سفارش تبلیغ
صبا ویژن
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 4:26 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


در پروپاگاندای بی‌بی‌سی فارسی در انتشار صدای سه دهه پیش از آیت‌الله منتظری که به انتقاد از اعدام منافقین پرداخته، شخص منتظری محور اصلی نیست و تنها بهانه‌ای برای روایت ارائه شده به افکار عمومی نسل سوم و چهارم انقلاب است.

چند روز از انتشار فایل صوتی صحبت‌های آیت‌الله منتظری در جلسه‌ای با چند تن از مسئولان قضایی و اطلاعاتی وقت در تاریخ 24 مرداد سال 67 توسط فرزند ایشان احمد منتظری در فضای مجازی می‌گذرد که در آن جلسه آیت‌الله منتظری اعتراض‌ خود را به روند اعدام شماری از زندانیان که از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بودند، به این مسئولان اعلام می‌دارند. اعدام‌هایی که با حکم ولی‌فقیه و حاکم اسلامی وقت یعنی امام خمینی (ره) اجرا شد و از آن زمان تا کنون هر از چندگاهی به سوژه‌ای تکراری برای رسانه‌هایی تبدیل گردیده که به‌دنبال مشروعیت‌زدایی از نظام جمهوری اسلامی به‌ویژه جایگاه رهبری و شخص حضرت امام (ره) بودند.

در همین راستا رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین نیز مانند صدای آمریکا، رادیو فردا و دویچه‌وله فارسی به این فایل صوتی پرداختند، اما در بین این رسانه‌ها بی‌بی‌سی فارسی فراتر از حد معمول به این موضوع پرداخت و سعی کرد در چند روز اخیر با پرداختن مداوم از منظر خود به زوایای مختلف این فایل صوتی، گزارشات مربوط به آن را در صدر اخبار خود نگه دارد.

 
 
 
 انتشار صدای سه دهه پیش از آیت‌الله منتظری که به انتقاد از اعدام منافقین پرداخته، بهانه مناسبی در اختیار رسانه‌های فارسی‌زبان وابسته به دولت‌های غربی جهت حمله به جمهوری اسلامی  قرار داد

جالب آنکه محورهای اصلی این سخنرانی حدود 20سال قبل در کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری منتشر شده و به گفته احمد منتظری فرزند ایشان در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی "چیز جدیدی در این فایل صدا افشا نشده است."

گزارش‌ و موضع‌گیری‌های مختلفی نسبت به این صوت مربوط به 28 سال پیش، منتشر و اعلام شد، اما کمتر تحلیلی به محتوا و محورهای گزارشات بی‌بی‌سی فارسی در شبکه تلویزیونی و سایت اینترنتی آن پرداخت که چه اهداف مهمی را این رسانه وابسته به دولت انگلیس از مانور خبری روی این موضوع دنبال می‌کند.

   

در بین این رسانه‌ها، بی‌بی‌سی فارسی فراتر از حد معمول به این موضوع پرداخت و سعی کرد در چند روز اخیر با پرداختن مداوم از منظر خود به زوایای مختلف این فایل صوتی، گزارشات مربوط به آن را در صدر اخبار خود نگه دارد

 

 

 

از تفرقه میان مسئولان تا زمینه‌سازی برای ایجاد آشوب

رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین به‌ویژه بی‌بی‌سی فارسی همیشه آیت‌الله منتظری را به نمادی برای نشان دادن اختلاف در بالاترین سطوح نظام تبدیل کردند تا بتوانند از این راه در مشروعیت، حقانیت و موجودیت نظام تردید حاصل کنند. شاید دلیل اینکه صادق صبا مدیر سابق بی‌بی‌سی فارسی، مهم‌ترین روز کاری خود را روز درگذشت آیت الله منتظری عنوان کرد، همین موضوع باشد.

 
بی‌بی‌سی فارسی همیشه آیت‌الله منتظری را به نمادی برای نشان دادن اختلاف در بالاترین سطوح نظام تبدیل کرده تا بتواند از این راه در مشروعیت، حقانیت و موجودیت نظام تردید حاصل کند 

از طرف دیگر با برجسته‌کردن موضوع اعدام‌های اعضای منافقین در سال 67 در افکار عمومی مردم ایران که اکنون به اوج خود رسیده است، به‌گونه‌ای نخبگان و مسئولان را تحریک کرده تا در زمین آنها بازی کرده و نسبت به این اعدام‌ها موضع حمایت یا مخالفت بگیرند. این کار موجب می‌شود تا باب موضوع اختلافی دیگر میان مسئولان کشور باز و به ایجاد شکاف میان رهبران و مسئولان نسل اول انقلاب کمک کند؛ این اقدام درحالی صورت می‌گیرد که بی‌بی‌سی فارسی با پروپاگاندا تمرکز اذهان عمومی کشور و حتی بعضی مسئولان سابق را از مسئله اصلی یعنی صدور حکم شرعی برای محاربان توسط ولی‌فقیه زمان دور می‌کنند. 

افکار عمومی به ویژه نسل سوم و چهارم انقلاب که امام را ندیدند، هدف بعدی روایت رسانه‌ای بی‌بی‌سی فارسی از موضوعات جنجالی انقلاب اسلامی مانند همین اعدام‌های جمعی از اعضای منافقین در سال 67 است. در واقع روایت بی‌بی‌سی فارسی با شک انداختن در اذهان جوانان کشور نسبت به رهبری امام خمینی (ره)، شخصیت امام را مخدوش می‌کنند که در صورت موفقیت، جایگاه ولایت فقیه و رهبری (که افرادی غیر از امام در آن منصب قرار گرفته و خواهند گرفت) مشروعیت خود را در ذهن نسل جوان و نوجوانی که امام را ندیده، از دست می‌دهد و به تدریج پایگاه اجتماعی انقلاب اسلامی در آینده کم‌رنگ می‌شود.

 
بی‌بی‌سی فارسی با پروپاگاندا تمرکز اذهان عمومی کشور و حتی بعضی مسئولان سابق را از مسئله اصلی یعنی صدور حکم شرعی برای محاربان توسط ولی‌فقیه زمان دور می‌کند 

بی‌بی‌سی فارسی در واقع با نشان دادن چهره‌ای مستبد از امام و تخطئه اصل رهبری، به‌گونه‌ای غیرمستقیم به بازخوانی ادبیات فتنه‌گران در دیکتاتورخواندن جمهوری اسلامی در سال 88 روی آورده و هم‌زمان با جهت‌دهی افکار عمومی به‌ویژه جوانان، به‌دنبال جدا کردن بدنه جامعه از نظام جمهوری اسلامی است تا بتواند زمینه‌سازی ایجاد آشوب و فروپاشی از داخل را فراهم کند.

موضوعی دیگر که بی‌بی‌سی فارسی در چند سال اخیر بسیار بر روی آن تمرکز کرده، اتهام نقض حقوق بشر به جمهوری اسلامی با مصادیقی مانند "اجرای حکم اعدام" است. در واقع اعدام‌ها از زمان وقوع انقلاب اسلامی تا کنون، همیشه مستمسکی برای حمله به جمهوری اسلامی بوده تا دستگاه‌های قضایی و امنیتی ایران را زیر سوال ببرند. هم‌زمانی انتشار فایل صوتی جلسه آیت‌الله منتظری با اعدام حدود 20 نفر از گروه تروریستی «توحید و جهاد» که بسیاری از هموطنان اهل سنت در غرب کشور را به شهادت رسانده‌اند، موجب شده تا بی‌بی‌سی فارسی با شدت بیشتری با گزارشاتی مانند «اعدام‌های دیروز، اعدام‌های امروز» افکار عمومی را نسبت به جاری کردن حکم الهی تحریک کنند تا نسبت به عدم مجازات (اعدام) تروریست‌ها و محاربین که امنیت مردم را به بازی می‌گیرند، قانع شوند.

افکار عمومی به ویژه نسل سوم و چهارم انقلاب که امام را ندیدند، هدف بعدی روایت رسانه‌ای بی‌بی‌سی فارسی از موضوعات جنجالی انقلاب اسلامی مانند همین اعدام‌های جمعی از اعضای منافقین در سال 67 است
 

 

مظلوم‌نمایی برای منافقین، جهت کسب حمایت کشورهای معاند جهت اقدامات تروریستی در ایران 

اتفاق‌های نظیر انتشار این فایل صوتی، تنها یک تکه از پازل عملیات ترکیبی علیه ایران است که با پشتیبانی رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی فارسی همراه می‌شود. اکنون عملیات ترکیبی علیه ایران شامل عملیات اطلاعاتی، جنگ اقتصادی، جنگ دیپلماتیک، جنگ نیابتی در منطقه و همچنین جنگ چریکی و حملات تروریستی است که در دستور کار غرب به رهبری آمریکا و با کمک کشورهایی نظیر رژیم صهیونیستی و عربستان قرار گرفته که استفاده از منافقین در این عملیات ترکیبی، فقط پازل مربوط به بخش جاسوسی و حملات تروریستی است.

