بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 371278
کل یادداشتها ها : 1747
حسن عباسی در همایش پایان فتنه پایان فریب در تالار ابن سینای علوم پزشکی مشهد با گرامی داشت حماسه 9 دی و تبریک میلاد عیسی مسیح گفت: باید این نکته را متذکر شوم آنچه در تفکر داروین، اندیشه حیات بشر مادی در مورد خلقت انسان با آنچه که قرآن گفته متفاوت است. خلقت عیسی (ع) شبیه خلقت حضرت آدم است و در رد تفکر داروین در زمینه تکامل بشر همین تاکید قرآن بر نوع ساز و کار خلقت عیسی که هم چون خلقت حضرت آدم بوده وارد است.
وی با بیان اینکه حضرت مریم مومنه بودند افزود: تمدن غرب با دارا بودن 800 سال از قدمتش نه به راه پسر رفته و نه به راه مادر.
رئیس اندیشکده یقین بیان کرد: هنگامی که به ساختار زندگی انسان نگاه می کنیم فاصله امروزی تمدن بشری را با نوع حیات انبیا و اولیای خدا می بینیم که میزان انحراف بشر امروزی را نمایان می کند. ای کاش مسیحیان شان آن مادر و پسر را بیشتر می شناختند و تمدن غرب در نکبت نمی رفت که امروز جامعه آنان شباهتی با نگاه وحیانی عیسی مسیح و مادر گرامی شان نداشته باشد.
عباسی فتنه دوران عیسی مسیح را ربا دانست و خاطر نشان کرد: بزرگان یهود رباخواری می کردند عیسی(ع) تنها یک بار برخورد خشن داشت و آن زمانی بود که در ورود به بیت المقدس دید که پول ها را با هم تطبیق می کنند ناراحت شد و پول های سه میز را ریخت. یهودیان متوجه شدند که فکر ایشان برای زراندودیشان خطرناک است و به امپراطور رم گفتند اگر او بماند نه ما می مانیم و نه شما.
وی ادامه داد: عیسی مسیح قربانی فتنه مالی شد که هم اکنون هم در جامعه بشری رواج دارد و هیچ گاه بشر مانند امروز اسیر جنگ با خدا نبوده است.
رئیس اندیشکده یقین در ادامه سخنانش خاطر نشان کرد: تک تک احکام وحیانی توسط انبیا و ائمه به ما رسیده است آن ها یکی پس از دیگری شهید شدند برای همین مسئولیت انسان مومن سنگین است چون میراث دار علم انبیا است و هر کس ادعا ایمان کند خداوند او را با فتنه ها آزمایش می کند.
عباسی با بیان اینکه هر چه مومن ضریب ایمانش بیشتر باشد فتنهای که با آن آزمایش می شود بالاتر است گفت: وقتی ملتی ادعا کرد که در جمهوری اسلامی که 80 میلیون نفر در آن زندگی می کنند که توانسته به طور نسبی آرزوی پیامبران و ائمه را محقق کند این ملت با فتنه آزمایش می شوند تاکنون در طول تاریخ هیچ مردمی شرایط این را نداشتند که حکومت دینی تشکیل دهند.
وی ادامه داد: برای اولین بار حکومتی به نام اسلام توسط دو عبد صالح خدا تمام نفاق و کفر را به چالش کشید و دیدید که در 28 سال گذشته 420 نفر از سران کشورهای دنیا که بیش از 80 کشور می شوند روبروی رهبر انقلاب نشستند و تدابیری به آنها داده شد این ساختار برای هیچ پیامبر و امام معصوم پیش نیامده بود و در نوع خود استثنایی است.
رئیس اندیشکده یقین با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی از مرزهای ایران خارج شده خاطر نشان کرد: امروز در قلب آفریقا شیخ زکزاکی در زندان است به این دلیل که چند میلیون نفر را به مذهب تشییع دعوت کرده و این شرایط را انقلاب اسلامی در آنجا ایجاد کرده است، در عربستان شیخ نمر را به دلیل همین شرایط گردن می زنند. امروز تاثیر انقلاب اسلامی از مرزهای ملت بیرون رفته و در جهان تکثیر شده.
عباسی ادامه داد: این ملت مدعی ایمان دچار آزمایش فتنه می شود در سبک زندگی قرآنی و سبک زندگی حیات مومنانه هر لحظه برای فتنه باید آماده باشیم.
وی با اشاره به حماسه 9 دی گفت: یادآوری این حماسه یعنی اینکه ما برای فتنه بزرگ تر آماده ایم. ما نمی توانیم بگوییم فتنه نیاید و یا نشود و یا گروهی نباشد که در سال 88 بخواهند برای نابودی اسلام روبه روی ولی فقیه بایستند. اگر این های در زمان امام علی(ع) بودند روبه روی ایشان می ایستادند و در زمان ظهور نیز روبه روی حضرت خواهند ایستاد.
رئیس اندیشکده یقین تاکید کرد: ما هر روز در فتنه هستیم و این امر را باید وارد ادبیات سیاسی کشور کنیم.
