این کشور سرزنش می کند.

حلب نقطه عطف نهایی در این کشمکش است، به این دلیل که بعد از آزاد سازی حمص، قصیر و پالمیرا و برعکس شدن قطعی روند جنگ، روحیه جهادی ها و نیز حامیان آنها در حال در هم شکسته شدن است. حتی فناتیک های مشتاق پیوستن به آنها نیز آشکارا در حال از دست دادن انگیزه های خود هستند.

از سال گذشته گروه های فرقه گرا در مناطق حومه دمشق به شدت زمینگیر شده اند. پایتخت سوریه با جمعیتی که به 7 تا 8 میلیون نفر رسیده در سال جاری هدف راکت اندازی، خمپاره اندازه و اتومبیل های بمب گذاری شده اندکی قرار داشته است. زندگی خیابانی به روانی و آرامش هر چه تمام تر در جریان است. آتش بس ها در این مورد «کارآیی داشته اند»، زیرا باقیمانده گروه های مسلح (در شرق قوطا و داریا) به شدت تضعیف شده و مورد محاصره قرار گرفته اند.

با این حال اگرچه دمشق از برخی جهات امنیت خود را بازپس گرفته است، یک جنگ تکان دهنده در حلب جریان دارد. طبق معمول، رسانه های غربی به شدت دروغ می گویند و منحصرا بر آن بخشی از شهر تمرکز می کنند که در دست گروه های القاعده قرار دارد و اکنون شامل کمتر از 200 هزار تن از مردم از جمله ارتش کوچکی از ماموران اطلاعاتی آمریکا، انگلیس، فرانسه، ترکیه و اسرائیل و چندین سازمان غیردولتی غربی متعدد نظیر کلاه سفید ها می شوند.

در روزهای اخیر گروه های کوچکی از جهادی ها تحت محاصره قرار گرفته اند و از مزیت یک عفو ریاست جمهوری احتمالی برخوردار شده اند، در حالی که ده ها نفر از ساکنان این مناطق از کریدورهای بشردوستانه در مناطق تحت کنترل سوریه و روسیه عبور کرده اند. این ایست بازرسی ها از سوی واحدهای کماندویی از جمله قوای ببر ژنرال سهیل الحسن اداره می شوند، هر چند که ایست بازرسی ها همچنان با حملات انتحاری توسط اتومبیل مواجه می شوند، نظیر اتفاقی که اخیرا در پالمیرا رخ داد.

نوعا در رسانه های غربی هیچ گزارشی درباره یک و نیم میلیون نفری که در مناطق تحت کنترل دولت زندگی می کنند مشاهده نمی شود. از آوریل تا می چند ده نفر در سراسر دمشق در نتیجه بمباران مناطق غیرنظامی و  بیمارستان های بزرگ از سوی «شورشیان» تحت حمایت ناتو جان خود را از دست دادند. حتی فیلمی از آتش باران «توپ های دوزخ» تهیه شده است که گفته می شود روی سر غیرنظامیان انداخته می شوند. از این خبرها هیچ گزارشی در رسانه های شرکتی غربی منتشر نشده است.

در آوریل تا می کلاه سفیدها مدعی شدند که حملات هوایی روسیه یا سوریه، موجب انهدام بیمارستان القدس شده و به کشته شدن آخرین پزشک اطفال حاضر درحلب انجامیده است. در واقع آنطور که دکتر نبیل انتاکی و انجمن پزشکی حلب اشاره کرده اند، این تاسیسات به هیچ وجه یک بیمارستان به ثبت رسیده نبوده، بلکه یک درمانگاه دست ساز در یک ساختمان مسکونی آسیب دیده در طول جنگ در یک منطقه تحت کنترل جبهه نصرت بوده است. در واقع ده ها پزشک اطفال در بیمارستان دولتی اصلی حلب مشغول خدمت رسانی هستند.

دارودسته های مزدور صدها راکت به بخش اصلی حلب شلیک کرده اند، مناطق شهری کردنشین را با گاز شیمیایی مورد حمله قرار داده اند و در ملا عام یک کودک فلسطینی را یه ظن جاسوسی برای شبه نظامیان فلسطینی که در کنار نیروهای اسد می جنگند، سربریده اند. بی بی سی عمدتا در گزارش های خود صحنه گردانی اصلی را به مدعیات جهادی ها واگذار کرده که علنا این کودک 12 ساله را تحت عنوان یک جنگجو به قتل رسانده اند.

رسانه های غربی همچنان در پوشش خود از این جنگ گزارش های دروغینی از این دست را انتشار می دهند که سراسر حلب تحت محاصره قرار دارد یا درمانگاه های میدانی القاعده تنها بیمارستان های فعال در حلب هستند. مثلا رسانه دولتی استرالیا گزارش کرده است: «در شهر حلب در سوریه که تحت محاصره دولت این کشور قرار دارد، مواد غذایی به اتمام رسیده است.» در حالی که در واقع 15 درصد جمعیت حلب تحت محاصره ارتش سوریه قرار دارند و همزمان کل کشور سوریه تحت محاصره اقتصادی آمریکا، اتحادیه اروپا و استرالیا قرار دارد.

جهادی های مورد حمایت غرب درحال باختن جنگ هستند و افکار و وضعیت عمومی این منطقه نیز در حال تغییر است. مصطفی کلاچی رهبر اپوزیسیون سوریه (که با گروه های مسلح متحد نیست) می گوید که نبرد حلب «جنگی برای خرد کردن استخوان های گروه های تکفیری» است.  دولت عراق که زمانی همه فکر می کردندصرفا عروسک دست نشانده آمریکاست، بر همکاری نزدیک خود بادولت سوریه در مبارزه با گروه های تروریستی مکررا تاکید کرده است.

کوتاه سخن آنکه اتحاد منطقه ای که در طول این جنگ شکل گرفت- سوریه، ایران، روسیه، عراق، حزب الله و شبه نظامیان ملی گرای فلسطینی- نقش قدرتمندی را هم در پایان بازی سوریه و هم در سراسر منطقه ایفا خواهند کرد.

نویسنده: تیم اندرسون[1]

ترحمه: محمود سبزواری

نبع: http://www.globalresearch.ca/syrian-endgame-the-battle-for-aleppo-and-plan-c/5539631

[1].Tim Andersonنویسنده و روزنامه نگار استرالیایی

منبع: فارس


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 1:18 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی



بازی موبایلی که رکوردهای عجیبی بر جای گذاشته این روزها میلیونها طرفدار خود را از دست داده است.

 بازی موبایلی «پوکمن گو» که سر و صدای زیادی در آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان به راه انداخته به عنوان بازی رکوردشکن در زمینه دانلود محسوب می شود.
 
اما حالا خبر می رسد که بیش از 15 میلیون کاربر همیشگی این بازی قید آن را زده اند. این رقم در مقایسه با بیش از 45 میلیون کاربر پوکمن گو (یعنی زمانی که علاقه به آن به اوج رسیده بود) قابل توجه است.
 
این درحالی است که Niantic به عنوان ارایه دهنده این بازی مناطق جدیدی را نسبت به روز اول در سراسر جهان به محدود قابل استفاده برای آن افزوده است.
 
شمار زیادی از افرادی که این بازی را کنار گذاشته اند به دلیل آنکه ساختار آن به نوعی تکراری است این کار را کرده اند. همچنین انتخابهای سؤال برانگیز از دیگر مواردی است که در ریزش مخاطبان این بازی تأثیرگذار بوده است.
 
نکته مهم اینجاست که از زمان ارایه این بازی، کاربران پیشرفتهای جدیدی در سیستم بازی مشاهده نکرده اند.

منبع: مهر


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 1:4 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 

 

گلدمن ساکس پیش بینی کرد: «عربستان و ایران به رقابت بر سر گرفتن سهم بیشتر از بازار نفت ادامه می‌دهند و بعید به نظر می‌رسد که هر کدام از طرفین با طرح فریز تولید نفت موافقت کنند.»

اوپک و برخی کشورهای تولیدکننده از خارج از این سازمان، به توافق رسیدند که ماه آینده میلادی در رابطه با فریز نفتی گفت و گویی داشته باشند شاید نتیجه این گفت وگوها موجب شود تا قیمت نفت تکانی بخورد.

با این حال موسسه مالی گلدمن ساکس که یکی از معتبرترین موسسات مالی در دنیا به شمار می رود، پیش بینی کرده که: «به نظر نمی آید که برای افزایش قیمت نفت ذوقی وجود داشته باشد.»

قیمت نفت خام از اول آگوست 15 درصد افزایش داشته که البته مهمترین علت این افزایش افت تولید اعضای اوپک ، کاهش ارز دلار و همچنین افزایش تقاضا بوده است.

اما همچنان بانک های سرمایه گذار اعلام می کنند که این افزایش قیمت لغزنده است و پایدار نخواهد بود.به گفته آنان امکان شکست قیمت ها به خصوص از سوی کشورهای مانند نیجریه، عراق و لبنان وجود دارد.

یک تحلیلگر موسسه گلدمن ساکس می گوید:« افزایش قیمت نفتی که از اول آگوست اتفاق افتاد در نتیجه کاهش ارزش دلار بوده است.» به گفته این تحلیل گر توافق در خصوص فریز تولید نفت، نشانه‌ای از همکاری وزیر انرژی جدید عربستان پس از شش تلاش ناموفق خواهد بود. اما تعیین سقف تولید احتمالا نتیجه‌ای معکوس برای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) خواهد داشت؛ چرا که موجب رشد بیشتر قیمت و افزایش عرضه از سوی تولیدکنندگان دیگر خواهد شد.