 
اتفاق‌های مانند انتشار این فایل صوتی، تنها یک تکه از پازل عملیات ترکیبی علیه ایران است که با پشتیبانی رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی فارسی همراه می‌شود تا اقداماتی نظیر عملیات تروریستی علیه ایران توسط گروهک منافقین دوباره آغاز گردد

از همین رو مظلوم‌نمایی برای منافقین و بازسازی چهره آنها نزد افکار عمومی جهان (غیر از مردم ایران) جهت کسب حمایت کشورهای خارجی معاند جمهوری اسلامی، با کارهای تبلیغاتی مانند برگزاری همایش برای منافقین در پاریس که مقامات سابق اطلاعاتی و سیاسی آمریکایی، اروپایی و عربی در آن شرکت کردند، و همچنین مانور تبلیغاتی برای اعدام جمعی از آنان در سال 67 که در رسانه‌های خارجی نیز انعکاس داشته است، نشان از برنامه‌ریزی دقیق برای سازماندهی مجدد و استفاده قوی از این گروهک جهت انجام عملیات تروریستی در ایران دارد.

 

وقتی تیغ آیت‌الله منتظری دیگر برای بی‌بی‌سی تیز نیست

تحلیل و بررسی محورهای گزارش‌های بی‌بی‌سی فارسی از گذشته تا کنون نشان می‌دهد که شخصیت حقیقی آیت‌الله منتظری هیچ‌گاه برای آنها اهمیت و موضوعیت نداشته، بلکه این رسانه وابسته به دولت انگلیس، آیت‌الله منتظری را به ابزاری برای تحقق یکی از محورهای اصلی خود، یعنی "خدشه‌دار کردن مشروعیت کل حاکمیت جمهوری اسلامی" تبدیل کرده است.

در پروپاگاندای بی‌بی‌سی فارسی در انتشار صدای سه دهه پیش از آیت‌الله منتظری که به انتقاد از اعدام منافقین پرداخته، شخص آیت‌الله منتظری محور اصلی نیست، بلکه روایتی که بی‌بی‌سی فارسی از این موضوع به افکار عمومی ارائه می‌دهد، مهم است که به دلیل نپرداختن به طرف دیگر ماجرا، یعنی محاربین و اقدامات آنها علیه امنیت کشور، دچار یک اشتباه فاحش شده است.

وقتی تیغ آیت‌الله منتظری برای بی‌بی‌سی تیز نیست 
بررسی بی‌بی‌سی از گذشته تا کنون نشان می‌دهد که شخصیت حقیقی آیت‌الله منتظری هیچ‌گاه برای آنها موضوعیت نداشته، بلکه این رسانه آیت‌الله منتظری را به ابزاری برای تحقق "خدشه‌دار کردن مشروعیت کل حاکمیت جمهوری اسلامی" تبدیل کرده است 

مرثیه‌سرایی برای سازمان منافقین و برجسته‌کردن و اعدام دست جمعی از آنان با حکم حضرت امام خمینی (ره) در حالی توسط بی‌بی‌سی فارسی صورت گرفته که این سازمان (منافقین) به دلیل عملکردشان، تقریبا هیچ پایگاه اجتماعی در هیچ یک از احزاب و قشرهای مختلف مردم ایران ندارد و مردم ایران متفق القول اعضای این سازمان را به دلیل خیانتی که در حق هموطنان خود کرده‌اند، لایق هیچ ترحمی نمی‌بینند. در واقع می‌توان گفت که بی‌بی‌سی فارسی و دیگر رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین دچار خطای محاسباتی شده و برگه برنده خود را در استفاده از آیت‌الله منتظری سوزاندند و دیگر این تیغ برای آنها نخواهد بُرید.

این در حالی است که هر نسلی از مردم ایران در پس از انقلاب چه آنانی که امام را درک کردند و چه آنهایی که امام را ندیدند، متوجه پنهان کردن بخشی از شخصیت امام (ره) و یا برجسته کردن بخش دیگری از شخصیت ایشان توسط هر رسانه‌ای می‌شوند، و به دلیل وجود رسانه‌های مستقل، نمی‌توان دستورات و حتی شخصیتی مانند امام را که به معنی واقعی کلمه تجلی هر دو بعد جاذبه و دافعه در اسلام بود، به راحتی برای مردم ایران زیر سوال برد.



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 4:22 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 تصویر ماهواره‌ای که از حرم مطهر حضرت سکینه(س) در شهر داریا پس از آزادسازی این شهر منتشر شده است، از ویرانی کامل این حرم مطهر و خانه‌های اطراف به دست تروریست‌ها حکایت دارد. شهر داریا در حومه دمشق، اوایل این هفته و بعد از 4 سال محاصره، از دست تروریست‌ها آزاد شد.

حرم حضرت سکینه (س) بنت علی (علیه السلام)

تصاویر ماهواره‌ای از شهر تازه آزاد شده داریا در حومه دمشق نشان می‌دهد که تروریست‌های تحت حمایت محور غربی – عربی، چگونه حرم حضرت سکینه (س) بنت علی (علیه السلام) و خانه‌های اطراف آن را به تلی از خاک تبدیل کردند.

حرم حضرت سکینه (س) بنت علی (علیه السلام)

 
 شهر داریا در حومه دمشق، اوایل این هفته و بعد از 4 سال محاصره، از دست تروریست‌ها آزاد شد.حرم حضرت سکینه(س) دختر گرامی امام علی علیه‌السلام در این شهر واقع شده است. تصاویری که بعد از آزادی داریا منتشر شده، حاکی از ویرانی کامل این حرم مطهر دارد.
 

حرم حضرت سکینه (س) بنت علی (علیه السلام)

 

در رابطه با حرم و شخصیت این بانوی بزرگوار، خبرگزاری اهل‌بیت(ع) نوشته است:

حرم سکینه دختر امام علی(ع) در حدود 5 کیلومتری جنوب غربی دمشق قرار دارد و برخلاف حرم حضرت زینب(س) که از قدیم برای شیعیان شناخته شده و دارای پیشینه تاریخی طولانی بوده است، این زیارتگاه تا پیش از سه دهه گذشته برای عموم شیعیان ناشناخته بود و بنای ساده و محقّری داشت.

در منابع تاریخی نیز به آن اشاره‌ای نشده و تنها در برخی اسناد ملکی موجود در وزارت اوقاف سوریه از دوره اشغال سوریه توسط فرانسه (سال‌های 1919 تا 1945 م) از این مزار و حدود ملکی آن سخن به میان آمده است.

 
حرم حضرت سکینه (س) بنت علی (علیه السلام) قبل از تخریب

در سال 1367 ش، در پی اجرای طرح احداث خیابانی در منطقه و قرار گرفتن بقعه در مسیر آن، مراتب به مسؤولان منطقه رسید و استاندار حومه دمشق از تخریب آن جلوگیری کرد. سپس موضوع به استحضار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد واحدی، از روحانیان ایرانی مقیم زینبیه رسید و در پی بررسی‌های انجام شده درباره این مزار، کمیته‌ای برای بازسازی آن تأسیس شد. سرانجام پس از خریداری زمین‌های اطراف مزار، کار بازسازی و توسعه آن آغاز شد.

سکینه دختر امام علی(ع)، تا پیش از شهرت زیارتگاه منسوب به وی بانوی ناشناخته‌ای بود که در منابع تاریخی و رجالی شیعه نامی از او برده نشده است. تنها در برخی منابع حدیثی، از جمله در متن دو روایت و سند یک حدیث در برخی منابع شیعه، نامی از او به چشم می‌خورد. چند پژوهشگر معاصر نیز درباره این بانو کتابچه‌هایی تألیف کرده و با استناد به این سه روایت، وی را شخصیتی تاریخی و از فرزندان امام علی(ع) دانسته‌اند و حتی فرزند آن حضرت از فاطمه زهرا (س) به شمار آورده‌اند، با این حال برخی از علما، روایات فوق را برای اثبات وجود این شخصیت کافی نمی‌دانند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 4:12 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


نگاهی به زندگی و مجاهدات شهید حاج داوودکریمی؛

بعد از مدتی به مسئولیت مبارزه با مواد مخدر گمارده می‌شود و با تقویت ستاد این تشکیلات روند مبارزه با مواد مخدر را از فاز امنیتی – قضایی به فاز نظامی – امنیتی تبدیل می‌کند.

12 سال پیش در چنین روزی - پانزدهم شهریورماه - حاج داوود کریمی یکی از چهره‌های درخشان جهاد و شهادت پس ازسال‌ها تحمل درد ناشی از زخم‌های شیمیایی و سختی و ناملایمات بسیار با لباس شهادت دارفانی را وداع گفت و درعین مظلومیت به دیار باقی شتافت. حیاتنامه حاج داوود کریمی سرشار از فراز و فرودهای درس آموزی است که خطی از تلاش مؤمنانه و باور انقلابی برای خدمت صادقانه به ملک و دین و مردم را ترسیم می‌کند. او نخستین فرزند خانواده‌ای پرجمعیت است که در سال 1326 در یکی از محلات جنوب تهران متولد شد. در 8سالگی پدرش را از دست می‌دهد و ناخواسته بار زندگی خانواده بردوش او قرار می‌گیرد و باوجود نوجوانی در کسوت یک فرد پخته میانسال ضمن ادامه تحصیل به اداره خانواده مشغول و با کار در تراشکاری به تأمین معاش آنان می‌پردازد.

واقعیت‌های زندگی خیلی زود از او فردی خودساخته، با ویژگی‌های جوانمردی، ادب، سخاوت، از خودگذشتگی و بلند طبع و حق طلب می‌سازد و او را در مسیر مبارزه باظلم و تعدی قرار می‌دهد.
 