عباسی در ادامه به ایجاد فتنه اشاره کرد و افزود: هر گاه جای کذب و صدق عوض شد حق را باطل و باطل را حق جلوه دادند فتنه شروع می شود در فتنه حق و باطل در هم تنیده می شوند و حکما می گویند اول حق را از باطل تفکیک و سپس حق را معروف و باطل را منکر کنیم در نهایت امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
وی ادامه داد: اینکه اکنون در جامعه امر به معروف و نهی از منکر پاسخ درستی نمی دهد به این علت است که ما حق را معروف و باطل را منکر نکرده ایم. هنگامی که در علوم انسانی علوم تثلیثی که منکر است معروف می شود زمینه ایجاد فتنه ایجاد می شود.
عباسی با بیان اینکه اساسا فتنه شناسی جدا کردن حق از باطل است بیان کرد: افرادی که در فتنه ها سقوط می کنند به دلیل این است که تقوا ندارند. فتنه سال 88 باعث شد برخی مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی با سر به زمین بخورند چون تقوا نداشتند و فرق گذاری بین حق و باطل نبود.
وی اساس فتنه 88 را فتنه عظیمی دانست و خاطر نشان کرد: این فتنه وقتی اتفاق افتاد که نظام باید یک بار دیگر پوست می انداخت. رهبر انقلاب ده سال پیش فرموده بودند ریزش ها و رویش ها. ریزش ها به دلیل فتنه های مالی، معرفتی و اخلاقی و فرزندان است که همه این ها اثر فقدان تقوا است.
عباسی در ادامه افزود: وزیر و حاکم دینی کسی است که سیاستش عین دیانتش باشد نه اینکه زندگی شخصیش روی سجاده باشد اما وقتی مسئول شد ربا و معرفت تثلیثی را شیوع بدهد. برای فرزندانش خط قرمز قائل شود و کرسی مسئولیت را در عالی ترین مناسب تصمیم سازی نظام در اختیار بگیرد و اقتصاد فریدمنی را تولید و اندیشه لیبرالی را جایگزین انگاره های اسلام و قرآن کند. دین داری این فرد در حد نشستن کنج خانه و خواندن نماز است و دین داری او نتوانسته خانواده اش را بپوشاند این فرد نمی تواند به عنوان دین دار فرزندان خودش و جامعه را مدیریت کند. اگر می خواهد زیر اندیشه اسلامی باشد باید از فرزندانش اعلام برائت کند.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: مشکل اصلی ما در ساز و کار شناخت فتنه این است که نسل بعد را به این مسائل حساس کنیم. الگوی جوان انقلابی ما شهید مصطفی احمدی روشن است که تقوا داشت.
رئیس اندیشکده یقین بیان کرد: جوان ما اگر می خواهد هنگام رسیدن به مناصب در مقابل فتنه زمین نخورد از الان باید تمرین تقوا کند ما در فتنه 88 به دلیل فقدان تقوای کسانی که اطراف امام بودند و ادعای مالکیت بر انقلاب داشتند به اینجا رسیدیم که به حمدالله این افراد از نظام ریختند و نظام پیرایش شد.
عباسی با طرح این سوال که اکنون بعد از هفت سال چه شد خاطر نشان کرد: فتنه 88 یک وجهه داخلی و یک وجهه خارجی داشت که وجهه خارجی آن در مرکز ساوان سنتر آمریکا طراحی شد آنها به جریان اصلاح طلب برای انقلاب مخملی امید داشتند و بهترین زمان را زمان انتخایات دانستند.
وی ادامه داد: کسانی که دشمنی امریکا را قبول ندارند و امریکا را تروریست به ذات نمی دانند دشمن را نمی بینند. این سیستم کارش را در کشور شروع کرد و اعلام تقلب در انتخابات را مطرح کرد و فاصله یازده میلیون نفری رای را قبول نکردند.
رئیس اندیشکده یقین ادامه داد: کینه ورزی برخی نظام بعد هفت سال نیز مشهود است و هنوز هم به گونه ای حرف می زند که گویا آن 16 سالی که کشور دست هاشمی و خاتمی نبود، کشور به ویرانه تبدیل شده و 16 سالی که دست هاشمی و خاتمی بود کشور گل و بلبل بوده است. دود این موضع بی انصافانه در چشم هاشمی می رود.
عباسی در ادامه خطاب به هاشمی رفسنجانی گفت: این که شما سند رسمی دخالت امریکایی ها در نظام و مداخله انگلیس و فرانسه را نخواستید بپذیرید. ببینید که چه کسانی به شما اقتدا می کنند بین خودتان و مومنان فاصله گذاشتید که این امتحان بدی بود.
وی ادامه داد: فتنه 88 برای برخی مراجع نیز امتحان بدتری بود و انتظار بود مراجع سریعتر از دیگران این موضع را تشخیص می دادند. بزرگانی مثل علامه مصباح و برخی دیگر از بزرگان در حوزه علمیه متوجه فتنه شدند و در این خصوص به روشنگری پرداختند. در این فتنه فقط افراد دور امام خمینی(ره) را تکان نداد بلکه خیلی های دیگر را در نظام تکان داد و باید این فتنه بازخوانی شود و مایه عبرت گردد.