از سویی با توجه به رشد 28 درصدی دکل‌های نفتی آمریکا از ماه می تا کنون، اگر فریز تولید در حمایت از قیمت نفت موفق عمل کند، یک خودزنی از سوی اوپک خواهد بود.

گلدمن‌ساکس برای نفت پیش‌بینی 45 تا 50 دلاری در تابستان آینده دارد و تاکید می کند که قیمت ها در بازار همچنان شکننده باقی خواهد ماند.

براساس پیش بینی این موسسه مالی،تولید نفت سه کشور عراق، لبنان و نیجریه به دلیل مشکلات سیاسی و درگیری های داخل کشور کاهش پیدا کرده است.عربستان و ایران به رقابت بر سر گرفتن سهم بیشتر از بازار نفت ادامه می‌دهند و بعید به نظر می‌رسد که هر کدام از طرفین با طرح فریز تولید نفت موافقت کنند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 12:57 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


شکست های متوالی جنگ سخت باعث گذار از ابزار سخت افزاری به نرم افزاری شده است
که تحت عنوان جنگ قدرت نرم شناخته می شود.
جنگی که دارای ظاهری نرم می باشد اما ماهیتی سهمگین تر از جنگ و قدرت سخت دارد.

شکست های متوالی جنگ سخت باعث گذار از ابزار سخت افزاری به نرم افزاری شده است که تحت عنوان جنگ/ قدرت نرم شناخته می شود. جنگی که دارای ظاهری نرم می باشد اما ماهیتی سهمگین تر از جنگ و قدرت سخت دارد. از دهه نود میلادی، ایده قدرت نرم در ادبیات سیاسی مطرح و خیلی زود وارد عرصه عمل شد و امروزه تمامی کشورها به دنبال کسب آن و یا افزایش ابعاد آن هستند. ایران هم علی رغم داشتن ظرفیت و توانایی های زیاد در این زمینه، همواره در چند دهه اخیر با تهدیدات نرم دشمنان مواجه بوده است.

متاسفانه علی رغم هشدارهای مقام معظم رهبری مبنی بر تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی و جنگ نرم تاکنون درک و پذیرشی از واقعیت آن صورت نپذیرفته است. سوال اصلی مقاله این است که چرا تاکنون پذیرش و درک درستی از جنگ نرم در بین مسوولان، مدیران نظام و مردم به وجود نیامده است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که تدریجی، پنهانی و مخفیانه بودن جنگ نرم، غفلت امنیتی و عدم پیش بینی درست تهدیدات امنیت ملی و رویکرد لیبرالیستی به مدیریت فرهنگی جنگ نرم باعث شده تا جنگ نرم برای بسیاری از افراد حتی مسوولان و نخبگان جامعه قابل شناسایی نباشد و به رد و انکار آن بپردازند.

از این رو در این نوشتار ضمن بررسی فرضیه های مزبور، برای درک و پذیرش تحقق جنگ نرم در جمهوری اسلامی ایران، از سه زاویه 1. مقایسه و تفاوت های جنگ های سخت، نیمه سخت و نرم 2. تشریح سرمایه گذاری های دشمن در حوزه های نرم افزاری و سخت افزاری جنگ نرم . عینی نمودن جنگ نرم در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مورد واکاوی واقع شد.



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 12:52 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


نسخه «کی بود کی بود من نبودم» رییس‌جمهور

می‌گویند روحانی هیچ وعده خاصی به مردم نداده و بیشتر وعده‌های او هم سیاسی و اجتماعی بوده است! این حرف‌ها شاید نسخه‌هایی «نیاورانی» باشد که ستاد برجام تجویز کرده است...

 

صراط: در تمام حکومت‌های دنیا، از قدیم تا امروز، رسمی دیرینه و عادتی معهود وجود داشته و دارد...

و آن اینکه والیان و حاکمان و رؤسای جمهور با وعده‌هایشان و قول و قرارهایشان با مردم شناخته و قضاوت شده و می‌شوند.

چه اینکه قول و قرارها اولاً نمادی از راستگویی یا دروغگویی فرمانروایان است و ثانیاً ترازویی محسوب می‌شود که بخوبی می‌تواند میزان عُرضه و توانایی حکّام هر جامعه و جمهوری را برای مردم آشکار کند.

اما در کنار این روش مرسوم، کسانی هم در دولت یازدهم ایران و اطراف آن هستند که روشی جدید را به کار گرفته‌اند.

و روش آنها «انکار وعده‌هاست»...

آغاز: «حسن روحانی» از همان ابتدا با یک شعار و روش مشخص پا به عرصه رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری گذاشت.

مانیفست روحانی و بوطیقای تمام شعارهای او نیز معنای واضحی داشت و آن اینکه «زیربنای تمام مشکلات کشور؛ تحریم و اختلافات ایران با قدرت‌های غربی و کدخدای آنها یعنی آمریکاست. اختلافات که رفع شود؛ تحریم‌ها نیز تماماً لغو می‌شود و گشایش اقتصادی یا همان «ارزانی» پدیدار می‌شود».

او البته چند شعار سیاسی مثل «اعتدال» و «رفع حصر» را نیز بیان کرد ولی هرم داغ وعده‌هایی که مردم دریافت «ارزانی» و «گشایش اقتصادی» از آنها داشتند؛ این کنایه‌های سیاسی را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد.

به هر روی روحانی گوی سبقت را از دیگران ربود و رئیس‌جمهور یازدهم ایران شد.

در حالیکه شاقول وعده‌هایش را نیز به گردن آویخت و در ساحت افکار عمومی، بیشتر آنها را به رخ کشید.

او به روایت جهانگیری؛ اولین دستور کاری دولتش را «مذاکره با غرب» قرار داد[1]، مذاکرات را کلید زد و بارها از این گفت که چرخ زندگی مردم باید بچرخد، گشایش اقتصادی پدید می‌آید، تمام تحریم‌ها در روز اجرای توافق لغو می‌شوند و غیره...

رئیس‌جمهور روحانی حتی برای اینکه آب پاکی را روی دست همه بریزد و خیال مخاطبانش را راحت کند؛ به ذکر مثال هم اقدام کرد و از این گفت که مشکل بیکاری هم حتی با توافق حل می‌شود و توافق نهایی ما با غرب یا همان «برجام»، سکوی جهش اقتصادی جوانان خواهد بود[2] و توافق نهایی باید حاصل شود تا حتی مشکل «آب خوردن» هم حل شود...

در این میان سمپات‌های دولت و کسانی که در پسا انتخابات خود را حامیان روحانی معرفی کرده بودند نیز به صحنه آمدند و بر آتش وعده‌ها دمیدند.

آقای هاشمی رفسنجانی زمانی در اشاره به محسّنات توافق نهایی دولت یازدهم با غرب گفته بود:‌ «یک دفعه تجارتمان چند برابر و تقویت می‌شود و ارتباطات جهانی ما تقویت می‌شود.»[3]

سعید لیلاز، ساعاتی قبل از نخستین توافق روحانی با غرب که بعدها به «توافق موقت ژنو» مشهور شد؛ اظهار کرده بود:‌ این توافق میزان دریافت‌های ارزی ایران را تا 100 درصد افزایش می‌دهد.[4]

و علی‌اکبر صالحی، وزیر خارجه احمدی‌نژاد و مقام مذاکره کننده دولت روحانی نیز طی صحبت‌هایی تأکید کرده بود: جهان دیگر جهان قبل از برجام نخواهد بود.[5]

رسانه‌ها و تریبون‌های اصلاح‌طلب نیز البته کم نگذاشتند و با وعده‌ها و تیترهایی مثل «افزایش درآمدها» و «کاهش قیمت‌ها» به صحنه آمدند.

*نسخه اول: «تمدید زمان» برای تحقق رؤیای باغ سبز برجام

با تمام این وعده‌ها اما اگرچه از جانب تحلیلگران اصولگرا به دولت هشدار داده می‌شد که توافق نهایی روحانی اساساً و به دلایلی، قرار نیست دستاورد خاصی داشته باشد اما دولت گویا نمی‌خواست متوجه این حقیقت باشد.

اما حقیقت زمخت یا به قولی حقیقت تلخ، خودش را آرام آرام به رخ دولت کشید.

توافق اول یا همان «توافق موقت ژنو» در سال 92 حاوی دستاورد خاصی نبود.

توافقی که اگرچه روحانی در بعد از آن اعلام کرد که «دیوار تحریم‌ها ترک برداشت» و یکی از هواداران اصلاح‌طلبش نیز در صبح روز امضای آن توافق، از تریبون مجلس گفت: «توافقنامه ژنو موجب گشایش در وضعیت اقتصادی و معیشت مردم می‌شود»[6] اما حقیقت بی‌دستاوردی و عدم لمس نتایج ادعایی توسط مردم؛ چیزی نبود که بتوان با حرف کتمانش کرد.

و بماند که دولتی‌ها نیز بعدها در مقابل بی‌دستاوردی این توافق یا اذعان کردند[7] یا سکوت! و در مقابل تحریم‌های جدید آمریکا در بعد از توافق موقت ژنو نیز صرفاً به گفتن جمله معروف «مخالف روح توافق است» بسنده کردند.[8]

اما ستاد برجام در قبال این بی‌دستاوردی توافقات خود، راهبرد اصلی‌تری هم داشت و آن «تمدید زمان» بود.