داوود جوان که از طریق شرکت در هیأت‌های هفتگی با مرجعیت انس گرفته و ایمان اسلامی در تار و پود وجودش ریشه دوانده در قیام 15 خرداد 1342 به طورفعال مشارکت می‌کند، به طوری که به نقل از مادرش؛ آن روزتا دیر وقت به خانه نمی‌آید و در بازگشت نیزسرتا پا خون آلود و مجروح بوده است.
 
عرق مذهبی موجب می‌شود تا وی بانی چهار هیأت مذهبی و جلسات روخوانی قرآن باشد و خود وی نیز به حفظ و مطالعات قرآنی و نهج البلاغه روی می‌آورد. مهدی عزیزی یکی از دوستان دوران جوانی وی می‌گوید؛ «شخصیت متواضع، صمیمی و ایمان و دانش مذهبی حاج داوود، افراد را جذب و او را محور هر جمعی می‌کرد. همین روحیه نیز موجب آشنایی حاج داوود با بزرگانی همچون شهیدحاج مهدی عراقی و راهیابی به جرگه مبارزان مسلمان شد.» در این مسیر جذب تشکیلات فجر اسلام شده و توسط شهید محمد بروجردی در «گروه توحیدی صف» عضوگیری می‌شود. به دنبال بسته شدن فضای سیاسی کشور در سال 55 به لبنان می‌رود تا خود را برای مبارزه‌ای حق طلبانه آماده کند.
 
در لبنان با شهید چمران و شهید محمد منتظری آشنا شده و با عنوان مسئول آموزش نیروهای ایرانی مشغول به فعالیت می‌شود. در آستانه نهضت مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به ایران باز می‌گردد تا در صحنه نهضت امام خمینی(ره) حضوری مؤثر داشته باشد. با پیروزی انقلاب اسلامی کمیته انقلاب اسلامی نازی آباد را راه‌اندازی کرده و با تأسیس سپاه پاسداران به آن می‌پیوندد و در تأسیس و شکل‌گیری سپاه شهرستان‌ها نقش عمده‌ای را برعهده می‌گیرد.
 
نخستین مسئولیت وی در سپاه پاسداران معاون مسئول آموزش سپاه بود که در نخستین دوره آن افرادی همچون شهیدان؛ احمد متوسلیان، علیرضا موحد دانش، محسن وزوایی، احمد کاظمی و کاظم نجفی رستگارآموزش دیده‌اند. با شروع جنگ تحمیلی حاج داوود کریمی به فرماندهی عملیات جنوب منصوب می شود. دامنه فعالیت پایگاه عملیات جنوب از دهانه خلیج فارس تا چنگوله و جنوب مهران و دهلران را در برمی‌گرفت. بنی صدر که در آن شرایط فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت با شیوه «زمین در برابر زمان» بر «حالت پدافندی صرف» تأکید داشت.حاج داوود کریمی با این رویه بشدت مخالف بود و  زیر بار آن نمی‌رفت تا اینکه سرانجام به دلیل اختلاف نظردر شیوه اداره جنگ پس از 6 ماه به تهران بازگردانده و به فرماندهی سپاه منطقه 10 (استان تهران) منصوب شد.
 
کار بزرگ وی در دوران مسئولیت سپاه منطقه 10 بنیانگذاری «تیپ محمد رسول‌الله» و «تیپ سیدالشهدا» که بعدها در عملیات‌های بزرگ نقش خط شکن را بر عهده داشتند، بود؛ همچنین مقابله با شرارت‌ها و تروریسم کور منافقین که در این دوره با ترور افراد عادی کوچه وخیابان تهران را ناامن کرده بودند. با طراحی‌های مقتدرانه و کارساز شهید داوود کریمی، کشف و با ضربه به صدها خانه تیمی آنان از جمله خانه امن موسی خیابانی و همسر سرکرده این گروه تروریستی، منافقین در تهران وضعیت قرمز اعلام کرده و افرادشان به عراق یا نقاط دیگر فرار کردند.
 
حاج داوود کریمی پس از عملیات فتح المبین با مأموریت فرماندهی سپاه منطقه هفت (استان‌های ایلام وکرمانشاه) راهی غرب شد وبا کمک عزیز جعفری قرارگاه نجف را راه‌اندازی کرد. در ماه‌های اول حضور، عملیات مسلم بن عقیل را طراحی و به اجرا در آورد.
 
 تز جنگی حاج داوود تمرکز برروی جبهه میانی به جای جنوب بود. به عقیده وی سرمایه‌گذاری برای تهدید و حرکت به سمت بغداد که تا سومار 100 کیلومتر بیشتر فاصله نداشت منطقی‌تر از تهدید و حرکت به سمت بصره بود.پس از مدتی حاج داوود دوباره به تهران فراخوانده شد و از وی خواسته شد تا برای جنگ طرح و برنامه تهیه کند.
 
بعد از مدتی افرادی فشار آوردند که حاج داوود در این ستاد نباشد و بدین ترتیب وی  خانه نشین می‌شود. حاج داوود که دل در گرو آرمان‌های ملی و مذهبی داشت نمی‌توانست در شرایط جنگی از صحنه دفاع دور باشد و رزمندگان را تنها بگذارد لذا این بار کسی که در شروع جنگ مسئول عملیات‌های جنگی جنوب بود به‌عنوان یک بسیجی گمنام به جبهه می رود و براثر بمباران شیمیایی مصدوم می شود. خود وی در این مورد می‌گوید: «برای اینکه حساسیت کسی برانگیخته نشود به مدت یک هفته رفتم پشت سر امام جماعت مسجد محل نماز خواندم، بعد به ایشان گفتم؛ حاج آقا من جوشکار هستم و می‌خواهم به جبهه بروم. امام جماعت هم به من برگه تأیید داد، آن را به دفتر جهاد سازندگی بردم واز من به عنوان جوشکار ثبت‌نام کردند و بعد از چند روز راهی فاو شدم.» خود وی به یکی از دوستانش گفته است که؛ یکی از عجیب ترین لحظات زندگی‌ام لحظه‌ای بود که امام جماعت  جوان مسجد برایم تأییدیه می‌نوشت. حاج داوود در این مرحله مسئولیت جوشکاری پل‌های متحرک رودخانه اروند را برعهده می‌گیرد.
 
وقتی فرماندهان هنگام عبور از پل او را در کسوت یک بسیجی عادی می‌بینند به وی اعتراض می‌کنند که این چه کاری است که می‌کنید؟ وی پاسخ می‌گوید: «من مشغول به وظیفه‌ام هستم.» حاج داوود در یکی از روزهای حضور هنگام جوشکاری پل براثر بمباران شیمیایی مصدوم و بستری می‌شود.
 
در دوران حضور وی در جهاد پیشنهاد ضرورت ایجاد سازمان‌های مهندسی رزمی در کلیه یگان‌های رزمی را مطرح و سازمان آن را طراحی وبرنامه‌ریزی می‌کند.بعد از مدتی به مسئولیت مبارزه با مواد مخدر گمارده می‌شود و با تقویت ستاد این تشکیلات روند مبارزه با مواد مخدر را از فاز امنیتی – قضایی به فاز نظامی – امنیتی تبدیل می‌کند و با دایر کردن قرارگاه‌هایی در جدار مرزی با این معضل به مبارزه جدی برمی خیزد.
 

در جریان عملیات مرصاد که خود او این نام را برای این عملیات برمی گزیند، با استفاده از نیروهای تحت امر و اعزام آنان به مقابله با منافقین، آنان را در اهداف شومشان ناکام می‌گذارد گرچه در این عملیات ترکشی سینه‌اش را می‌درد ودر نزدیکی قلبش جا خوش می‌کند که تا پایان عمر همراهش است.داوود کریمی سرانجام در 15 شهریور سال 1383 براثر عوارض شیمیایی به شهادت رسید. / ایران



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 4:7 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


«محسن رضایی»، فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که هم‌اکنون مسئولیت دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده دارد، روز گذشته اشاره‌ای به یافتن سرنخ‌هایی از زنده بودن شهید متوسلیان و سه همراهش داشته است.

وی روز گذشته در جمع دانشجویان استان فارس در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان مبنی بر سرنوشت چهار دیپلمات ایرانی گفته بود: «ایشان به‌عنوان فرمانده لشکر 27 حضرت رسول(ص) به لبنان اعزام شد و در جاده بعلبک به همراه سه دیپلمات ایرانی اسیر شد و تا کنون اسرائیل و آمریکا در مورد این عزیزان اطلاعاتی نداده‌اند و زیر بار نمی‌روند».
 
سرنخ‌ جدیدی از «حاج احمد» در پست توئیتری «محسن رضایی»
وی افزود: «اخیرا اطلاعاتی به دست آمده و امیدواریم سرنخ‌ها به جایی برسد و نسبت به گذشته امیدوارتر شدیم. در همه دوره‌های سپاه و حزب‌الله و سپاه قدس فعالیت‌هایی برای پیگیری این عزیزان بوده و انجام شده است«.

وی همچنین شب گذشته در صفحه توییتر خود اشاره‌ای به موضوع حاج احمد متوسلیان داشته و توئیتی با مضمون صحبت‌هایش در بین دانشجویان نوشته است؛ که نشان از به‌دست آوردن اطلاعات جدید در خصوص زنده بودن چهار دیپلمات ایرانی دارد. رضایی در این توییت نوشته است:

«اخیرا اطلاعاتی از #حاج_احمد_متوسلیان به دست آمده و امیدواریم سرنخ ها به جایی برسد. نسبت به گذشته امیدوارتر شدیم.»