رئیس اندیشکده یقین به وجه داخلی فتنه اشاره و تصریح کرد: فشار از پایین و چانه زنی از بالا از دوم خرداد شروع شد. آن ها می خواستند انقلاب را از بین ببرند و اکنون نیز فردی گفته احساسات انقلابی شش ماه است نه 37 سال. در صورتی که امام راحل می فرماید این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی وصل می شود و رهبری می فرمایند من انقلابی ام. همه و همه باید انقلابی باشند.
عباسی در ادامه به چاپ مقاله ای توسط حسن روحانی در سال 85 اشاره کرد و گفت: حسن روحانی در این مقاله که در مجله راهبرد منتشر شده گفته می خواهیم ثروت ملی یا قدرت ملی تولید کنیم؟ می خواهیم انقلاب اسلامی باشیم یا جمهوری اسلامی؟ اگر انقلاب اسلامی باشیم این امر هزینه دارد چون می خواهیم آن را صادر کنیم و اگر جمهوری اسلامی باشیم باید ثروت ملی تولید می کنیم.
وی بیان کرد: جوان انقلابی بدان تمام شدن انقلاب اسلامی امروز نیست که در تریبون های رسمی توسط برخی سران ممکلت مطرح می شود. از سال های پیش این موضوع را مطرح می کردند تا بساط انقلاب را در داخل جمع کنند و نگذارند این تفکر در بحرین و عراق ریشه بدواند.
رئیس اندیشکده یقین ادامه داد: بعضی ها وظیفه خودشان می دانند انقلاب را در این جا خفه کنند و بگویند دیدید کدخدا به ما اجازه داد و می خواهند به ما هواپیمای بوئینگ و ایرباس بدهند. اگر قرار بود هواپیمای ایرباس از کدخدا بخریم پس چرا انقلاب کردیم؟ او که بهترش را به ما می داد. ما می خواستیم ایرباس و بوئینگ را خودمان تولید کنیم، قرار نبود همه چیز را روی میز مذاکره بگذاریم که کد خدا به ما هواپیما بدهد و اینجا خوشحال شویم که این از دستاوردهای برجام است.
عباسی بیان کرد: جریانی دنبال جمع کردن بساط انقلاب بودند. کسانی که در آرزوی خاموش کردن انقلاب اسلامی هستند، این آرزو را به گور می برند.
وی در ادامه خطاب به شورای نگهبان و آیت الله جنتی گفت: آیت الله جنتی جنابعالی به عنوان ارشد شورای نگهبان باید رئیس جمهور را به شورای نگهبان بکشانید و از وی بپرسید این مقاله شما در تعارض با دیدگاه امام و رهبری است. کسی که در این مملکت به دنبال استمرار انقلاب نباشد صلاحیت ندارد در این کشور رئیس جمهور شود.
رئیس اندیشکده یقین افزود: کسانی که زمینه برای فتنه در کشور را آماده کرده اند و مسئله اول و آخرشان این نکته کلیدی بود که انقلاب تمام شده و باید بساط آن را جمع کنیم این را بدانند که بساط آنها و لیبرالیسم در آمریکا در حال جمع شدن است.
عباسی در ادامه به فتنه هایی که کشور از ابتدای انقلاب دچار آن شده اشاره و تصریح کرد: بهانه ای طراحی کردند که در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب در سال 67 جنگ تمام شد. در سال 77 شرایط را آماده کردند تا در سال 78 ضربه را در فتنه اول در حادثه کوی دانشگاه به نظام بزنند. در این فتنه مسئله اصل نظام بود، در این فتنه علیه سپاه و شورای نگهبان و بسیج شعار دادند.
وی ادامه داد: قهرمان ملی جریان اصلاحات و خاتمی احمد باطبی بود ما از روز اول گفتیم این جریان وطن فروش است ولی آقایان گفتند شما به جوانان انقلابی توهین می کنید. احمد باطبی قهرمان ملی خاتمی بود که دیدید در چند روز پیش نامه ای به ترامپ نوشت و خواستار فشار بیشتر و افزایش تحریم های ایران بود جوان انقلابی این را بدان وطن فروش یعنی احمدی باطبی.
رئیس اندیشکده یقین تاکید کرد: هر گاه سخن از اصلاح طلبی به میان می آید اگر پارتی باشد پای یک اصلاح طلب در میان است، اگر جاسوسی مطرح است پای یک اصلاح طلب در میان است، اگر تحریم کنند کشور را پای گنجی و شیرین عبادی در میان است. اصلاح طلبان اگر می توانند ننگ جاسوسی و وابستگی را از چهره خودشان حذف کنند.