تمدید زمان از ژنو به لوزان، از لوزان به برجام، از برجام به نتیجه انتخابات مجلس و از نتیجه انتخابات مجلس نیز به ریاست جمهوری دوره بعد و حتی به زمانی که هیلاری کلینتون در آمریکا روی کار بیاید...

چهره‌های اصلاح‌طلب و دولتی، در تمام این مدت به سمت دیگری حواله می‌دادند.

در ابتدای سال 94 و پس از توافق لوزان؛ نامه‌های تبریک نوشتند و از مردم خواستند برای جشن هسته‌ای به خیابان بیایند، بعد گفتند لمس دستاوردها بماند برای امضای برجام.

بعد از برجام در شهریور سال 94 نیز اعلام کردند که همه چیز تا «180 روز دیگر» و روز اجرایی شدن برجام تمام خواهد شد.

مردم در مقابل تحریم‌های پسابرجامی نیز چیزی جز سکوت و تکرار همان جمله همیشگی «مخالف روح برجام است» ندیدند و نشنیدند و بعد از اجرایی شدن برجام در دیماه نیز شاهد حرف‌های جدیدتری شدند.

رئیس‌جمهور روحانی پای «صندوق‌های میوه»! را وسط کشید و در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت:

«برداشتن تحریم‌ها مثل این است که غاصبی باغ فردی را تصاحب کرده و اجازه فعالیت به وی را ندهد. برداشته شدن تحریم‌ها به معنای بیرون کردن فرد غاصب است و امروز باغ در اختیار صاحب آن قرار گرفته است و اینکه بلافاصله بعد از برداشته شدن تحریم‌ها ثمر آن را بخواهیم مثل این است که بعد از رفع تصرف از باغ بلافاصله سراغ میوه و جعبه میوه را بگیریم»![9]

و اسحاق جهانگیری هم چند روز بعد و در آستانه نوروز تعارفات را کنار گذاشت و گفت:

«انتظار ارزانی کالا و اجناس در سال 95 درست نیست...مهمترین دستاورد دولت در سال 94 "اداره کشور" بود».[10]

و در ماه‌های اخیر هم نه تنها دیگر خبری حتی از آن «جعبه‌های میوه» هم نیست بلکه اصلاح‌طلبان و دولتی‌ها به کرّات بیان کرده‌اند که نتیجه برجام را باید در دولت دوازدهم درو کرد!

اختتامیه این تمدید زمان هم به تازگی در یک تحلیل اقتصادی به نقل از مرکز مطالعات دانشگاه کلمبیا در شماره 189 نشریه "تجارت فردا" اینگونه برگزار شد:

«حضور او (هیلاری کلینتون) در کاخ سفید می‌تواند به معنای تسریع روند برداشته شدن تحریم‌های ایران باشد... بعد از انتخاب رئیس جمهوری بعدی (آمریکا) فضا برای آغاز رابطه اقتصادی با ایران هموارتر می‌شود. بعد از اعلام نتیجه انتخابات، بانک‌های بزرگ می‌دانند که رئیس جمهور آمریکا چه سیاستی در قبال ایران دارد.»

*نسخه دوم؛ «انکار وعده‌ها»! / کی بود کی بود من نبودم...

با تمام این تکاپو و تقلّاها برای تمدید وقت و 3.5 سال آزگار؛ ارجاع دادن مردم به لازمان و لامکان اما گویا نسخه اول ستاد برجام کارایی لازم را ندارد و باید از نسخه دوم استفاده کرد...

نسخه دومی که البته شاید عده زیادی ندانند از زمان امضای برجام در دستور کار عده‌ای قرار گرفته و تقریباً می‌توان گفت که همزمان با تمدید زمان، از آن هم استفاده می‌شد.

کسانی از دولت و اصلاح‌طلبان مدعی هستند ربط دادن این وعده‌ها به دولت و ایجاد انتظارات اقتصادی! کار جُهّال و ارکانی غیر از روحانی در دولت بوده است.

استفاده‌ای که این روزها صورت پررنگ‌تری به خود گرفته و هر روز ابعادی جدید از آن هویدا می‌شود.

آن نسخه دوم یا نسخه اصلی‌تر نیز «انکار وعده‌ها» است.

انکار و کتمانی عجیب و غریب که چند ماهیست تلاش دارد ترمز وعده‌های برجامی را بکشد و در ادامه نیز از اساس منکر تمام ماجرا بشود.

و اما نگاهی به این پروژه عجیب و غریب و مصادیق آن می‌تواند وضوح بیشتری به نسخه ستاد برجام ببخشد و آن را با اتقان بیشتری برملا کند...

*وعده‌های روحانی سیاسی و اجتماعی بود نه اقتصادی!/مگر ما برجام را آورده‌ایم که انتظار رفاه دارید؟!

از آخر به اول و بر اساس خوانش ما، این «عبدالله ناصری» فعال سیاسی اصلاح‌طلب بود که در مصاحبه اخیر خود با خبرگزاری فارس و در اظهار نظری گفت:

«وعده‌های آقای روحانی در دوران انتخابات خیلی زیاد بود و اگر بخواهیم بخش اعظم آن را دسته‌بندی کنیم بیشتر در حوزه سیاسی، اجتماعی بود.»[11]

و او به همین راحتی تمام وعده‌های اقتصادی روحانی را از یاد برده و بیان می‌کند که عمده وعده‌های روحانی سیاسی و اجتماعی بوده است!

صحبت جالب بعدی مربوط به علی مطهری، نایب رئیس مجلس دهم است که در ایام انتخابات مجلس دهم طی مصاحبه‌ای در اشاره به سؤال خبرنگار فارس مبنی بر وعده‌های برجامی دولت گفته بود: دولت وعده‌ای نداده است... هیچ وعده ویژه‌ای به مردم داده نشده بود بلکه گفتند اوضاع بهتر می‌شود [12]

رئیس‌جمهور روحانی هم البته از فهرست انکار کننده‌ها برائت ندارد.

او طی یک سخنرانی پس از برجام تصریح می‌کند:‌ «می‌گویند با برجام دولت برای ملت رفاه بیاورد، مگر ما برجام را آورده‌ایم؟ ما خادم مردم هستیم، برجام را خدا آورد»![13]

رئیس جمهور البته توضیح نداده بود که پس در این میان تکلیف اختراعات تیم مذاکره کننده، احضار سیروس ناصری و حسین موسویان برای سؤالات امنیتی، تحریم‌های پسابرجامی، بدعهدی‌های آمریکا، آنهمه قول و قرار برجامی و اقتصادی با مردم و از همه مهمتر اصرار دولت به انعقاد برجام با آمریکا چه بود و خداوند متعال در آنها چه نقشی دارد؟!

اسحاق جهانگیری و محمدباقر نوبخت، دو معاون رئیس‌جمهور هم از این قافله عقب نمانده‌اند و با اظهاراتی نظیر «انتظار ارزانی درست نیست» و «باید از برجام به اندازه برجام انتظار داشت»، سهمی در پایین کشیدن فیتیله وعده‌های برجامی را به خود اختصاص داده‌اند.

نفر بعدی، حمید بعیدی‌نژاد، عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای دولت است.

او نقش و مونولوگ جالب‌تری را در این سناریو بر عهده دارد.

هم‌او بود که پس از انعقاد برجام، طی نوشته‌ای اینستاگرامی در اشاره به برجام و بسته شدن پرونده PMD ایران گفته بود: «مگر همه‌چیز پول است»؟![14]

و البته او هم توضیح نداده بود که اگر قرار نبوده همه چیز پول باشد؛ پس آنهمه وعده ایجاد اشتغال، افزایش سطح معیشت، چرخش تندتر چرخ زندگی مردم و در یک کلام «ارزانی» چرا گفته و داده شد؟!

و همینطور اگر همه چیز به زعم ستاد برجام پول نیست؛ پس چرا آنهمه بر برگزاری جشن هسته‌ای در خیابان و نشان دادن چیزی شبیه به «کلید» به مردم افراط شد؟!

سایرینی هم در میان این بزرگان البته حضور بهم رساندند.

از رسول منتجب‌نیا که طی یادداشتی گفته بود قرار نیست با توافق مسئله گرانی و تورم حل شود. تا صادق زیباکلام که در روزنامه اصلاح‌طلب شرق نوشت: برجام عصای موسی(ع) نیست و تا سعید لیلاز که بیان کرد: برای حل مشکلات اقتصادی به یک «فراتوافق» نیاز داریم و این توافق چیزی را حل نمی‌کند!

در این گیر و دار البته کسانی هم هستند که با فانوس به دنبال کلمه «ارزانی» در میان وعده‌های روحانی می‌گردند و آنرا نمی‌یابند...

جدای از اینکه فهم و رؤیت معنی ارزانی در تمام شعارهای برجامی دولت کار سختی نیست اما در اینجا اشاره به بند ششم نامه سرگشاده 4 وزیر کابینه به روحانی در مهر ماه سال 94، خالی از لطف نیست که طی آن به آسیب‌ها و مضّار «ایجاد انتظار کاهش قیمت در مردم با وعده‌های هسته‌ای» اشاره شده بود.