سردار حسین دهقان وزیر دفاع کشورمان در گفت‌وگویی با دفاع پرس که خردادماه امسال منتشر شد، گفته بود «ادعای ما این است که این‌ها (چهار دیپلمات ربوده شده) در اسارت رژیم صهیونیستی هستند و مدارکی دال بر این موضوع وجود دارد». همین صحبت‌ها کافی بود تا موجی از مطالبه عمومی جهت پی‌گیری وضعیت چهار دیپلمات ربوده شکل بگیرد. ایجاد کمپین‌های مختلف در فضای مجازی در راستای همین امر بود.

در همین زمان  فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی «محمد حسین مهدویان» که توانسته بود جوایز زیادی را از جشنواره فیلم فجرامسال کسب کند به روی پرده‌های سینما آمد. دیدن فیلمی از حاج احمد بیش از پیش دل‌های مردم را برای دیدن دوباره فرمانده لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) و بازگشت او به میهن به تپش انداخته است.
منبع: دفاع پرس


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 3:42 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


ایران با وارد کردن نیروهای تازه نفس و با غیرت نوهد که مثل علمدار دشت کربلا سبزکلاه‌ به سر داشتند، نشان داد می‌خواهد ماجرای سوریه را برای همیشه یکسره کند.

خشاب گذاری کنید! اسلحه را مسلح کرده، هدف گیری کنید! هدف سیبل رو به رو! با نام و یاد خدا آتش! بعد از آنکه فرمانده این‌ها را گفت، گونه اصلاح شده‌اش را روی اسلحه گذاشت و از شکاف درجه، علاوه بر سیبل، صمیمی‌ترین دوست خود را نیز دید! این مشاهده برای او نه به معنای تشکیل خط نشانه روی بلکه به معنای اسلحه گرفتن به سمت دوستی بود که از گذراندن هفت خوان رستم برای استخدام گرفته تا بالا رفتن از دیوار راست، همواره برایش تسکینی می‌شد در برابر سختی‌های طاقت فرسای آموزش! اما حالا این رفیق(بخوانید برادر) باید طبق دستور فرمانده، در کنار عبور گلوله 9 میلی متری حاضر شود و این در حالی است که دوربین صدا و سیما همزمان این دو برادر، اسلحه و سیبل را در یک قاب به تصویر می‌کشاند. حتی مجری پر جنب و جوش و خوش سخن برنامه نیز ترجیح داده است تا به جای دهان، با چشم‌های سرشار از تعجبش این صحنه را برای مخاطبین کنجکاو روایت کند.

  سرانجام صدای گلوله‌ها یکی پس از دیگری شنیده می‌شود. بعد از اتمام تیر اندازی، هم او و هم دوستش با چهره‌ای مصمم جای خود را عوض کرده و آماده شروع مجدد می‌گردند. در این بین مجری با همان حالت بهت زده رو به سوی فرمانده کرده و علت را جویا می‌شود. فرمانده در حالی که با دیدن قیافه مجری تبسمی بر چهره آرامش نقش می‌بندد؛ اینطور پاسخ می‌دهد: یکی از وظایف بچه‌های تیپ 65، رهایی گروگان است. این بچه‌ها باید به این سطح از اعتماد به نفس برسند که اگر عزیزترین کسانشان نیز در چنگ گروگان گیر بود، آن‌ها بتوانند با خیالی جمع ماشه را بچکانند. از طرفی گوش شخصی که در کنار سیبل قرار گرفته است، می‌بایست به صدای زوزه گلوله عادت کند تا بعده ها در میدان نبرد صدای زوزه گرگ‌ها و گلوله‌هایشان، مانعی برای عزم  شیر بچه‌های نوهد نگردد.

 

نوهد از عمان و نوژه تا پاوه و جنگ

این گفته فرمانده تنها بخشی از هزاران آموزشی است که کلاه سبزهای تیپ نوهد(نیروهای ویژه هوابرد) آن را فرا می‌گیرند. تیپی که در سال 1349، توسط تیمسار خلبان "منوچهر خسروداد" جهت آموزش زبده‌ترین نیروهای تکاور دنیا و با هدف انجام کلیه مأموریت‌های خاص از جمله مأموریت‌های برون مرزی، جنگ روانی، رهایی گروگان، باز کردن نقاط گره کور در جنگ‌های موسوم به پارتیزانی و... شکل گرفت. در آن دوره بخشی از ورزیده‌ترین افراد کشور به فرانسه که مهم‌ترین مرکز آموزش تکاور در دنیا به حساب می‌آید، اعزام شدند و بعد از فراگیری کلیه آموزش‌ها به کشور باز گشته و اولین نیروهای تیپ ویژه را شکل دادند.

 آن‌ها حتی فکرش را هم نمی‌کردند که بلافاصله بعد از شکل گیری، قرار است مأموریت‌های خود را آغاز نمایند به نحوی که در سال 1353 و با شروع شورش‌های چپ گراهای موسوم به ظفار در عمان، پادشاه این کشور برای حفظ تاج و تختش، از محمدرضا پهلوی در خواست کمک کرد. از این رو شاه ایران علاوه بر ارسال تجهیزات پیشرفته به عمان، بخشی از نیروهای ویژه هوابرد را نیز برای سرکوب شورشیان به این کشور اعزام نمود. تکاوران نوهد توانستند اولین مأموریت خود را با موفقیت سپری کنند و شورش بسیاری از نیروهای چپ گرا و ملی گرا در عمان را سرکوب نمایند.

 آن‌ها همچنین مأموریت‌های کوچکی را نیز علیه شاخ و شانه کشیدن‌های صدام بعثی برای حکومت غربگرا ایران، انجام دادند تا اینکه در سال 57، انقلاب اسلامی به ثمر نشست و نیروهای لشگر نوهد نیز همانند سایر ارتشیان، به دامان انقلاب پیوستند. در آن روزهای آشفته اول انقلاب، قائله‌های مختلفی در نقاطی از کشور شکل گرفته بود که هر کدام از آن‌ها ادعای جدایی طلبی و استقلال  از ایران را مطرح می‌کردند. در آن روزها برای حفظ انسجام کشور لازم بود تا نیرویی زبده به مقابله با این افراد که هرکدام  سرسپرده یک کشور قدرتمند بودند؛ اعزام شود. به طور مثال در کنار نیروهای سپاه پاسداران، بخشی از نیروهای نوهد نیز به کردستان اعزام شده و همکاری خوبی را با سپاه شکل دادند.

 اما در این لشگر عده ای هم بودند که هنوز پیوند قلبیشان با رژیم طاغوت گسسته نشده بود. این دسته از نیروهای ویژه با بهانه‌های مختلف از اعزام به مناطق مرزی امتناع می‌ورزیدند تا اینکه خود را برای آغاز عملیاتی در تهران آماده نمایند. بنا بود تا آن‌ها نیز بخشی از کودتای نوژه باشند به گونه ای که بعد از بمباران مراکز حیاتی تهران توسط اف 4 های پایگاه همدان، این بخش از نیروهای نوهد مأموریت داشتند که به طور زمینی وارد عرصه شده و با سو استفاده از نبود آن دسته از نیروهای زبده نوهد وابسته به نظام، کم تجربه بودن سپاه و همچنین اوضاع نابسمان شهر در اثر بمباران، اقدام به تصرف زمینی پایتخت نمایند.

 

 بعد از لو رفتن عوامل کودتا و فاش شدن همکاری بخشی از نیروهای نوهد با آن در 18 تیرماه سال 1359، مجلس شورای اسلامی جلسه ای را ترتیب داد. در این جلسه که درست 5 روز بعد از دستگیری عوامل کودتا تشکیل شده بود، حسن روحانی در صحن علنی مجلس خواستار انحلال لشگر ویژه هوابرد شد. این نظر با واکنش شهید مصطفی چمران مواجه گشت چرا که در ماجرای پاوه، شهید چمران نبرد دلیرانه بچه‌های نوهد را دیده بود و قدرت ایمانی را که چمران در پاوه از همراهیان ارتشی نوهد دیده بود، او را بر این باور که مقاومت این بچه‌ها در نهایت می‌تواند دردی را از اسلام دوا ‌کند؛ استوار می‌ساخت. در نهایت نیز مجلس طرح حسن روحانی را نپذیرفت! چندی بعد و با آغاز جنگ نیز کلاه سبزهای قصه ما توانستند نقش مهمی را ایفا کنند به گونه ای که مأموریت‌های مختلفی را در جهت شکستن محاصره، هلی برن در عقبه دشمن و انجام عملیات‌های ایزایی و... به ثمر رساندند.

 تیپ 65 چگونه شکل گرفت؟

در سال 1370 و بعد از اتمام جنگ، به فرمان فرماندهی کل قوا سومین تیپ از لشگر تکاور جدا شده و با عنوان تیپ 65 ویژه هوابرد فعالیت خود را به طور مستقل در شیراز ادامه می‌دهد. از آن تاریخ به بعد این تیپ علاوه بر تأمین نیروهای خود، نقش ویژه ای را نیز در آموزش یگان‌های ویژه نیروی انتظامی در زمینه رهایی گروگان ایفا می کند.