عباسی تصریح کرد: مگر نیروهای انقلابی مرده باشند که در این کشور جریان اصلاحات دوباره زنده شود. از جوانان انقلابی خواهش می کنم در فضای سایبری قهرمان ملی خاتمی و تاج زاده در سال 78 یعنی باطبی را به نسل حاضر معرفی کنند. امروز در خصوص نامه ای که باطبی به ترامپ نوشته باید جریان اصلاحات این کار را پاسخ دهد.
وی ادامه داد: در فساد امنیتی و جاسوسی که بیش از 300 نفر از وزرا، مدیران و نمایندگان مجلس در BBC فارسی به این ملت توهین می کنند این جریان چه طور قانون اساسی و حکومت دینی را قبول دارد و جریان رسمی درون حکومت محسوب می شود. این موضوع یک بار برای همیشه باید روشن شود. از وزارت اطلاعات درخواست می کنم عقبه باطبی را افشا کنند و وزارت اطلاعات پاسخ دهد چگونه است کسانی خودشان را اصلاح طلب می دانند آنگاه قهرمان ملی شان به امریکا می گوید به این ملت حمله کن. فرق اصلاح طلبانی که به ترامپ نامه نوشتند با وزیر خارجه عربستان یا نتانیاهو چیست؟ فرقی بین آنها نیست آن ها دشمنند و این ها هم دشمن هستند.
رئیس اندیشکده یقین در بخش دیگری از سخنانش گفت: در سال 88 میرحسین از خانه بیرون آمد آنگاه حرف حجاریان یعنی فشار از پایین و چانه زنی از بالا را عملیاتی کردند و دیدید که در انتخابات با اعلام تقلب مردم را در خیابان نگه داشتند تا رهبری انتخابات را باطل کنند که بعد از گرفتن ریاست جمهوری نهاد رهبری را بگیرند. موسوی در مصاحبه با نشریات غربی گفته بود اگر فشار بیاوریم رهبر انقلاب عقب نشینی می کند کور خوانده ای موسوی، تو اگر خمینی را شناخته بودی در مورد خامنه ای این گونه حرف نمی زدی.
عباسی ادامه داد: حرکت گاز انبری را با چانه زنی از بالا و فشار میرحسین از پایین با نگه داشتن مردم در خیابان شروع کردند اما اهمیت ولی فقیه در این جا بیشتر مشخص شد. رهبرانقلاب حاضر نشدند انتخابات را باطل کنند و هنگامی که آنها ناامید شدند مردم را هشت ماه در خیابان نگه داشتند اما دیدید که حتی یک روز تانکی به خیابان نیامد و این در حالی بود که در چین و فرانسه ارتش آوردند.
وی خاطر نشان کرد: یک روز در بیست سال پیش عده ای دیدند دوره ریاست جمهوری هاشمی رو به اتمام است چه کار کنند که پست ها و مقامی که دارند بماند بهترین راه این بود که دوره ریاست جمهوری هاشمی را مادام العمر کنند برای همین گفتند قانون اساسی نمی خواهد عوض شود همین جوری کفایت می کند هاشمی فراتر از قانون بماند. دوستانی که امروز ادعای قانون گرایی می کنند و منشور حقوق شهروندی می نویسند در عقبه مدیریتی شان در جمهوری اسلامی هیچ قرابتی در مسئله حقوق شهروندی و قانون اساسی و قانون گرایی ندارند و این نباید فراموش شود نسل جوان این ها را باید بداند.
رئیس اندیشکده یقین افزود: عده ای سعی داشتند این کار را انجام دهند که ریاست جمهوری هاشمی مادام العمر شود اما رهبر انقلاب در یک سخنرانی فرمودند ضرورت ندارد از ایشان در جای دیگری استفاده می کنیم. اینجا بود که شما اهمیت ولایت فقیه را می بینید.
عباسی بیان کرد: زمان حمله صدام به کویت امریکا به دنبال بیرون کردن صدام از کویت بود برخی از اصلاح طلبان گفتند صدام خالدبن ولید است و باید به دفاع از صدام وارد جنگ شویم. اما ولایت فقیه با گفتن یک جمله مانع از این کار شد اگر شخص ولی فقیه نبود کشور تاکنون در اثر تصمیم گیری های جریانات سیاسی از بین رفته بود.
وی در بخش دیگری از صحبت هایش به جوانان توصیه کرد سال 88 فیلم من مدیر جلسه ام را ببینید. نمایندگان کاندیداها پیش رهبری می روند و می گویند نتیجه انتخابات را باطل کنید ایشان می گویند من باطل نمی کنم و رای مردم را حفظ می کنم جوان انقلابی اصل و فیلم آن جلسه را ببینید که کسانی که در آن جلسه بودند اکنون چند نفر آنها وزیر میلیاردی این دولت هستند.
رئیس اندیشکده یقین با اشاره به پرونده حقوق های نجومی خاطر نشان کرد: وزیر میلیاردی در جمهوری اسلامی چگونه حقوق گرفته که در 35 سال 7 الی 8 هزار میلیارد ثروت دارد. اگر ما در حکومت رانت نداشتیم آیا بعضی از وزرای ما به این ثروت افسانه ای می رسیدند؟ مسئله ما فیش های نجومی نیست بلکه رانت های نجومی است که این امر باید روشن شود.