4 وزیر صنعت، اقتصاد، دفاع و کار در نامه خود نوشته بودند: «دستاوردهای بزرگ هسته‌ای اگر چه موقعیت بسیار ممتازی برای کشور شده است و پیامدهای اقتصادی مثبت فراوانی در آتی به همراه خواهد داشت لیکن کاهش تقاضا در بازار به دلیل انتظار در کاهش قیمت کالاها مشهود است.»[15]

و یا مثلاً روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد نیز در ماه‌های نخست پسابرجام طی یادداشتی به قلم علی رشیدی، رئیس انجمن اقتصاددانان ایران نوشته بود: «هرگونه خرید کالا چه به لحاظ کاهش قدرت خرید و چه به لحاظ انتظار برای کاهش قیمت به آینده موکول شده است.»[16]

*آلزایمر یا انکار؟!

نمونه‌های وعده‌های اقتصادی پساتوافق و پسابرجام که مدیران دولت و چهره‌های اصلاح‌طلب هوادار روحانی از صبح تا شب در تریبون‌های مختلف اعلام می‌کردند، کم نیست...

در ادامه اشاره‌های بالا فهرست پایین را هم ببینید:

1_ مجید انصاری: دولت بعد از اجرایی کردن توافق و رفع تحریم‌ها، گشایش بزرگی را برای جذب سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال برای جوانان ایجاد خواهد کرد.

2_ علی جنتی: بی تردید «برجام» در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و از جمله در حوزه فرهنگ و هنر تاثیرگذار است و می‌تواند زمینه‌هایی را برای توسعه فرهنگ و هنر و تعامل بین‌المللی فرهنگ و هنر فراهم کند.

3_ اسحاق جهانگیری: دولت می‌تواند در دوران پساتحریم با برنامه‌ریزی جدی، انبوهی از سرمایه را وارد کشور کند.

4_ علی یونسی:‌ مهمترین وظیفه دولت برای رفع بیکاری «توافق برجام» بود.

5_ داود هرمیداس باوند: با لغو اولین گروه از تحریم‌ها، فضا به کلی متفاوت خواهد شد.

6_ داریوش قنبری (فعال اصلاح‌طلب): با این توافق از میزان جرم و جنایت کاسته می‌شود.

7_ احمد نقیب‌زاده (از استادان اصلاح‌طلب): این توافق، آمریکا از شلیک موشک‌هایش که می‌توانستند 200 متر در بتن نفوذ کنند منصرف شد.

.

.

.

و البته نکته آنجاست که مزاج تمام این حرف‌های اشاره شده و نشده! نیز چیزی جز اقتصاد و ارزانی نبوده و اثر تأثیرگذاری هم از وعده‌های «اجتماعی» و «سیاسی»! در میان آنها دیده نمی‌شود.

اگرچه همه می‌دانیم که رئیس‌جمهور وعده‌هایی مثل «فکّ حصر» یا «بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی» را هم داشته که اولاً نسبت آنها با وعده‌های اقتصادی و برجامی؛ یک به 99 است!

و ثانیاً دولت اعتدال، در همان‌ها هم نه تنها هیچ توفیقی نداشت بلکه حالا برخی کشورهای ماجراجوی منطقه به وزیر روحانی هم حتی پاسپورت نمی‌دهند و اخیراً رسانه‌های خارجی نیز گزارش دادند که رتبه پاسپورت ایرانی در دنیا افزایش که هیچ... تنزّل هم داشته است.

*بهانه‌گیری و مقصّرتراشی به جای «عذرخواهی»

سوگمندانه باید گفت که این قصه ادامه دارد و البته شاید بخش‌های مهمتر آن نیز هنوز باقی مانده باشد...

از اینکه کسانی از دولت و اصلاح‌طلبان مدعی هستند ربط دادن این وعده‌ها به دولت و ایجاد انتظارات اقتصادی! کار جُهّال و ارکانی غیر از روحانی در دولت بوده است. (به روایت علی شمخانی و به روایت غلامحسین کرباسچی [17] و [18])

تا کسانی همچون ولی‌الله سیف، رئیس بانک مرکزی و اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور که مدعی هستند بی‌دستاوردی برجام به دلیل تلاش یک «عده» در داخل کشور است که بدخواه هستند و نمی‌گذارند دستاوردهای برجام برای مردم آشکار است.[19]

و البته نه سیف و نه جهانگیری بیان نکرده‌اند که آن کدام عده هستند که دستی پرزورتر از دولت در سیاست و امور اجرایی دارند؟!

خلاصه اینکه به نظر نمی‌رسد دولتی‌ها و اصلاح‌طلبان؛ بویژه در هفته دولت، راه خوبی را برای توجیه بی‌دستاوردی برجام انتخاب کرده باشند و نسخه‌های کافه نادری و نیاورانی مثل تمدید وقت، انکار وعده‌ها و مقصّرتراشی یقیناً نخواهد توانست جای چیزی به نام «عذرخواهی» را پر کند...

خاصّه آنکه گویا روزهای تلخ‌تری هم برای برجام در پیش است و مشخص نیست بدعهدی‌های آمریکا چه فرجامی را برای برجام تدارک دیده است؟!



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 12:15 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی



death-to-israel

«من از عموم مسلمانان جهان و دولت‌های اسلامی می‌خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب [اسرائیل] و حامیان آن به‌هم بپیوندند و جمیع مسلمین جهان را دعوت می‌کنم که آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد را به‌عنوان روز قدس اعلام نمایند.»

جملات فوق بخشی از سخنان تاریخی حضرت امام(ره) است که سرآغاز جنبشی جهانی؛ علیه رژیم صهیونیستی بود و تا به امروز نیز افراد زیادی از سراسر جهان به این ندای معمار کبیر انقلاب، لبیک گفته و در این روز مقدس، با راهپیمایی‌های گسترده؛ انزجار و تنفر خود را از اقدامات و جنایات ددمنشانه این رژیم منحوس اعلام می‌نمایند.

اما جای شگفتی بسیار است که برخی افراد در داخل کشور، سعی در القای شک و تردید در این موضوع اساسی جهان اسلام را داشته و با طرح شبهاتی نامربوط و بی‌اساس می‌کوشند، اذهان جامعه مسلمان ایران را از این مسأله مهم دور سازند.

نمونه بارز و عینی این امر، در راهپیمایی روز قدس سال 88 کاملاً مشهود بود که عده‌ای با سخنان و شعارهای نابهنجار و تفرقه برانگیز خود، سعی در کم اهمیت؛ یا بطورکلی بی‌اهمیت جلوه دادن موضوع فلسطین در نزد افکار عمومی کشور را داشته و با سردادن شعارهایی هم چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!»؛ نه تنها دل مردم مسلمان کشورمان، بلکه دل هر آزاده‌ای که از دیدن عذاب فلسطینیان رنج می‌کشد را نیز به درد آوردند!

اولین سؤال اساسی که در این مورد به ذهن خطور می‌کند این است که؛ چگونه ممکن است در کشوری که داعیه حمایت از فلسطین را داشته و خود را از پیشگامان در این عرصه می‌داند، چنین اقدامات ضدارزشی رخ دهد؟!

شاید برخی افراد بگویند که این افراد هنجارشکن، عده‌ای قلیل بوده و محل از اعراب و اعتنا را بر نخواهند انگیخت، اما همین تعداد اندک نیز ممکن است با بسط و القای تفکرات التقاطی خود، اذهان مردم بالاخص جوانان را تخریب نموده و از آنها در جهت اهداف شوم خود سوءاستفاده نمایند.

پس همین امر نیز وظیفه ما در برابر این تفکر انحرافی را مضاعف می‌کند که با تبیین و تشریح صحیح مسائل و بالابردن سطح آگاهی همگان در موضوع فلسطین، درجهت مقابله با آن برآییم.

شاید بسیار شنیده باشید سؤالاتی هم چون:

- موضوع فلسطین به ما چه ارتباطی دارد؟

- چرا با وجود تمامی گرفتاری‌ها و مشکلات داخلی بازهم باید به فکر مسأله فلسطین باشیم؟

... و سؤالاتی از این دست؛ که در این نوشتار سعی در پاسخ‌گویی مناسب و دقیق به این شبهات کاذب و سؤالات غیر واقعی را داریم:

1- ما به‌عنوان یک مسلمان وظیفه داریم از هم‌کیشان و هم‌مذهبان خود در مقابل دشمنان مشترک، دفاع نماییم. در این مورد چه در کتاب‌الله و چه در فرموده های پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع)، تأکید و سفارش فراوان شده است.

دین اسلام، دین رحمت و عطوفت و حمایت بین دوستان است و گرایش‌های قومی و نژادی و گروهی درآن راه ندارد.

در قرآن کریم آمده است: «محمّد رسول الله الذین معه اشداء علی الکفّار رحماء بینهم/(فتح/29)» که این آیه اشاره مستدل و مستقیم بر وحدت و یکپارچگی و مهربانی با هم مسلکان و برخورد شدید و قاطع با کفار و ظالمان داشته و دارد که مصداق عینی "الکفّار" در جهان امروزی آمریکا و اسرائیل غاصبند.

2- هویت ملی ایرانیان در تضاد آشکار با موجودیت اسرائیلیان قرار دارد به‌طوری‌که هیچ وجه اشتراکی فی‌مابین ما و آنها وجود نداشته و ندارد.

عقاید، افکار، آداب، سنن، اندیشه، اعتقادات، نگرش و در یک کلام منافع ایران و اسرائیل در برابر هم قرار دارند که این امر نیز لزوم مبارزه با ایشان را دوچندان می‌کند.