  با وجود آنکه تعداد کثیری از مأموریت‌ها و آموزش‌های تیپ 65 تا کنون مطرح شده است، اما  بسیاری دیگر از مأموریت‌های این تیپ مخفیانه بوده و اطلاعات درستی از آن‌ها در دست نمی‌باشد. یکی از این فعالیت‌ها، مانور سال 71 در تهران بود. به گفته منابع غیر رسمی در آن روزها شهید صیاد شیرازی (فرمانده وقت ارتش) برای آزمایش توان نیروهای ویژه هوابرد، مانوری را در تهران تدارک می‌دهد به این ترتیب که بچه‌های نوهد وظیفه داشتند تا بدون هیچ سلاحی، کنترل بخشی از مراکز مهم شهر تهران را برعهده بگیرند. این در حالی بود که هیچ کدام از مراکز حفاظتی شهر تهران از این موضوع آگاهی نداشتند. در نهایت نیروهای تکاور ارتش با نفوذ و هم شکل کردن خود با افراد ارگان‌های مختلف، از این مانور سربلند بیرون می‌آیند. شایان ذکر است که صحت انجام این مانور هنوز تأیید نشده است لکن آموزش هم شکل کردن و نفوذ در محیط و تسلط بر آن، از آموزش‌های مهمی است که تکاوران کلاه سبز به فراگیری آن می‌پردازند.

 

حضور کلاه سبزها در سوریه

با شروع بحران در سوریه، سپاه پاسداران برای پاسداری از حریم اسلام، بخشی از نیروهای خود را به سوریه اعزام نمود و در مدت چند سال گذشته توانست موفقیت‌های زیادی را در عرصه میدانی و معنوی کسب کند لکن در این میان جای خالی ارتش بسیار حس می‌شد. تا جایی که خون این افراد نیز از اهانت تروریست‌ها به جوش آمده و غیرت و اشتیاقشان برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) نیز طاقت آن‌ها را تاغ کرده بود. غیرتی که از همان زمان جنگ ریشه در رگ‌هایشان دوانده بود به نحوی که سرتیپ خلبان علی اکبر زمانی خاطره ای را در این زمینه از بچه‌های نوهد نقل می‌کند. در این خاطره علی اکبر زمانی برای انجام ماموریتی به تهران فراخوانده می‌شود. وی برا رفتن به تهران سوار هواپیمایی می‌شود که در آن عده ای از پرستاران خانم، اسرایی از گارد ویژه ریاست جمهوری صدام و بچه‌های کلاه سبز بودند. ظاهراً در طی یک حمله از سوی تکاوران بعثی، چند تن از پرستاران ایرانی اسیر شده که با دخالت نیروهای ویژه هوابرد آزاد می‌شوند. در طی این عملیات نیز جمعی از نیروهای ویژه گارد به اسارت بچه‌های نوهد در می‌آیند.

 

 سرتیپ زمانی خاطره‌اش را اینگونه ادامه می‌دهد: پرستاران خانم با ورود به هواپیما و دیدن اسرای عراقی، وحشت زده شده و عده ای از آن‌ها نیز از حال می‌روند. بچه‌های تکاور ارتش با دیدن این صحنه علت را جویا شده و بعد از کلی اصرار، در نهایت متوجه می‌شوند که تکاوران بعثی بعد از اسارت گرفتن پرستاران، مرتکب اهانت به آن‌ها می‌شوند. علی اکبر زمانی اینطور نقل می‌کند که بلافاصله بعد از فهمیدن این موضوع، بچه‌های نوهد به بالای سر تکاوران بعثی رفته و طوری آن‌ها را می‌زدند که صدای شکسته شدن استخوان‌هایشان شنیده می‌شد. حال این همه غیرت چطور می‌تواند نسبت به زینب کبری(س) بی تفاوت باشد.

 از این رو چندی پیش به دستور امیر پوردستان، نیروهای نوهد به عرصه یکی از دشوارترین نبردهای دنیا وارد شدند.  اصولاً در یک صحنه سخت، شخصی که برگه برنده خود را رو کند می‌تواند به غائله خاتمه بخشد. در بحران سوریه نیز به نظر می‌رسد که داستان از این قرار باشد چرا که تروریست‌ها بعد از واگذاری تدمر، از دست دادن منطقه ای به نام طیبه در جنوب استان رقه (پایتخت داعش) ظاهراً نفس‌هایشان به شماره افتاده و دیگر هیچ برگه برنده ای را در چنته ندارند. اما از آن طرف ایران با وارد کردن نیروهای تازه نفس و با غیرت نوهد نشان داد که می‌خواهد این ماجرا را برای همیشه به اتمام برساند.

 

مقاومت بچه‌های تکاور در درگیری‌های اخیر جنوب حلب خود مهر تاییدی است بر غیرت نیروهای این تیپ. غیرتی که سبب شد تا با وجود حملات بسیار گسترده و بی سابقه جبهه النصره به جنوب حلب، بچه‌های کلاه سبز با تقدیم 4 شهید منطقه را حفظ نموده و علاوه بر به هلاکت رساندن 200 تروریست با کمک سربازان سپاه، مانع از پیشروی گسترده دشمن نیز بشوند.

 

نوهد از بهترین های دنیا؛ بله/ توقع بی جا؛ خیر

حال آنکه دلاورمردان نوهد توانستند از اولین مأموریت خود سربلند بیرون بیایند؛ وقت آن رسیده است تا با آموزش نیروهای جبهه مقاومت، هر چه سریع‌تر ماجرا را ختم به خیر نماید. اما نکته ای هم که در میان حائز اهمیت است، داشتن توقع منصفانه از کلاه سبزها و سایر نیروهای مقاومت می‌باشد چرا که علی‌رغم تمام توانمندی‌های تیپ 65، عرصه پیکار با تروریست‌هایی که تمام طول عمر خود را در میدان جنگ سپری کرده‌اند؛ کار چندان ساده ای نیست. یقیناً نباید این توقع در افکار عمومی ایجاد شود که نیروهای تیپ 65 همانند فیلم‌های از بن تخیلی هالیوود، اسلحه در دست گرفته و یک تنه عالم و آدم را نابود کنند! حتی نیروهای لژیون فرانسه که در کنار کلاه سبزهای ایرانی جز زبده‌ترین تکاوران دنیا محسوب می‌شوند نیز کار ساده ای را در جنگ افغانستان پیش رو نداشتند. اما با تمام این‌ها، حال ایران برگ برنده خود را رو کرده است و با اندکی صبر می‌توان خبرهای خوشی را در آینده شنید.

 حضور نوهد در سوریه سبب خیر داخلی شد

پس از انتشار خبر شهادت 5 تن از دلاورمردان نوهد در سوریه طبق معمول عده‌ای خودباخته که این سال‌ها، رزم شیرمردان ایران در سوریه را تلاش برای بقای نظام اسد می‌خوانند و توانایی درک غیرت دینی دفاع از حرم اهل بیت(ع) و فهم دفاع استراتژیک از امنیت ملی کشور را ندارند، سعی کردند تخم اعتراض به حضور ارتش در دفاع مقدس از امنیت ایران در خارج از مرزها را بین مردم بپاشند. حرکتی که با واکنش غیورانه خانواده این شهدا خیلی سریع به محاق رفت. مادر یکی از این تکاوران گفته است: جانش فدای رهبر. کاسه داغ‌تر از آش نشوید.

 

بی شک تنها خیر حضور کلاه سبزها در سوریه جنگیدن با تروریست‌ها نیست. حضور همزمان ارتش و سپاه در کنار هم نوید بخش پایان شایعاتی است که مکرراً در رابطه با اختلاف سپاه و ارتش مطرح می‌شود حال آن که چه خیری بیشتر از این که ارتش و سپاه توانستند با رشادت در حلب، به دنیا ثابت کنند که هیچ اختلافی نداشته و به راحتی می‌توانند در کنار هم صحنه‌های زیبایی را رقم بزنند؟

 خیر دیگر حضور این تکاوران در سوریه، انسجام بیشتر جبهه مقاومت است چرا که دیر یا زود موضوع سوریه تمام می‌شود اما خیری که بعد از آن می‌ماند، ظهور یک جبهه مقاومت یکدست است که سربازان نوهد با آموزش دادن بخشی از این جبهه، می توانند کمک شایانی را به تقویت نظامی آن ‌کنند تا به خواست خدا این جبهه متحد بتواند در برابر مستکبرین عالم با تمام قدرت ایستاده و زمینه ساز ظهور منجی بشریت باشد.

منبع: خبرگزاری دانشجو


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 3:38 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


یک نماینده مجلس عوام انگلیس در یادداشتی به صراحت نوشت:
انگلیس نمی‌تواند به برجام اطمینان کند زیرا باید به فعالیت سردار معروف سپاه ایران و عملیاتش علیه متحدان ما خاتمه می‌داد.

 در گزارشی به قلم «تام توگندهت» عضو جناح محافظه کار مجلس عوام انگلیس در یادداشتی  که در وبگاه انگلیسی «اسپکتیتر» اخیرا انتشار یافت، آورده است: ایران از مدت‌ها سرگرم نبرد با انگلیس بوده و ما باید به این امر توجه داشته باشیم.