وی با اشاره به سخن یکی از وزرا درباره لیبرالیسم گفت: لیبرالیسم در این حکومت جایی ندارد. من منتظر بودم بعضی خواب امام را ببیند که امام به آنها بگوید برو توی دهان وزیر بزن که نگوید لیبرالیسم راپیاده کنیم اما این خواب دیده نشد و من لازم بود که به یادشان بیاورم.
رئیس اندیشکده یقین بیان کرد: هر گاه می خواهیم این ها را مطرح نکنیم آقایان دست پیش می گیرند و جلو می آیند. آقایان می گویند رفع حصر، شما رفع حصر را ول کنید ما داریم بقیه افراد منتسب به فتنه در اطراف و درون دولت را افشا می کنیم. این ها هم باید بروند کنار میرحسین در حصر. هر قدر نظام نجابت به خرج می دهد و کوتاه آمده جناح فتنه گر سعی کرده که پیش روی کند. علی مطهری برو ببین شخص شهید مطهری در برابر لیبرالیسم چه موضعی داشته.
خانم اوا گولینگر از تحلیل گران برجسته سیاسی درباره ویژگیهای کودتای مخملی مینویسد:
«...انقلابهای رنگی یا کودتاهای مخملی همیشه در کشورهایی رخ میدهند که به نوعی منافع نظام جهانی سلطه را تهدید کردهاند و جنبشهایی که توسط موسسات و سازمانهای وابسته به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در این گونه کشورها سازمان داده میشود، عموما ضد عدالت و به نفع سرمایه گذاران و سرمایه داران و با شعارهای کلی و مبهم همراه میشود. اعتراضات و اقدامات تحریمی، همیشه هنگام مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برنامه ریزی میشوند تا مسائلی همچون تقلب پنهانی و کشمکشها را افزایش دهند ودر صورت شکست خوردن مخالفان، انتخابات را بیاعتبار و بدنام کنند...»
در همه این کودتاهای مخملی هم موسسات و مراکز خاصی برای سرمایهگذاری و آموزش و هدایت حضور دارند، که قریب به اتفاق آنها از سازمان CIA بودجه دریافت میکنند، مانند: بنیاد ملی برای دمکراسی (NED)، موسسه آلبرت اینشتین، مرکز بینالمللی مبارزات غیرخشونتآمیز، خانه آزادی، موسسه رند ، موسسه وودرو ویلسن و بنیاد جامعه بازمتعلق به جرج سوروس.
اینکه واقعا جرج سوروس و بنیاد به اصطلاح جامعه بازش که از مهمترین موسسات فکری و به اصطلاح استراتژیک ایالات متحده به شمار میرود، نقش اصلی را در کودتاها و یا انقلابات مخملی گرجستان و اوکراین و قرقیزستان و صربستان داشته یا خیر، برخی از کارشناسان و ناظران سیاسی در خود این کشورها به روشنی درباه اش سخن گفتهاند مثلا:
آبولادزه از اعضای مجلس گرجستان پس از کودتای مخملی ساکاشویلی در گفتوگویی تلویزیونی گفت :
«...کسی کتمان نمیکند که این انقلابات در نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا پایه گذاری شدهاند. این سیاست دولت آمریکا ، سیاست عجیبی است. یعنی هروقت سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا ، برنامهریزی یک انقلاب مخملی را میکنند ، همین نهادهای ظاهرا فرهنگی و غیردولتی مثل بنیاد سوروس آن را انجام میدهند...»1
و ادوارد شواردنادزه رئیسجمهوری سابق گرجستان(پس از به قدرت رسیدن ساکاشویلی) در گفتوگویی دیگر اظهار داشت:
«...سیاستمداران جوان که در گرجستان به قدرت رسیدند ، از نظر مالی توسط جرج سوروس تامین میشدند. منظورم همان میلیاردر معروف آمریکایی است...»2
ادوارد باقروف از فعالان حقوق بشر قرقیزستان هم در مصاحبهای به روشنگری پرداخت و گفت:
«...گزارشات موثقی نشان میدهد که بنیاد جامعه باز وابسته به جرج سوروس در روی کارآمدن ساکاشویلی در گرجستان ، نقش اساسی داشت و علاوه بر آن در حوادث قرقیزستان نیز نقش داشته است...»3
پیکریا چیخرادزه ، یکی دیگر از اعضای مجلس گرجستان نیز در مصاحبهای تلویزیونی تاکید داشت:
«...اینکه سوروس در انقلاب مخملی دخالت داشت و نقش کلیدی را ایفا میکرد برای همه روشن است. خود شخص سوروس هم در یک مصاحبه مطبوعاتی به این نکته اشاره میکند که طرح آن در گرجستان موفقیت آمیز بوده است و چنین طرحهایی در کشورهای دیگر هم اجرا خواهد شد. به جز اظهارات سوروس ، شواهد دیگری هم وجود دارد که نقش او را در انقلاب مخملی ثابت میکند. نفوذ سوروس آنقدر گسترده بود که بعد از تشکیل دولت ، او حقوق دولتمردان گرجی را پرداخت میکرد که ما شدیدا مخالف بودیم. چون معتقدیم دولتمردان نباید از بیگانگان حقوق دریافت کنند. وقتی آنها از خارجیها ، حقوق و پول بگیرند ، ناچارند در خدمت منافع آنها قرار بگیرند در صورتی که دولتمردان بایستی به فکر منافع مردم باشند...»4