به‌عنوان مثال؛ ترویج ایران هراسی و نشان دادن چهره‌ای موحش از ایران و ایرانی در افکار عمومی بین‌الملل؛ ترور ناجوانمردانه دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی؛ تجهیز و تعلیم گروهک‌های ضدانقلاب در جهت اقدامات خرابکارانه در ایران؛ قربانی کردن هموطنان بی‌گناه و همچنین حمایت بی‌قید و شرط از فرقه‌ها، گروهک‌ها و سازمان‌های معاند و مخالف با مردم و نظام اسلامی ایران؛ تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های این رژیم در راستای ضدیّت با ملت و نظام جمهوری اسلامی است که می توان به آنها اشاره کرد.

عده‌ای در داخل کشور این شبهه را مطرح می‌کنند که مگر ما با اسرائیل مرز مشترک داشته یا در حال جنگ رودررو و مستقیم هستیم که در مواجهه با آن تا این حد شدت عمل به خرج می‌دهیم؟!

در پاسخ به این افراد نیز می‌بایست به چند نکته ضروری اشاره کرد.

احتمالاً این روزها در میان مردم و رسانه های گوناگون، واژه‌ای بنام "جنگ نرم" را زیاد شنیده باشید.

همان‌طور که از نام آن نیز پیداست؛ جنگ نرم، جنگی تن‌به‌تن و مستقیم، همانند جنگ‌های معمول نیست بلکه هدف از این نوع مقابله، ایجاد انحطاط فکری و عقیدتی در میان مردم هر کشوری، بوسیله رسانه‌های دیداری و شنیداری مهاجم، است.

حال می‌بایست این نکته را متذکر شد که هم اکنون ما در جنگ نرم مستقیم با آمریکا و اسرائیل و هم‌پیمانان آنها به‌سر می‌بریم که جنگی حتی سخت‌تر و فرسایشی‌تر از 8 سال دفاع مقدس است.

 از این روی باید با تمامی قوا و ابزارهای کارآمد موجود در مقابل این هجمه نرم ایستادگی کرد چراکه هم اکنون بنی‌اسرائیل پس از قطع امید از تسخیر «ارض نیل تا فرات» به تسخیر «قلوب اهالی نیل تا فرات» روی آورده است.

غول‌های رسانه‌ای صهیونیست هم اینک تمام مساعی و تلاششان را بکار بسته‌اند تا با سوق دادن افکار عمومی به سمت و سوی مسائل فرعی و دست چندم، «ارزش‌ها را بی‌ارزش» و «آرمان‌ها را دست نیافتنی» جلوه دهند!


درست است که ما با اسرائیل مرز مشترک نداشته و ظاهراً از جانب این رژیم خطری را احساس نمی‌کنیم ولی واقعیت امر حاکی از تهاجم وسیع این رژیم به شکل نرم است.

زمانی که ما در ایران اسلامی‌مان، مواردی چون روز قدس سال 88 را مشاهده می‌کنیم با اندکی تأمل درمی‌یابیم که در جنگ نرم کنونی، پاسخ «تک» رسانه‌ای دشمن را با «پاتک» افزایش آگاهی عموم درباره وجوب دفاع از مقاومت مردم مظلوم فلسطین؛ نداده‌ایم.


این امر مؤید آن است که دشمن صهیونیستی نه تنها تا لب مرزها بلکه تا درون خانه و خانواده و اذهان ما نیز پیشروی کرده و ما کماکان با موضع تساهل، تسامح به این قضایا می‌نگریم!

البته امروزه نمی‌توان گفت که ما با اسرائیل هم‌ مرز نیستیم زیرا گزارش‌های موثق حکایت از ایجاد پایگاه‌ها و حضور نیروهای اسرائیلی در مرز مشترک ما با کشورهایی چون؛ جمهوری آذربایجان، ترکیه، منطقه خودمختار کردستان عراق و...، دارد!

به هرحال بحث و بررسی پیرامون ابعاد تهاجم دشمن صهیونیستی احتیاج به زمان و مجالی فراوان دارد اما این قبیل نوشتارها، تلنگری به من و شماست تا اندکی به فکر فرو رویم و بدانیم اسرائیل نه فقط غاصب سرزمین مسلمین فلسطینی، بلکه دشمن مشترک تمام مسلمانان عالم است و مطمئناً پس از فارغ شدن از موضوع فلسطین و براساس شعار کذایی؛ "از نیل تا فرات" آرام نخواهد نشست و لکه ننگ آن دامان تمامی بلاد اسلامی را خواهد آلود.

اکنون دشمنی با اسرائیل عین حمایت از منافع ایران اسلامی است. غرض آنکه با وجود تمام چندجبهگی‌ موجود در نبرد با دشمن صهیونیستی نباید از اصل فارغ شد و می باید ریشه این شجره ملعونه را منقطع کرد. هم اینک شیشه عمر أم‌الفساد خاورمیانه تَرَک برداشته و تنها تلنگری کوچک آن را خواهد شکست.


پس بیاییم پیش از علاج وقوع‌ نامبارک سلطه این رژیم بر قدس شریف، با نشان دادن خشم و تنفر خود از این غاصبان صهیونیست، وارثی صالح برای نیاکان و پیشوایان ظلم ستیز خود باشیم.


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 12:9 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


اتفاقات جدیدی رخ داده است... مردم و رسانه‌ها به ناگاه از رشد 4.4 درصدی اقتصاد می‌شنوند و فهرست‌هایی بلندبالا از کارنامه اقتصادی دولت و برجامِ روحانی در مقابلشان قرار می‌گیرد.

فارس در گزارشی نوشت: شاید عده‌ای هنوز «افسانه پادشاه بی‌لباس» را نشنیده باشند... روایت پادشاهی که یک خیاط رند به او گفت: برایت لباسی زیبا دوخته‌ام اما کسی آنرا نمی‌بیند!

 پادشاه قصه هم که به حرف‌های آن خیاط حقّه‌باز خوشبین شده بود، به زعم خود، لباس خیالی را به تن کرد و لخت و عور به میان مردم رفت.

 در این میان اما چاپلوسان اطراف پادشاه هم که افسانه، اشاره‌ای به ارتباط آنها با خیاط حقّه‌باز ندارد! بیکار ننشستند و شروع به تعریف و تمجید از لباس نداشته و نپوشیده پادشاه کردند.

 تا اینکه پسرکی به خودش جرأت داد و لُختی پادشاه را فریاد زد و این کار، پادشاه ساده‌لوح قصه ما را مضحکه‌ی خاصّ و عام کرد.

شاید چیزی به نام «برجام» و دستاوردهایش نیز مصداق همان پادشاه و لباس نپوشیده و نداشته‌اش باشند...

 آغاز: «برجام باید دستاورد داشته باشد و گرنه کار دولت در انتخابات تمام است.»

 این گزاره‌ای است که تقریباً عمده تحلیلگران اصلاح‌طلب و اصولگرا به آن اشاره دارند و بیش از همه نیز رفتارهای رئیس‌جمهور روحانی و یارانش نشان می‌دهد که اعتقاد راسخی به این مسئله دارند.

 در این میان اما یک سؤال اساسی وجود دارد و آن اینکه اگر برجام حاوی دستاورد نباشد، چه باید کرد؟!

سؤالی اساسی که البته با یک متمم دیگر نیز همراه است و آن گره خوردن ناصیه دولت به برجام و ربط دادن تکلیف زمین و زمان به دستاوردهای برجام توسط کابینه یازدهم است.

 ربط دادنی تحیّرانگیز که از «آب خوردن» و «اقتصاد مقاومتی» و «بیمه زنان خانه‌دار» گرفته تا لغو تمام تحریم‌ها، سرمایه‌گذاری و پیشرفت پروژه‌های عمرانی را به برجام و دستاوردهایش گره زد.

 در این گیر و دار البته از طرف آمریکایی برجام هم به هیچ وجه خبرهای خوبی به گوش نمی‌رسد و با رفتاری که کاخ سفید در پسابرجام موعود از خود بروز داد، هیچ امیدی به ایجاد گشایش از سوی آمریکا نیست.

 کار به جایی رسیده است که حتی رئیس‌جمهور روحانی هم اخیراً اعلام کرد به آمریکا بدبین است. اگرچه او در همان سخنرانی بر ادامه خوشبینی خود به برجام نیز تأکید کرد!

*چه باید کرد؟!

تحلیلگران اصولگرا در همان روزهای آغازین مسندنشینی رئیس‌جمهور روحانی، برجام و بی‌دستاوردی‌اش را پیش‌بینی کرده بودند.

آنها در عین حال هشدار داده بودند که پس از محرز شدن بی‌دستاوردی برجام؛ عوامل آن به سمت چیزی به نام «دستاوردسازی» سوق پیدا می‌کنند و شروع به تعریف و تمجید از کاشت و داشت و برداشت دولت خواهند کرد.

 

 هرچیزی دستاورد توافق عنوان خواهد شد، دروغ و راست با هم گفته می‌شود و خلاصه باید از کاه، کوه ساخت و بعنوان تندیس دستاورد، آنرا تراشید. اگر هم کاهی پیدا نشد، باید فرض کرد که پیدا شده است.

این تحلیل در آن روزها کمتر مورد توجه قرار گرفت و «گزارش اقلیّت» تلقی شد اما گذشت زمان نشان داد که عمق فاجعه می‌تواند بیشتر هم باشد و به مقطعی برسیم که لمس دستاوردهای توافق دولت یا همان برجام «اجباری» هم بشود...