نماینده پارلمان انگلیس در ادامه یادداشت خود  با اشاره به حضورش در افغانستان و مشاهداتش از عملیات ضد نیروهای انگلیس در این کشور و حتی عراق مدعی شد گروه‌هایی که سعی در کشتن نیروهای  انگلیسی داشتند از یک منبع مشترک یعنی ایران حمایت می‌شدند و سال‌هاست که این کشور از طریق نیروهای برون مرزی خود ، یگان ویژه کماندوهای سپاه انقلاب اسلامی از شورشیان اسلامگرا حمایت کرده و نیروهای انگلیسی حاضر در منطقه را کشته یا نقشه در ترور دیپلمات‌ها در واشنگتن دی سی داشتند. در واقع نبردهای آیت‌الله‌های ایران نه تنها اعلام نشده بوده بلکه تلفات جانی بسیاری را در برداشته است.

نماینده پارلمان انگلیس با اشاره مستقیم به سردار سلیمانی نوشت: «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروهای قدس سپاه سال‌ها است که در جنگ مخفی علیه نیروهای انگلیس است و برای محدود کردن گزینه‌های ما، نیروهای او همراه با روسیه، سوریه و حزب‌الله لبنان به نبرد نیابتی مشغول هستند. قاسم سلیمانی سعی در ایجاد شکاف بین ما و متحدان به انحاء مختلف چون افزایش تنش در کویت و بحرین(ادعای نویسنده) دارد. او سعی دارد نیروهای دریایی انگلیس را از پایگاه‌هایشان در خلیج فارس بیرون براند.

در ادامه این مطلب آمده است: امروزه ما شاهد پیوستن روسیه به ایران در ماجراجویی های نظامی در سوریه هستیم که نه تنها در مسیر حمایت از «بشار اسد» رییس جمهور این کشور است بلکه چالشی علیه منافع ما محسوب می‌شود. اینک نیز آن‌ها موفق به خاتمه بخشیدن به تحریم‌ها در عوض تاخیر محدود ده ساله در برنامه هسته‌ای خود شدند.

تام توگندهت سپس عنوان داشت: برجام پیام ‌آشکاری به متحدان ما با این مضمون دارد که ایران در حال پیروزی است، آمریکا در نقطه ضعف قرار گرفته و مسکو نیز به حمایت شیعیان مشغول است. بله، این توافق آمریکا بود و اهرم فشار انگلیس با ارسال سیلی از تجار به ایران بعد از رهایی از تحریم‌ها به مدد عزم دولت اوباما در حصول توافق از بین رفت.

در خاتمه این مطلب آمده است: ما نمی‌توانیم به واشنگتن و اطمینان دادن آن‌ها به توافق تکیه کنیم. این توافق باید اعمال خرابکارانه را منع می‌کرد . این توافق باید خاتمه واقعی به برنامه هسته‌ای ایران می‌داد. این توافق باید سردار سلیمانی و نیروهای قدس را از ضربه زدن به متحدان ما باز می‌داشت. اگر ایران (در اجرای برجام) کوتاهی کرده و در پی استفاده از حیله و نیرنگ برای ضربه به متحدان ما باشد ، ضرورت دارد ما نیز رویکرد شدیدتر از راه حل آمریکا اتخاذ کنیم. ما این کار را باید قبلا ، هنگامی‌که «مارگرت تاچر» نخست وزیر وقت انگلیس به «جورج بوش» پدر رییس جمهور وقت آمریکا در دفاع از کویت اطمینان داد، انجام می‌دادیم. ما بایستی آماده مجددا چنین موردی شویم.

منبع: فارس


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 2:48 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


جدول زیر بر اساس پیام مهم رهبر انقلاب به مناسبت
فرا رسیدن موسم حج در تاریخ 95/6/12 تنظیم شده است.
جدول/ خیانت‌های حکام سعودی 
منبع: Khamenei.ir


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 2:39 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی



در مجموع تابه‌حال یازده سال است که قدرت به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در دستان معظم‌له بوده است. هشت سال آن با ریاست مستقیم ایشان بر تخت ریاست‌جمهوری و سه سال با ریاست نواب ایشان بر جلوس. یازده سال زمان برای پیشرفت در کشور کم است؟

«اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها هنوز محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، این‌ها بعد از جنگ جهانی دوم، محروم و ممنوع شدند از اینکه نیروی نظامی داشته باشند. خوب نیروهای نظامی بیشترین خرج‌ها را در کشورهای در حال جنگ می‌بردند. پول‌هایشان آزاد شد و رفت دنبال کارهای علمی تا اقتصادی علمی و دانش‌بنیان برای خودشان درست کردند. این راه الآن باز شده در ایران. شما، معلمان شما، مدیران شما، دلسوزان کشور و مربیان باید وارد این فضا بشوید. مطمئنم که دوره‌ی دوم دولت آقای روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند... واقعاً اگر تحریم‌ها نبود، امروز در نقطه‌ی اوج پیشرفت و توسعه بودیم، منتها آن هفت هشت سال تحریم خیلی صدمه زد، گرچه بعضی این تحریم‌ها را نعمت خدا محسوب می‌کنند، البته برای گول زدن مردم. چه نعمتی دارد تحریم؟»
 
این‌ها بخشی از سخنان حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با معلمان در اجلاس آموزش‌وپرورش است که در پی ارائه‌ی دلایل خود برای تداوم دولت روحانی تا سال 1400 بیان داشته است. این جملات چند شبهه را مطرح می‌کند:

 
نخست، پیشرفت آلمان و ژاپن مرهون اجتناب از داشتن نیروی نظامی است.
دوم، ایران پیشرفت نکرده، چون به‌دنبال نظامی‌گری بوده است.
سوم، اگر تحریم‌ها نبود، ما در نقطه‌ی اوج پیشرفت و توسعه بودیم.

 
در این یادداشت تلاش خواهیم کرد تا به شبهه‌ی نخست ایشان بپردازیم و به آن پاسخ دهیم.
 
شبهه‌ی نخست
 
مطرح شده است که «اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها هنوز محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، این‌ها بعد از جنگ جهانی دوم، محروم و ممنوع شدند از اینکه نیروی نظامی داشته باشند.» این گزاره گزاره‌ای صحیح به نظر می‌رسد، اما در آن مغلطه‌ی استفاده از مقدمه‌ی صحیح و نتیجه‌ی اشتباه نهفته است. کاملاً صحیح است که دلیل توسعه‌ی آلمان و ژاپن اجتناب از میلیتاریسمی بود که حین جنگ جهانی با آن درگیر شده بودند و لازم بود آلمان هیتلری و ژاپن تحت انقیاد نظامیان و میلیشیای میلیتاریستی رها شود و به‌سمت پاسخ به نیازهای معیشتی مردم حرکت کند. اما آیا این تمام واقعیت است؟ و ایران نیز باید برای رسیدن به توسعه، همان مسیر را برود؟ اگر در نگاه اول به این موضوع دقت شود، شاید پاسخ صحیح باشد، اما پاسخ همان‌قدر که می‌تواند صحیح باشد، کوته‌بینانه است.
 
این گزاره چند نکته‌ی نهفته را در دل دارد:
 
1. ایران فعلی شبیه آلمان و ژاپن و یا اگر آقای هاشمی در ذهن داشت، حتی ایتالیای دهه‌های سی و چهل قرن پیش میلادی است. طبیعی است که این موضوع به‌کل نادرست است. چند تفاوت بین این چند کشور وجود دارد.
 
الف) ایران درگیر هیچ جنگ خودخواسته‌ای نیست، درحالی‌که ژاپن، آلمان و ایتالیا درگیر جنگ‌هایی بودند که توسط خودشان شکل گرفته و نتیجه‌ی سیستم اداری کشور بود. جنگی علیه کشورشان تحمیل نشده بود، بلکه خود آغازگر جنگ بودند.
 
ب) این ظلم است که نظام سیاسی در ایران را کانه نظام‌های توتالیتر آلمان، ژاپن و ایتالیا بدانند. شاهد این ظلم نیز همین اظهارات شفاف، بدون واهمه و صریح حضرت آیت‌الله است که مستقیماً مقامات عالی کشور را نشانه رفته است. آلمان هیتلری با نظام تبلیغاتی فاجعه‌آمیزش، هیچ شباهتی با نظام مردم‌سالار ایران، که به‌طور میانگین هر سال یک انتخابات در آن برگزار می‌شود، ندارد.
 
ج) آلمان و ژاپن بعد از جنگ، امنیت خود را به کشورهای دیگر سپردند، چون چاره‌ای نداشتند. بهتر است مشاوران بین‌المللی حضرت آیت‌الله به ایشان یادآوری کنند که کنار گذاشتن نظامی‌گری نه توسط آلمان و ژاپن، بلکه با تحمیل کشورهای متفق فاتح جنگ دوم جهانی صورت گرفت؛ فاتحانی که تمام امورات این کشور را بعد از جنگ برعهده گرفتند. بعید است حضرت آیت‌الله، که از یاران بنیان‌گذار انقلاب بوده‌اند، مدعی شوند که عزت مردم ایران، که تابه‌حال در کل تاریخ، از بدو ورود آریایی‌ها به کشور تاکنون مستعمره‌ی هیچ کشوری نبوده‌اند و آن را نافی اصل انسانیت می‌دانند، شبیه آلمان و ژاپن امورات دنیا و دین و ناموس خود را در انقیاد آمریکایی‌ها قرار دهند.
 