اما اظهارات مدیر بنیاد جامعه باز (سوروس) در گرجستان پس از کودتای مخملی در این کشور قابل توجهتر است:
«...باید بگویم که نقش بنیاد جامعه باز یا همان چیزی که مردم تحت عنوان بنیاد سوروس از آن نام برده اند، در شکل گیری جامعه مدنی ما بسیار مهم بود و در ابعاد مختلف نقش داشت و امروز نیز فعالیت دارد...»5
و اعترافات کرت پینیسکی، از مسئولین دفتر بنیاد جامعه باز (بنیاد سوروس) در اوکراین میتواند به تمامی شبهات حضور یا عدم حضور بنیادهای آمریکایی/صهیونی در کودتاهای مخملی خاتمه بخشد:
«...ما مبلغ کمی دادیم، فکر میکنم چیزی حدود 30 هزار دلار که توانستند با آن صدها فعال سیاسی را جمع کرده و آموزش بدهند که چگونه فعالیتهای غیر نظامیها را هماهنگ کنند تا به انتخابات منتهی شود...»6
بنیاد سوروس یا جامعه باز در کنار بنیاد رسانهای رابرت مرداک (امپراطور یهودی رسانههای خبری)، دومین سازمان رسانهای جهان است که بیشترین شبکههای تلویزیونی، خبرگزاریها، سایتها، خبرنامهها و روزنامهها را در سطح جهان مدیریت و هدایت میکند، اما تفاوت این است که فعالیت رسانهای مرداک (مردوخ) آشکار است و جسورانه در اداره و خرید شبکههای بزرگی چون فاکس نیوز تا الجزیره و حتی رسانههای آسیای دور ظاهر میشود، اما سوروس بیشتر اصرار دارد مشی نهان را در خرید و هدایت رسانهها ایفا کند. حضور چشمگیر در هدایت رسانهای قفقاز، آسیای میانه، افغانستان، ترکیه و دیگر کشورهای اطراف ایران بدیهی است که ضرورت کار نهانی را بیشتر گوشزد میکند، اما آشکار است که تا سال 2004 تنها 20 موسسه خبری در جمهوری آذربایجان تحت پوشش بنیاد سوروس قرار گرفته بود.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مدتی بعد از دستگیری هاله اسفندیاری در 18 اردیبهشت 1386و تحقیقات از وی اعلام کرد که اسفندیاری به عنوان یکی از مدیران موسسات مرتبط با سوروس، از تلاش این بنیاد برای اجرای براندازی نرم در ایران پرده برداشته است.
در گزارش وزارت اطلاعات آمده بود:
«... هاله اسفندیاری که مدیر و مؤسس برنامه خاورمیانه مرکز «وودرو ویلسون» در آمریکا است، به عنوان مرکز حلقه اتصال ارتباط ایرانیان با سازمانها و نهادهای آمریکایی عمل کرده است...»7
هاله اسفندیاری در گفتوگویی با سیمای جمهوری اسلامی که در برنامهای تحت عنوان به اسم دمکراسی از شبکه اول پخش شد ، تصریح کرد:
«...فعالیتها و برنامههای مربوط به ایران در برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون، از طریق بنیاد آمریکایی سوروس، حمایت و پشتیبانی مالی شد...» 8
البته اسفندیاری از طریق بورسیه بنیاد ملی دمکراسی برای ایران (NED) که از بهمن 1373 تا خرداد 1374 برای تحقیق درباره چالشهای زنان با اندیشه انقلاب اسلامی را در بر میگرفت، به موسساتی مانند وودرو ویلسون و بنیاد جامعه باز جرج سوروس وصل شد.
همکاری اسفندیاری با وزارت اطلاعات موجب شد که مدیر و نماینده بنیاد آمریکایی سوروس در ایران با نام کیان تاجبخش شناسایی و دستگیر شود. وی در تحقیقات اولیه اظهار داشت که بنیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای توسعه و گسترش آن، اهداف براندازانه خود را دنبال مینمود. کیان تاجبخش، اجرایی کردن اهداف بنیاد سوروس را از طریق راهاندازی کارگاههای مطالعاتی با حضور دانشجویان و جوانان و تدریس اصول و مبانی شبکه سازی اجتماعی به مثابه اصلیترین مبنای براندازی نرم حکومتها اعلام کرد.9
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- آبولادزه - مجموعه مستند «رمز عملیات»
2 – قسمت دوم : کودتای مخملی – پخش شده در ساعت 21 سه شنبه 9 دی ماه 1393 – شبکه 2 سیمای جمهوی اسلامی
3- همان
4- همان
5- همان
6 - همان
7 - همان
8- اطلاعیه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی – اخبار شبکه خبر – سهشنبه اول خرداد 1386
9- هاله اسفندیاری - برنامه مستند «به اسم دمکراسی» – پخش شده از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی – 27 و 28 تیرماه 1386
اپیزود اول: خروج پس از فتنهگری، ورود با افتادن آبها از آسیاب !