 *نوستالژی «شعبان‌بی‌مخ» و «پری بلنده» برای حمایت از توافق/ دستاوردهای برجام را لمس کنید و اِلّا...

این، رئیس‌جمهور روحانی است که درباره دستاوردهای برجام، صحبت‌های خاصی را مطرح می‌کند...

 از گشایش‌های هر روزه‌ی برجام خبر می‌دهد و از وجود صدها خاصیت مترتّب بر برجام سخن می‌راند.

هم‌او بود که در اولین سخنرانی پسابرجامی خود گفته بود: «در همین تجربه چند ساعته امروز 1000 ال سی در بانک‌های مختلف باز شد.»

 اما آن روز «تعطیل» بود و بعداً هم گفته شد که منظور آقای روحانی چیز دیگری بوده است!

 با این حال اما در این رابطه رخدادهای دیگری هم بوقوع پیوسته است که هاشوری از نوستالژی «شعبان بی‌مخ» و «پری بلنده» در کودتای 28 مرداد را با خود حمل می‌کند.

سعید لیلاز، از فعالان سیاسی و اقتصادی اصلاح‌طلب و رئیس کمیته اقتصادی حزب کارگزاران چندی قبل در مصاحبه با شماره 185 نشریه «تجارت فردا» گفته بود:

 «اینکه مردم بگویند که در زندگی روزمره‌شان آثار برجام احساس نمی‌شود، پذیرفتنی نیست، به این دلیل که اگر مانند سال‌های 1391 و 1392 نرخ تورم مواد غذایی به 50 درصد می‌رسید، آنگاه یک بحران اجتماعی بزرگ رخ می‌داد.»

ماجرا ساده است... جدای از آنکه رئیس جمهور به دستاوردهایی از برجام اشاره می‌کند که گویا هیچکس جز خودش، آنها را نمی‌بیند؛ اکنون سمپات‌های کارگزارانی روحانی نیز به صحنه آمده و در حال اجباری کردن لمس دستاوردهای برجام هستند.

 

 اجباری که هرکس با آن مخالفت کند، بایستی مورد تحمیق و آماج حملات مختلف قرار گیرد و «مخالف سیاسی دولت» قلمداد شود.

لیلاز همچنین مدتی پس از مصاحبه خود با تجارت فردا، اخیراً طی سرمقاله‌ای در شماره 94 نشریه صدا، وابسته به حزب کارگزاران، مجدداً این حرف‌های خود را تکرار کرد.

 او در مطلب خود که تحت عنوان «آمار سخن می‌گوید»! منتشر شده و طی آن به تعدادی رخداد اقتصادی با عنوان دستاوردهای دولت روحانی اشاره شده است، می‌نویسد:

 «ابهام یا اشکال دومی که مخالفان سیاسی دولت به عملکرد اقتصادی وارد می‌کنند این است که چرا رشد اقتصادی اثری بر سفره‌های مردم نگذاشته است و سر سفره مردم نیامده است؟ از نظر من این انتقاد یک دروغ بزرگ است و اثر رشد اقتصادی بر زندگی و معیشت مردم ملموس است.»

 او می‌افزاید:‌ اما به قدری فشار بر توده‌های مردم و اقشار فرودست جامعه در سال‌های اخیر و در دوره دولت‌های نهم و دهم زیاد بوده است که دستاوردهای دولت یازدهم کفایت نمی‌کند و باید برای جبران عقب‌ماندگی‌ها در این حوزه تلاش بیشتری کرد!

اما این اجباری سازی لمس دستاوردهای برجام گویا تمام ماجرا نیست و پرونده‌هایی دیگر نظیر «مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام» و «دستاوردسازی» نیز در دستور کار ستاد برجام قرار گرفته است.

 درباره مقصّرتراشی و اینکه چرا الویری و جهانگیری و منتجب‌نیا و سیف و چند تن دیگر اینطور گفته‌اند که برجام دستاورد داشته اما عده‌ای نمی‌گذارند این دستاوردها هویدا شود؟! پیش از این نوشته‌ایم و بعد از این نیز در قالب گزارشی مبسوط‌تر به مسئله خواهیم پرداخت.

 اما اینجا و در ادامه بحث «دستاوردسازی برای برجام»، مقاله سعید لیلاز را که در بالا به آن اشاره کردیم، بیشتر مورد بررسی و مداقّه قرار می‌دهیم.

 او در این مقاله، ضمن تأکید بر اینکه عدم لمس دستاوردهای برجام از سوی مردم «دروغ» است؛ به برشمردن برخی رخدادهای اقتصادی کشور طی 3.5 سال اخیر پرداخته و آنها را دستاوردهای دولت روحانی نامیده است...

  *دستاوردسازی کارگزارانی‌ها برای روحانی زیر ذره‌بین/کشف نتایج برجام با جستجو در اینترنت!

ما از کارنامه‌ای که رئیس کمیته اقتصادی حزب کارگزاران برای دولت یازدهم فهرست کرده است؛ 9 مورد را مورد بررسی قرار داده‌ایم و با عینک تحلیلی به آنها نگاه کرده‌ایم.

 گزاره‌های مقاله لیلاز که اگرچه عموماً با یک جستجوی ساده در اینترنت نیز وجود دارند و دیده می‌شوند اما از آنجا که از سوی ستاد برجام در اینجا و آنجا بعنوان دستاوردهای توافق دولت روحانی مطرح می‌شوند نیاز به بررسی دقیق‌تری داشتند.

 

آنچه که در ادامه می‌خوانید، 9 ادعای رئیس کمیته اقتصادی حزب کارگزاران درباره دستاوردهای اقتصادی دولت روحانی است به همراه توضیحاتی پیرامون درست و غلط هریک از آنها که برای تنویر افکار عمومی لازم است:

 1_ «با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس، کشور به اقتصادی‌ترین روش ممکن برای اولین بار پس از گذشت 40 سال به صادرکننده بنزین تبدیل می‌شود.»

به حساب ما خبرنگاران، هم‌اکنون چند سالی می‌شود که از مقامات دولت قبل تا دولت فعلی، هر بار وعده افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس را می‌دهند.

 از دیگر سو سعید لیلاز به این مسئله اشاره‌ای نکرده است که ساخت این پالایشگاه در دولت قبلی و در سال 85 آغاز شده و دولت یازدهم فرض بر توانایی بر افتتاح آن، تنها نقش کلیدداری و استارت زدن یکی از مظاهر پیشرفت نظام اسلامی را بر عهده خواهد داشت.

 در همین زمینه خبرهایی مبنی بر به تعویق افتادن حقوق کارگران حاضر در ساخت این پالایشگاه و احتمال انتخاباتی بودن افتتاح برخی فازهای این پالایشگاه در ماه‌های آتی نیز وجود دارد.[1]،[2]

 2_ «تراز واردات مواد غذایی در سال 91 منفی 8 میلیارد دلار بوده که امسال به منفی 3 میلیارد دلار رسیده است.»

این آمار از سوی وزارت جهاد کشاورزی نیز اعلام شده و تکذیبی هم بر آنها منتشر نشده است اما در عین حال مشخص نیست چرا لیلاز و ایضاً وزارت محترم جهاد کشاورزی اصرار دارند تاریخ را از خود شروع کنند و در ادامه دستاوردهای دولت 3 ساله روحانی؛‌ اشاره‌ای به 8 سال تلاش وزارت جهاد در دولت‌های نهم و دهم در زمینه مدرنیزاسیون تجهیزات کشاورزی و توسعه آبیاری تحت فشار نمی‌کنند که سبب بروز این توفیقات شده است.[3]

 افزایش صادرات محصولات کشاورزی از حدود 1,4 میلیارد دلار در دولت اصلاحات به 6,2 میلیارد دلار در دوران دولت‌های نهم و دهم [4] و یا افزایش بیش از 2 برابری طرح‌های زیربنایی آب و خاک در دولت‌های نهم و دهم به نسبت دوران اصلاحات که منجر به افزایش تولید در دراز مدت می‌شود [5] نیز از همین قبیل‌اند.

 توفیقاتی که البته بایستی تلاش 35 ساله نظام اسلامی و رؤسای جمهور قبل از روحانی و احمدی‌نژاد را نیز به آن افزود و از تلاش برای آغاز تاریخ از زمان خود! اجتناب کرد.

  3_ «در سه سالی که از عمر دولت یازدهم می‌گذرد، رشد اقتصادی در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی از منفی 6.8 درصد در سال 1391 به مثبت 4.4 درصد در سال 95 افزایش یافته است *** نرخ تورم از 35 درصد در سال 1392 به 8 درصد در سال جاری کاهش یافته است.»

رشد 4.4 درصدی که رئیس‌جمهور در سفر اخیر خود به استان کهگیلویه و بویراحمد خبر آن را داد و لیلاز هم مشغول تکرار آن است؛ به گواه نظر کارشناسان اقتصادی، یک رشد واقعی نیست و بر اساس میزان درآمدهای اسمی دولت از محل فروش نفت بنا شده است. (چه اینکه رکود همچنان بر بخش‌هایی از اقتصاد ایران سایه انداخته است.)

 درآمدهایی که به اذعان مقامات وزارت نفت، تنها یک دهم آن در پسابرجام وصول شده و مابقی به دلیل تحریم‌ها، اعمال نفوذ آمریکا و یا امتناع بانک‌ها از تبادلات پولی، بلوکه است و فقط در حد یک اسم باقی مانده‌اند. [6] برای همین رشد ادعا شده، در اقتصاد ایران و در زندگی مردم تأثیر ملموسی ندارد و مصداق لباس نپوشیده‌ی پادشاه است.