د) اگر ژاپن با چین در مسائلی که اکنون با آن در دریا درگیر است، وارد فاز نظامی شود، کدام کشور حاضر است امنیت این کشور را تأمین کند؟ حتی اگر فرض را بر قراردادهای امنیتی این کشور با آمریکا بگذاریم و قائل باشیم که آمریکایی‌ها امنیت ژاپن را تأمین می‌کنند، اگر آمریکایی‌ها بنا را بر امتیاز گرفتن و دادن (که سیاست قدرت‌های بزرگ است) با چین بگذارند، تکلیف ژاپن چیست؟
 
هـ) مگر ژاپن همین دو سال پیش در فکر تجهیز ارتش خود برای مواجهه با درگیری‌های احتمالی نبود؟ روی دیگر این پیگیری نظامی‌گری توسط ژاپن آیا این نیست که به آمریکایی‌ها هیچ امیدی برای تأمین امنیت خود ندارند؟ این موضوع دو معنی دارد. یا حضرت آقای هاشمی اطلاعات را بنا به تمایل خود دسته‌بندی می‌کنند و یا شاید اطلاعات و اخبار ژاپن و آلمان برای دفتر آیت‌الله هاشمی با تأخیر شصت‌هفتادساله ارسال می‌شود که ایشان از این مهم اطلاعی ندارند.
 
2. آیا آقای ظریف یا روحانی از وضعیت ایران در منطقه‌ی غرب آسیا اطلاعاتی در اختیار آیت‌الله قرار داده‌اند؟ حضرت آیت‌الله خودتان هم که واقفید این سفیهانه است که ما نیروهای نظامی را به‌کلی حذف کنیم.
 
آیت‌الله هاشمی می‌فرمایند «خوب نیروهای نظامی بیشترین خرج‌ها را در کشورهای در حال جنگ می‌بردند. پول‌هایشان آزاد شد و رفت دنبال کارهای علمی تا اقتصادی علمی و دانش‌بنیان برای خودشان درست کردند. این راه الآن باز شده در ایران.»
 
در این خصوص، نگاه به چند نکته حائز اهمیت است.
 
الف) مگر آمریکا بیشترین میزان هزینه برای نیروهای نظامی را ندارد؟ مگر روسیه، فرانسه، چین و سایر کشورهای توسعه‌یافته بیشترین حجم نظامی‌گری را ندارند؟ آیا آن‌ها برای رسیدن به توسعه، نظامی‌گری را تعطیل کرده‌اند؟ اتفاقاً اگر نگاهی بسیار کوتاه به تاریخ توسعه‌یافتگی کشور آمال‌وآرزوهای لیبرال‌های وطنی، یعنی آمریکا بیندازیم، متوجه می‌شویم که اتفاقاً وقتی از سیاست انزوای درازمدت خارج شدند و در صحنه‌ی بین‌المللی حضور فعال به عمل رساندند، توسعه برای آن‌ها معنی پیدا کرد و توانستند سیاست‌های خود را در سازمان‌های بین‌المللی پیش ببرند.
 
ب) به‌هیچ‌وجه، همان‌طور که اشاره شد، مورد ایران با مورد ژاپن قابل قیاس نیست. ایران در منطقه‌ای قرار گرفته که ناگزیر به افزایش قدرت نظامی خود است. شاهد مثال این موضوع نیز جمله‌ی خود آیت‌الله است. ایشان درست در جملاتی بعد می‌فرمایند: «این ایران، در این جهنمی که اطراف ما الآن دارد شکل می‌گیرد، مردمش می‌توانند امن زندگی بکنند.» این جمله یعنی ایشان پذیرفته‌اند منطقه‌ای که ایران در آن زندگی می‌کند، منطقه‌ی آشوب است و ایران ناگزیر به اتخاذ سیاست راهبردی و نظامی است، وگرنه معیشت که هیچ، امنیت مردم نیز به خطر می‌افتد.
 
ج) در مجموع تابه‌حال یازده سال است که قدرت به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در دستان آیت‌الله بوده است. هشت سال آن با ریاست مستقیم ایشان بر تخت ریاست‌جمهوری و سه سال با ریاست نواب ایشان بر جلوس. یازده سال زمان برای پیشرفت در کشور کم است؟ در این یازده سال، اتفاقاً کمترین بودجه برای نهادهای نظامی در نظر گرفته شده است. دولت، دولت تکنوکرات پراگماتیست (به تعبیر کارشناسان) بوده است که قاعدتاً باید اسب توسعه را با نهایت سرعت می‌تازاند. اما چه شده است که هیچ تحولی در حوزه‌ی اقتصادی در پی نداشته است. مگر بزرگانی شبیه امیرکبیر در ایران (با در دست داشتن قدرت به‌مدت سه سال)، میجی در ژاپن و بیسمارک در آلمان، قرن‌ها حکمرانی کردند؟ مگر یازده سال، که بیش از یک دهه است، برای توسعه و طرح توسعه کافی نیست؟
 
نتیجه
 
در این یادداشت تلاش کردیم تا سخنان آقای هاشمی به‌عنوان یار دیرین امام را مورد بررسی قرار دهیم. بی‌تردید آقای هاشمی استوانه‌ی نظام بوده است و امید داریم که در همین جایگاه بماند. از همه‌ی نخبگان سیاسی نظام، که سخنان آن‌ها از سطح بالایی از تأثیرگذاری برخوردار است، انتظار می‌رود سطح اطلاعات خود را در مورد مسئله‌ی توسعه‌ی کشورهای توسعه‌یافته، به‌صورت کامل و نه گزینشی، بالا ببرند.

پایگاه برهان



  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 2:20 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


بدون خودباوری و اقتدار ملی، «امنیت ملی» در کار نخواهد بود و قدرت چنین ملتی به علت ضعف در مولفه‌های قدرت نرم، هرگز در جهان به رسمیت شناخته نمی‌شود. کمی دقیق‌تر شویم... تفاوت قابل تأملی میان «احساس امنیت» و «امنیت» در شکل حقیقی وجود دارد.

 دکتر زهرا طباخی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:
 
رفتار و گفتار سیاسی مدیران یک جامعه، تاثیر مستقیمی بر تقویت یا تضعیف مولفه‌هایی همچون «اقتدار ملی»، «خودباوری» و به دنبال آن «احساس قدرت» یا «ضعف» ملت دارد.
 
امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «یک ملت وقتی یک مطلب را باور کرد که می‌تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد؛ اساس «باور» این دو مطلب است؛ باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و توانایی، اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می‌توانیم در مقابل قدرت‌های بزرگ بایستیم این باور اسباب این می‌شود که توانایی پیدا می‌کنند و در مقابل قدرت‌های بزرگ ایستادگی می‌کنند».
 
بدون خودباوری و اقتدار ملی، «امنیت ملی» در کار نخواهد بود و قدرت چنین ملتی به علت ضعف در مولفه‌های قدرت نرم، هرگز در جهان به رسمیت شناخته نمی‌شود. کمی دقیق‌تر شویم... تفاوت قابل تأملی میان «احساس امنیت» و «امنیت» در شکل حقیقی وجود دارد.
 
ممکن است ملتی سال‌های سال را بدون حوادث تروریستی، جنگ خارجی یا ناامنی داخلی طی کند اما به علت نقض مؤلفه‌های درونی، همواره از «احساس ناامنی فراملی» به علت ضعف در باور قدرت، در رنج باشد. پس صدمه وارد کردن به خودباوری و اقتدار ملت، متناظر با سرفصل‌های عملیات روانی، عملی مجرمانه و در جهت نقض امنیت ملی است.
 
  سیاست تحت فشار!
 
محقق نشدن وعده‌های دولت یازدهم در حوزه معیشت و زندگی مردم در دوره پسابرجام به دلیل خلف‌ وعده آمریکا، همزمان با اقتضائات خاص  انتخابات ریاست‌جمهوری، برخی حامیان دولت و مسؤولان را به سمت ارائه گزاره‌های توجیهی خطرناکی پیش برده که متاسفانه فارغ از تاثیر آن بر آینده سیاسی آنها، ناقض اقتدار، امنیت و مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران است.
 
یکی از این موارد، توجیه ناکارآمدی برجام با ارائه گزینه «جنگ» به عنوان خطری است که به واسطه توافق هسته‌ای با آمریکا و 5 کشور دیگر طرف مذاکره، از سر ملت رفع شد. به طور مثال هاشمی‌رفسنجانی اخیرا بدون ارائه هرگونه استدلالی گفته است: «اگر تحریم‌ها ادامه داشت یقینا مقدمه یک جنگ دیگری بود که ما را از بین ببرند. آن دفعه آمدند که یک هفته‌ای به تهران برسند و این‌بار نیز ممکن بود؛ یک چنین چیزی در فکرشان باشد».
 
حسن روحانی نیز در گفت‌وگو با مردم پس از 3 سال سکانداری دستگاه اجرایی کشور بر «رفع سایه جنگ» از سر مردم به واسطه برجام مانور داد! این موضع عجیب در شرایطی بیان می‌شود که تئوریسین برجام، محمدجواد ظریف در برابر نظریه‌پردازی‌های توجیهی مذکور «سکوت تاکتیکی» پیشه کرده است!
 