آن زمانی که نام مهدی هاشمی رفسنجانی در دادگاههای پس از انتخابات 88 به کرات برده میشد، افکار عمومی تشنه محاکمه یکی از ارکان فتنه همانند سایر متهمانی که محاکمه شدند، بودند. اما برای تحقق این خواست عمومی، 5 سال زمان لازم بود، چرا که دانشگاه آزاد، طی مأموریتی ساختگی برای مهدی هاشمی وی را به بهانه سرکشی از واحدهای خارج از کشور، به دبی و لندن فراری داده بود ! آبها که از آسیاب افتاد، مهدی هاشمی پس از سرکشی از دانشگاههای آزاد سراسر دنیا (!)، بالاخره بعد از 3 سال به ایران بازگشتند ! آنچه که ظن اعمال نفوذ در تأخیر و عدم محاکمه وی را در اذهان تقویت مینمود، طولانی شدن بیش از اندازه آغاز محاکمه مهدی هاشمی رفسنجانی بود. پرونده وی پس از چند سال تعلل، در اولین جلسه رسیدگی، مجدداً به دادسرا بازگشت تا تکمیل شود ! گویا دو سال زمان برای تکمیل پرونده این فتنهگر کافی نبود و باز هم باید در باره اتهامات وی از نهادهای دولتی و غیردولتی تحقیق میشد ! این همه در حالی است که بسیاری دیگر از فتنهگران، با کیفرخواستهایی مشابه، همان سال 88 محاکمه شدند و وقتی تحمل حبسهایشان هم رو به اتمام بود، مهدی هاشمی تازه با چراغ زرد پدر به ایران بازگشته بود تا روند رسیدگی به پرونده قطور وی آغاز شود.
بالاخره، تعلل چند ساله در رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی، این هفته و با برگزاری جلسه غیرعلنی دادگاه در روزهای شنبه و یکشنبه، به پایان رسید. آغاز محاکمه را باید به فال نیک گرفت، البته اگر سرانجام صدور حکم آن مانند حکمی که برای خواهر مهدی هاشمی رفسنجانی به جرم اقدام علیه امنیت ملی، فال بدی را به ارمغان نیاورد. پرپیداست که قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران این بار نخواهد گذاشت غبار زمان، جرائم این فتنهگر را بپوشاند و «ماستمالی» کند. اما جرائم حقوقی - سیاسی مهدی هاشمی رفسنجانی چه بود ؟
اپیزود دوم: همه اقدامات مجرمانه مهدی هاشمی رفسنجانی
اگرچه عمده اتهامات سیاسی مهدی هاشمی رفسنجانی را فتنه سال 88 و نقش کلیدیاش در راهاندازی، پیشبرد و پوشش آن میدانند، اما این همه ماجرا نیست. مهدی هاشمی رفسنجانی پیش از آن هم متهم به نقشآفرینی در جرائم سیاسی زیادی بود. بررسی بخشی از سیاهه اقدامات وی، فرصت مبسوطتری میطلبد، اما اشارهای به گوشهای از اتهامات مجرمانه و دامنهدار هاشمی خالی از لطف نیست.
اینکه فتنه 88، عقبهای چندین ساله دارد، مورد ادعا و استناد بسیاری از گزارشهای مستدلی است که راجع به واکاوی این فتنه از سوی نهادهای معتبری چون مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. اما همواره چه در رسانههای داخلی و چه در رسانههای خارجی، از مهدی هاشمی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد بر جریان حوادث و نیز موضعگیریهای شخص حجت الاسلام هاشمی یاد میشود. در این زمینه، یکی از کارگردانهای سینمایی همسو با جریان هاشمی و فتنه، در ایام انتخابات 88 و در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «من اطلاع دقیق دارم که خاندان آقای هاشمی در یک ماه اخیر بسیار مؤثر بوده و هر وقت آقای هاشمی خواسته کمی متمایل به راست شود، با خشم فرزندان خود روبرو شده است و آنها توانستهاند مواضع متعادلتری را به او تحمیل کنند».
به گمان بسیاری از آگاهان، نقش مهدی هاشمی در هدایت جریانهای مخالف و معاند با نظام تنها محدود به فتنه 88 نیست، بلکه این خط حداقل از انتخابات سال 1384 آغاز شده بود. قدیری ابیانه (مشاور اطلاع رسانی و ارتباطات هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال 84) در همین مورد گفته است:
«پیش از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز نتایج نظرسنجی یک مرکز مخالف احمدینژاد حاکی از پیروزی وی با اختلاف بیش از 5 میلیون رأی در مقابل هاشمی بود، اما برخی نزدیکان هاشمی با نپذیرفتن این واقعیت، آماده بیان ادعای تقلب در انتخابات بودند، همانطور که امروز نیز موسوی با رفتار خود نشان میدهد یا بیاطلاع است یا مصالح ملت را فدای وجهه خود کرده است».