 از دیگر سو،‌ کارشناسان اقتصادی نیز عنوان کرده‌اند که رشد 4.4 درصدی اعلام شده بر اکتاف یک رشد منفی ایستاده است و لذا رشد اقتصادی دولت روحانی با درصد اعلام شده تنها از یک رتبه منفی به سمت صفر میل کرده است.

 آنها گفته‌اند که از همین روست که رئیس‌جمهور از اعلام نرخ رشد قبلی خودداری می‌ورزد.[7]

 و اما کاهش نرخ تورم...

اگرچه نباید منکر برخی تکانه‌های اقتصادی در چند ماه آخر دولت دهم بود اما درباره ذکر آمار کاهش تورّم در دولت رئیس‌جمهور روحانی، بیان این نکته ضروریست که تورم کاهشی اشاره شده؛ تا مدت مدیدی «تورّم نقطه به نقطه» بود نه تورّم واقعی که بطور سالیانه محاسبه می‌شود.

 علت بی حسّی مردم از روندهای کاهشی تورم که دولت بر آنها اصرار داشت نیز همین است زیرا تورّم نقطه به نقطه میزان کاهش یا افزایش میانگین قیمت سبد خانوار را در هر ماه نشان می‌دهد اما تورّم سالیانه است که می‌تواند اثرات ملموسی در زندگی مردم ایجاد کند.

 شاخصی که رهبر انقلاب نیز زمانی در سخنان خود تأکید کردند چندان قابل اتکا نیست.

 معظم‌له در شهریورماه سال 94 و در دیدار با هیئت دولت در این رابطه فرمودند: «همان تورّم سالیانه البتّه ملاک است؛ تورّم نقطه به نقطه چیز مورد اعتنائی نیست، چیز مهمّی نیست؛ عمده همین تورّم سالیانه است».[8]

 با اینحال اما محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در تیرماه امسال از کاهش نرخ تورم سالیانه و رسیدن آن به 9.5 درصد خبر داد.

رخدادی که اگرچه باید از بابت آن به دولت دست مریزاد گفت اما اولاً کارشناسان اقتصادی چندان با روی خوش از این خبر استقبال نکردند و اِن‌قلت‌هایی را بر آن وارد دانستند [9] کما اینکه عده زیادی از آنها تأکید می‌کنند که این کاهش تورم به دلیل «تشدید رکود» است و ثانیاً مردم نیز همچنان اثری ملموس از این کاهش تورّم را احساس نمی‌کنند.

 چه اینکه این نرخ تک رقمی از سوی دولتی اعلام شده است که بیان می‌کند دستاوردهای برجامش نیز آفتاب تابان است!

علی شکوری راد، فعال اصلاح‌طلب و دبیر کل حزب اتحاد ملت اخیراً در همین رابطه گفته بود:‌ «ارائه‌ی آمار توسط رئیس جمهور بازخورد منفی داشت. مردم احساس می کردند همان کاری که احمدی‌نژاد انجام می‌داد توسط روحانی تکرار شد».[10]

 4_ «صادرات نفت از 1.1 میلیون بشکه به 2.5 میلیون بشکه در روز رسیده است و صادرات غیر نفتی پس از 80 سال از واردات پیشی گرفته که این دستاورد هم در راستای عمل به مفاد اقتصادی مقاومتی در نظر گرفته می‌شود.»

در اشاره به این ادعای لیلاز اولاً بایستی اشاره کرد که سیاست اقتصاد مقاومتی بر مبنای آنچه که واضع اقتصاد مقاومتی یعنی مقام معظم رهبری تصریح کرده‌اند؛ بستن شیرهای نفت و اتکای کشور به صادرات غیرنفتی و تولیدات داخلی است نه افزایش صادرات نفت!

 سیاستی که به صراحت مقام معظم رهبری، «تکنوکرات‌ها»! مخالفش هستند و آنرا نشدنی می‌دانند. (در ادبیات سیاسی ایران، حزب کارگزاران است که بیشترین قرابت را با تکنوکراتیسم دارد)

 ثانیاً آقای لیلاز احتمالاً اطلاع ندارد که عمده صادرات غیر نفتی جمهوری اسلامی ایران مربوط به محصولات پتروشیمی است که آنها هم به نوعی صادرات نفتی محسوب می‌شوند و تأکید بر افزایش صادرات آنها افتخار چندانی برای دولت محسوب نمی‌شود. (متأسفانه دولت قبل هم این عادت بد را داشت و افزایش صادرات ناشی از محصولات پتروشیمی را افزایش صادرات مواد غیر نفتی جلوه می‌داد)

 از سوی دیگر، پیشی گرفتن صادرات از واردات به دلیل افزایش چشمگیر صادرات نیز نبوده است. بلکه به دلیل کاهش واردات ناشی از نبود قدرت خرید از سوی دولت و اقتصاد بوده چه اینکه عدد قدر مطلق صادرات افزایش قابل توجهی نداشته است و حتی در بعضی از این سال‌ها نرخ آن کاهشی هم بوده است.

 و لذا انتظار می‌رود که دولت در این زمینه نسبت به افزایش درآمد خود از صادرات محصولات کاملاً غیر نفتی در کنار افزایش قدرت خرید وزارتخانه‌های اقتصادی خبر دهد تا مردم نسبت به میزان کم یا مطلوب بودن این ازدیاد تصمیمی واقعی‌تر از آنچه لیلاز مدعیست، بگیرند.

 درباره افزایش صادرات نفت هم اگرچه ستاد برجام اصرار دارد که این مسئله را بعد از «رفع سایه جنگ از سر کشور»!!! بزرگترین دستاورد برجام جلوه دهد اما جدای از آنکه حقایق و تحلیل‌های استراتژیک هرگز چنین معنایی را تأیید نمی‌کند؛ یادآوری این نکته که در بالا هم به آن اشاره کردیم خالی از لطف نیست که از مجموع تمام درآمد اسمی دولت از محل فروش نفت؛ تنها یک دهم آن به دست دولت می‌رسد و مابقی به دلیل تحریم‌های غرب، مشکل‌تراشی آمریکا و امتناع بانک‌ها از ورود به مراوده بانکی با ایران؛ در بلوکه باقی مانده‌اند.[11]

 با اینحال، ما در این زمینه به یک دستاورد مطلوب نظام اداری کشور در مسئله درآمدهای دولت اشاره می‌کنیم که بیان آن، افتخارآمیزتر از دستاوردهای نداشته برجام است.

 و آن اینکه در سال گذشته 90 درصد درآمدهای مالیاتی کشور محقق شده است.[12]

 بدیهیست که اگر ستاد دولت به جای تأکید بر ربط دادن تمام رخدادها به برجام! در انتشار و یادآوری بیشتر این قبیل اخبار که نشانه‌های بهتری از رشد سیستم اداری و اجرایی کشور هستند؛ اهتمام می‌ورزید؛ در نزد افکار عمومی صاحب توفیقات بیشتری می‌شد و برخی جریانات خاص سیاسی هم به خود اجازه شرط گذاشتن برای دولت در انتخابات آینده را نمی‌دادند!



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 12:3 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 

نتانیاهو در صدد نزدیکی به دولت های آفریقایی برای رهایی از شکست های دیپلماتیک است.

اذعان نتانیاهو به چالشهای سخت پیش روی صهیونیستها

به گزارش  خبرگزاری صدا وسیما،روزنامه عربستانی «الشرق الاوسط» نوشت: با وجود آن که نتانیاهو با برجسته کردن دیدار با چند تن از رؤسای کشورهای آفریقایی برای رهایی از ناکامی های سیاسی و دیپلماتیک خود در برقراری رابطه با کشورهای عربی دست و پا می زند اما گویی این سرپوش گذاشتن ها و فرارهای تبلیغاتی برای رسانه ها جذابیتی ندارد و حقیقت امر را کتمان نمی کند.
 
ادعاهای بی اساس !
نتانیاهو با ادعای اخیر خود مبنی بر موفقیتش در برقراری روابط محکم با برخی کشورهای عربی که روابط دیپلماتیک با اسرائیل ندارند، می خواهد بر شکست و ناکامی خود در این زمینه سرپوش بگذارد. او به خوبی واقف است که در برقراری چنین روابطی بدون پایان دادن به سیاست توسعه شهرک سازی، یهودی سازی قدس و پیشرفت واقعی در روند مذاکرات صلح با فلسطینی ها که منجر به محو اشغالگری و برپایی دولت فلسطین گردد، ممکن نخواهد بود.
 
این منابع روز گذشته گفتند: این مسأله برای نتانیاهو دردسر ساز شده است. او درباره این روابط زیاد صحبت می کند اما توضیحی درباره چگونگی آن نمی دهد. نتانیاهو نظریه ای دارد که می گوید: صلح با دولتهای عربی صلح با فلسطینیها را بدنبال خواهد داشت و عکس این مسأله صادق نیست و فکر می کند عربها این نظریه را پذیرفته اند.
 