زشتی نمایش مذکور که با هدف محدود کردن گزینه‌های استنادی ملت برای ارزیابی میزان تحقق وعده‌های دولت روی پرده رفته، زمانی مشخص می‌شود که به تحلیل‌های ارائه شده توسط محمدجواد ظریف در کتاب «آقای سفیر» رجوع کنیم. ظریف هنگامی که پرسشگر از او می‌خواهد درباره جدی بودن تهدید نظامی علیه ایران در زمان «جورج بوش» و تاثیر آن بر امضای معاهده سعدآباد توسط تیم مذاکره‌کننده ایرانی صحبت کند، با رد این انتخاب می‌گوید: «زمانی که صحبت از تهدید نظامی می‌شود، این تصور را ایجاد می‌کند که ما وحشت کرده بودیم. در حالی که اصلا اینطور نبود». یعنی دقیقا متوجه است مانور بر «امضای توافقنامه برای فرار از زیر سایه جنگ» چه تاثیر منفی‌ای بر مولفه‌های امنیت ملی یک کشور دارد.
 
  مؤدب یا جنگ‌طلب؟!
 
جالب‌تر اینکه ظریف به صراحت روی کار آمدن باراک اوباما را پایان «تفوق سیاست‌های نظامی‌گری آمریکا» برمی‌شمارد و یکجانبه‌گرایی جورج بوش را حتی قابل ادامه در دوره دوم انتخاب وی به ریاست‌جمهوری آمریکا نمی‌داند. وی سپس در صفحه 329 کتاب خود، احتمال تجدید حیات یکجانبه‌گرایی از نوع سخت‌افزاری مشابه دوره بوش را بسیار بعید ارزیابی کرده و حرکت سریع به سمت «حکومت جهانی» را متناظر بر تغییر محاسبات به سمت چند جانبه‌ گرایی با فرمول «برد- برد» تحلیل می‌کند.
 
اکنون سوال این است: به چه علت ظریف که خود از حامیان سیاست خارجی چندجانبه‌گرا و به اصطلاح ضدجنگ «باراک اوباما» مطابق شرح و توضیح «تریتا پارسی» بوده و کل سیاست خارجی خود را استوار بر تفاوت اوباما با بوش و «کلینتون» جنگ‌طلب استوار کرده، اکنون در برابر این تقلب بزرگ سکوت پیشه کرده است؟!
 
آیا دفاع از برجام با فرمول «نقض امنیت ملی ایرانیان» و تکذیب همه آنچه پیش‌تر در اهمیت درک باراک اوبامای مودب و باهوش اما درگیر با صهیونیست‌ها در صداوسیما بیان کرده بودند، قابل دفاع است؟ اصولا تحلیل‌ها و محاسبات سیاستمداری که اینگونه ساده مستندات یک سال قبل خود را نقض می‌کند، تا چه اندازه قابل اعتماد است؟!
 
مهم‌تر اینکه چگونه می‌توان برجام را متناظر بر سیاست «برد- برد» ارزیابی کرد وقتی علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کابینه، در مراسم افتتاح پروژه‌های هفته دولت، با نقض رسمی مولفه‌های اقتدار و امنیت ملی می‌گوید: «اگر برجام نبود باید در برابر فروش نفت غذا دریافت می‌کردیم!»
 
سکوت در برابر چنین سیاست مزورانه و خلاف امنیتی را تنها در صورتی می‌توان تحلیل کرد که بپذیریم رئیس دیپلماسی کشور کماکان به تئوری قدیمی خود در سال 92 مبنی بر «نابودی تمام سیستم دفاعی ایران با یک بمب آمریکایی» وفادار است.
 
  بدخیمی امنیتی
 
این سرطان پیشرفته غربزدگی است که با تضعیف اقتدار ملی، تئوری «خلع سلاح» را از درون برجام عرضه می‌کند و در رفتاری صد درصد ضدملی مدعی می‌شود: «اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها هنوز محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند اینها بعد از جنگ دوم جهانی و محروم و ممنوع شدن از اینکه نیروی نظامی داشته باشند-خب! نیروهای نظامی بیشترین خرج‌ها را در کشورهای در حال جنگ می‌بردند-  پول‌های‌شان آزاد شد و رفتند دنبال کارهای علمی تا اقتصادی علمی و دانش‌بنیان برای خودشان درست کردند، این راه - الان- باز شده در ایران، شما معلمان، شما مدیران، شما دلسوزان کشور و مربیان باید وارد این فضا بشوید. مطمئنم که دوره دوم دولت، آقای روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند».
 
پایان تلخ چریک
 
اگر این سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ثبت رسمی نشده بود، هاشمی‌ رفسنجانی کماکان میان انتخاب 2 گزینه «ناآگاهی یا خیانت» مردد می‌ماند و می‌توانست مدعی شود نمی‌دانسته آینده یک قدرت نوظهور با «خلع سلاح نظامی» ساخته نمی‌شود!
 
دقیقا نمی‌توان پیش‌بینی کرد کهولت سن یا بیماری بر فرمانده قدیمی دوره دفاع‌مقدس چیره شده یا احیانا دیپلماتی نفوذی و خیانت‌پیشه در اتاق فکر او خزیده که در توصیف «نظام آنارشیک بین‌الملل» به بیراهه رفته است. به نحوی که هاشمی‌رفسنجانی 82 ساله اکنون تفاوتی میان زندگی در غرب و جنوب آسیا با جزایر سلیمان، رواندا، سریلانکا و لیختن‌اشتاین به عنوان تنها سرزمین‌های بدون ارتش جهان، قائل نیست و دقیقا به یاد نمی‌آورد به چه علت «سیاست‌های کلی خودکفایی دفاعی و امنیتی ایران» را در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کرده است! هاشمی‌رفسنجانی در دور قبل استیصال تحلیلی، پس از توئیت «دنیای فردا دنیای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها» به نقش خود در زمان جنگ و حمایت از توانمندی موشکی ایران متوسل شد اما اکنون در دور جدید، در بحبوحه درگیری با نقشه «خاورمیانه جدید» آمریکایی- صهیونیستی نمی‌تواند یک پرده جلوتر از آینده ایران بدون ارتش و موشک و نیروی نظامی در مواجهه با داعش را پیش‌بینی کند!


  



نوشته شده در تاریخ 95/6/15 ساعت 2:16 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


پس از آنکه دونالد ترامپ، هیلاری کلینتون را متهم به دریافت میلیون‌ها دلار کمک مالی از سعودی‌ها کرد، دموکرات‌ها نیز اعلام کردند که این نامزد انتخابات پیش روی آمریکا میلیون‌ها دلار از معامله با سعودی‌ها سود برده است.
 به نقل از هیل، براساس تحقیقات صورت گرفته توسط دیلی‌نیوز، دونالد ترامپ نامزد جمهوری‌خواه پیش‌روی آمریکا از سال 2011 تاکنون میلیون‌ها دلار از معامله با سعودی‌ها سود برده است.

پس از آنکه دونالد ترامپ بنیاد کلینون را به دریافت ده‌ها میلیون دلار کمک مالی از سعودی‌ها متهم کرد، دموکرات‌ها نیز طی بررسی خود از میلیون‌ها دلار درآمد این نامزد انتخاباتی در معامله با سعودی‌ها خبر دادند.

براساس بررسی‌های صورت‌گرفته، ترامپ در سال 2001 طبقه چهل و پنجم برج ترامپ را به قیمت 4.5 میلیون دلار به سعودی‌ها فروخته است که این آپارتمان‌ها در سال 2008 به بخشی از دفاتر نمایندگی این کشور در سازمان ملل تبدیل شده است.

از سوی دیگر، این طبقه شامل 5 واحد آپارتمان بوده است که هر واحد از این آپارتمان ها سالانه 85 هزار و 585 دلار به ترامپ پرداخت کرده‌اند که از سال 2001 تاکنون این رقم معادل 5.7 میلیون دلار خواهد بود.

دونالد ترامپ پیشتر در محکوم کردن هیلاری کلینتون و به طورکلی دموکرات‌ها گفته بود که ما باید تأمین مالی سعودی‌ها و دیگر کشورها برای ایجاد نفرت در جهان را متوقف کنیم.

وی اعلام کرده بود که من از بنیاد کلینتون می‌خواهم که 25 میلیون دلار کمک مالی دریافتی از سعودی‌ها را بازگرداند.
منبع: فارس


  




  پیام رسان 
+ هر کسی نام کسی گفت سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سر ها ازدحام است سر کوی شما اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخرها

+ سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود دستهای خویش و دامان توام آمد به یادم یا حسین

+ سلام دوستان عزیز

+ سال پر خیر وبرکتی داشته باشین دوستان پارسی بلاگ

+ سال نو به همه دوستلن عزیز مبارک

+ سال نو بغیر از تعویض لباس و کفش وغیره سالی برای تعویض رفتار ها وکردارهایمان باشد برایملن ابدی ومبارکتر خواهد بود

+ سال1397 برای همه دوستان عزیز مبارک باشد

+ پیشاپیش سال پر خیر وبرکتی را در پناه مهدی صاحب الزمان برایتان ارزومندم انشالله سال ظهور حضرت بقیه باشد

+ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

+ روز میلاد بانوی بزرگ اسلام، پرستار تمام نیکی ها پرستار تن رنجور ولایت، پرستار ارزش های مقدس عاشورا، زینب کبری(س) بر همه پرستاران و پیروانش مبارک باد.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