شکست های مفتضحانه 
نتانیاهو به طور بی سابقه ای با روزنامه های عبری زبان نشستهای طولانی داشت. طی این نشستها خبرنگاران مسأله روند صلح و رابطه با کشورهای همسایه و فلسطینیها را مطرح کردند. او به همه این سوالها یک جواب داد: اینکه این مسأله حساس است و نمی تواند درباره آن توضیح دهد. بسیاری با این برداشت که سیاست او در این باره شکست مفتضحانه ای خورده است، جلسه را ترک کردند. به همین خاطر او دوباره درباره موفقیتهای دیپلماتیک خود در قاره آفریقا صحبت کرد و گفت: دو ماه قبل با هفت تن از رؤسای جمهور کشورهای آفریقایی دیدار کرده است و در دور آینده نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک در ماه آینده نیز با ده تن از آنان جلسه خواهد داشت. 
 
او فکر می کرد دولتش می تواند با موازی کاری، به شهرک سازی ادامه دهد .  
اما وقتی که پای همکاری آشکار و بی پرده و جدی تر پیش می آید طرف عرب از مشکل کوچکی موسوم به افکار عمومی سخن می گوید و خواهان حسن نیت اسرائیلی ها درباره مساله فلسطین می شود. مشکل این است که نتانیاهو در وضعیت پیچیده فعلی نخواهد توانست به چنین کاری دست بزند.


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/3 ساعت 11:59 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


 74 گروه با هزینه کردن 206 میلیون دلار به «اسلام هراسی» و «ایجاد نفرت از مسلمانان» در آمریکا کمک کرده‌اند.

74 گروه با هزینه کردن 206 میلیون دلار به «اسلام هراسی» و «ایجاد نفرت از مسلمانان» در آمریکا کمک کرده‌اند.

تسنیم نوشت: یک روزنامه انگلیسی با استناد به گزارش شورای روابط اسلام و آمریکا و دانشگاه برکلی کالیفرنیا نوشت: 74 گروه با هزینه کردن 206 میلیون دلار به «اسلام هراسی» و «ایجاد نفرت از مسلمانان» در آمریکا کمک کرده‌اند. 

 

گاردین افزود: این گزارش که محصول مشترک شورای روابط اسلام و آمریکا و مرکز نژاد و جنسیت دانشگاه برکلی کالیفرنیا است، از 74 گروه که به نحوی به اسلام هراسی در آمریکا کمک کرده اند، نام می برد که هدف اصلی 33 گروه از آنها «ترویج تعصب ورزی یا تنفر از اسلام و مسلمانان است.»

 

بر اساس این گزارش، گروه های اصلی شامل صندوق انتزاع (Abstraction Fund)، پروژه کلاریون (Clarion Project)، مرکز آزادی دیویدهورویتز (David Horowitz Freedom Center)، مرکز قانون و آزادی آمریکا، مرکز سیاست امنیتی، پروژه تحقیقی تروریسم، دیده بان جهاد (Jihadwach) و گروه « برای آمریکا» است که بین سالهای 2008 و 2013 میلادی تقریبا 206 میلیون دلار صرف اسلام هراسی کرده اند.

 

سیلور، نویسنده این گزارش و مدیر اداره نظارت و مبارزه با اسلام هراسی شورای روابط اسلام و آمریکا در این زمینه گفت: نفرتی که این گروه ها برای آن هزینه و تحریک می کنند تبعاتی واقعی همچون حمله به مساجد سراسر کشور و قوانین جدید تبعیض آمیز علیه مسلمانان در آمریکا دارد.

 

وی افزود: مرکز سیاست امنیتی مستقر در واشنگتن و گروه «برای آمریکا» بیشترین تاثیر را داشته اند زیرا تلاش می کنند لفاظی های خود را علیه مسلمانان گسترش دهند.

 

دو گروه مرکز سیاست امنیتی و مرکز آزادی دیوید هورویتز، جوایزی را به «جف سشنز» سناتور آمریکایی از ایالات آلاباما و رئیس کمیته مشاوره امنیت ملی «دونالد ترامپ» اعطا کرده اند.

 

روز دوشنبه پایگاه اینترنتی مرکز آزادی دیوید هورویتز با اشاره به حادثه تیراندازی باشگاهی شبانه در اورلاندو که توسط «عمر متین» آمریکایی مسلمان از ایالات فلوریدا انجام شد، عنوان «یک مسلمان 49 نفر را در اورلاندو به کشتن داد» را به عنوان تیتر اصلی خود انتخاب کرد.

 

این گزارش خاطرنشان کرد که دو نفر دیگر از مشاوران سیاسی دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با گروه های فهرست شده در گزارش شورای روابط اسلام و آمریکا و دانشگاه برکلی کالیفرنیا ارتباط داشته اند. مرکز سیاست امنیتی از افرادی همچون «ژوزف شومیتز» به عنوان کارشناس ارشد و «ولید فارس» که گفته می شود برای گروه «برای آمریکا» فعالیت می کند، نام برده است.

 

گاردین نوشت، در تماس با «بریجیت گابریل» موسس گروه «برای آمریکا» و مرکزسیاست امنیتی به ریاست «فرانگ گافنی» پاسخی دریافت نکرده است. گافنی مشاور امنیت ملی «تد کروز» سناتور ایالت تگزاس در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بوده است.

 

بر اساس این گزارش، کمپین ترامپ و دفتر سشنز نیز از پاسخگویی به پرسش های این روزنامه خودداری کرده اند.

 

گروه «برای آمریکا» هدایت پروژه ای را برعهده دارد که شامل پایگاه داده ها درباره جامعه مسلمانان آمریکاست. براساس گزارش پایگاه اینترنتی این گروه، این برنامه آموزش ها و اطلاعاتی را درباره امنیت ملی و تروریسم و نقش دعوت به جهاد در تسریع در تروریسم خانگی ارائه می دهد.

 

«استفان پیگات» از مرکز «حقوقی فقر جنوبی» نوشت که برنامه این گروه یکی از اجزای اصلی «نقشه یابی افراطی گرایی» است که فهرستی از آدرس های انجمن های دانشجویان مسلمان (MSA) در کشور و تعدادی از مساجد و موسسه های اسلامی تهیه کرده است. این انجمن ها و مساجد همگی به عنوان سازمان های مظنون به ایجاد نگرانی امنیتی قلمداد می شوند.


گزارش مشترک شورای روابط اسلام و آمریکا و دانشگاه برکلی به علاوه طرح های ضد اسلامی را دنبال می کند که بر اساس این گزارش در 10 ایالت آمریکا به قانون تبدیل شده اند. بر اساس این گزارش، 78 مسجد در سال 2015 هدف قرار گرفته اند. به گفته سیلور، این بالاترین رقم حملات به مساجد در یک سال از زمان آغاز پیگیری های شورای آمریکا و اسلام در این زمینه در سال 2009 بوده است.

 

افزایش چهار برابری هتک حرمت به مساجد در آمریکا

تارنمای شبکه خبری ان.اچ. کی ژاپن نیز خبر داد که بر اساس جدیدترین گزارش شورای روابط اسلام و آمریکا، موارد مزاحمت و هتک حرمت مساجد آمریکا در سال 2015 نسبت به سال قبل نزدیک به چهار برابر افزایش یافت.

 

بر اساس گزارش این شبکه خبری، این آمار از سال 2009 که موارد تعدی به مساجد ثبت می شود، سابقه نداشته و حدود چهار برابر آمار سال 2014 است که تنها 20 فقره مزاحمت و هتک حرمت مساجد ثبت شده بود.

 

مسئولان شورای روابط اسلام و آمریکا در گفت و گو با خبرنگاران با اشاره به "تبلیغات اسلام ستیزانه" دونالد ترامپ، خبر دادند که پس از کشتار اورلاندو، درگیری با مسلمانان و توهین به آنها نیز گزارش شده است.

 

این شورا همچنین نگرانی شدید خود را نسبت به جهت گیری کشور آمریکا ابراز کرد و از آمریکایی ها خواست هر گونه تنفر و تندروی را رد کنند.

 

به گزارش ایرنا، پس از حمله تروریستی یکی از هواداران آمریکایی داعش به باشگاه شبانه ای در اورلاندو، 49 نفر کشته و 53 نفر مجروح شدند. فرد تیرانداز نیز در پی حمله پلیس کشته شد. در پی این حادثه، دونالد ترامپ نامزد غیر رسمی جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ضمن پافشاری بر پیشنهاد سابق خود در مورد ممنوعیت موقتی ورود مسلمانان به آمریکا از دولت این کشور خواست تا نظارت بیشتری بر مساجد اعمال کند و مشخصات تک تک اتباع مسلمان را ثبت کند.



  




  پیام رسان 
+ هر کسی نام کسی گفت سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سر ها ازدحام است سر کوی شما اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخرها

+ سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود دستهای خویش و دامان توام آمد به یادم یا حسین

+ سلام دوستان عزیز

+ سال پر خیر وبرکتی داشته باشین دوستان پارسی بلاگ

+ سال نو به همه دوستلن عزیز مبارک

+ سال نو بغیر از تعویض لباس و کفش وغیره سالی برای تعویض رفتار ها وکردارهایمان باشد برایملن ابدی ومبارکتر خواهد بود

+ سال1397 برای همه دوستان عزیز مبارک باشد

+ پیشاپیش سال پر خیر وبرکتی را در پناه مهدی صاحب الزمان برایتان ارزومندم انشالله سال ظهور حضرت بقیه باشد

+ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

+ روز میلاد بانوی بزرگ اسلام، پرستار تمام نیکی ها پرستار تن رنجور ولایت، پرستار ارزش های مقدس عاشورا، زینب کبری(س) بر همه پرستاران و پیروانش مبارک باد.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