مشاور سابق هاشمی خاطرنشان کرده است: «مطمئن شدم که ایشان [هاشمی] در انتخابات شکست فاحشی خواهند خورد. گروهی پیشنهاد میکردند که آقای هاشمی برای جبران اختلاف آرا دست به هنجار شکنی بزند. از اینکه چنین افرادی خود را طرفدار آقای هاشمی میدانند و در ستاد ایشان جمع شدهاند، به شدت متأثر بودم. از آمارها کپی گرفتم و وقتی مهدی هاشمی از جلسه بیرون آمد آن را به وی دادم تا در جلسه تحویل آقای هاشمی دهد و گفتم ایشان چند میلیون رأی از احمدینژاد عقب است. وی گفت: من این آمار را قبول ندارم و بابا برنده است!»
اما مهدی هاشمی حتی به این هم بسنده نکرد و برای پیروزی پدرش در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 بر اساس اظهارات برخی متهمان و به گواهی برخی اسناد، مبالغ هنگفتی را از بیت المال هزینه کرد. به عنوان نمونه «حمزه کرمی» از نویسندگان سایت ضد انقلاب جمهوریت نیز در دفاعیات خود در دادگاه در جمع خبرنگاران گفته است: «مهدی هاشمی رفسنجانی اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. بنده با وی صحبت کردم و گوشزد کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمیپذیرفت. شرکت نشر ذره 500 میلیون تومان پوستر مربوط به آقای هاشمی را سال 84 چاپ کرد، اما پولش را از سازمان بهینه سازی گرفت، به این صورت که آقای مهدی هاشمی (رئیس وقت سازمان بهینهسازی) با توافق نشر ذره فاکتوری صوری صادر کرد، مبنی بر چاپ 200 هزار نسخه از کتاب 5 جلدی کودک؛ یعنی یک میلیون جلد کتاب و این فاکتور صوری بهعنوان سند اصلی تلقی شد و پولش را از سازمان بهینه سازی پرداخت نموده و در اختیار نشر ذره قرار گرفت، در حالی که فقط تعداد 25 هزار از این کتاب چاپ شد.»
اخبار سوءاستفاده مهدی هاشمی از بیتالمال محدود به این مورد نیست. وی به پشتوانه پدرش که از موسسین و هیئت امنای دانشگاه آزاد است و تا بیست سال رئیس این دانشگاه از نزدیکان وی بوده است، به اموال کلان دانشگاه آزاد هم دسترسی داشته است. تنها به عنوان یک نمونه میتوان به اظهارات مسعود باستانی که از نزدیکان مهدی هاشمی است اشاره داشت. 3 شهریور 88 مسعود باستانی از روزنامه نگاران اصلاح طلب، ضمن بیان تخلف هایی از سایت جمهوریت و استفاده از بیت المال و منابع دانشگاه آزاد در مدیریت این سایت توسط مهدی هاشمی رفسنجانی در جمع خبرنگاران گفت: «حمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج و نیز نیروی انتظامی، تضعیف شخص احمدینژاد، ایجاد شبهه در انتخابات، ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی بر سوء استفاده از اموال دولتی، القاء تقلب در انتخابات جزو محورهایی بود که مهدی هاشمی رفسنجانی دستور آن را صادر می کرد».
اما واکنش ناشیانه وی به این شبهات، به این خبرها و اقرارها دامن زد، آن زمان که مهدی در یک اقدام پیشدستانه و به منظور تبری آینده خود اظهاراتی را بیان میکند که اتفاقاً نشان از تأیید آن چیزی بود که نزدیکان وی گفتهاند. 4 شهریور 88 رئیس دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی درخصوص اظهارات حمزه کرمی تکذیبیه ای را به سازمان صداوسیما ارسال کرد. در بخشی از این تکذیبیه آمده است: «اینجانب مهدی هاشمی هرگز اعتقادی به هزینه تبلیغات انتخاباتی از محل بودجه بیت المال نداشتم و اظهارات آقای کرمی کذب محض است.» هاشمی هیچگاه توضیح نداده است که چگونه و با چه مدرک و استدلالی اظهارات کرمی و سایر نزدیکان وی کذب است و تکذیبیه خودش صدق !
شاید بتوان محوریترین نقش مهدی هاشمی در فتنه 88، را معطوف به جایگاه او در هدایت رسانهها دانست. در گزارش کمیسیون اصل نود مجلس (ذیل زمینهها و عوامل خارجی فتنه) در رابطه با فتنه سال 88 آمده است:
«آخرین عامل پیامهایی بود که غربیها مستقیماً از داخل ایران دریافت کردند و این پیامها منجر به شکلگیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده نشان میدهد مهدی هاشمی نقشی عمده در ارسال این پیامها به بیرون داشته و از جمله پیامهای مستقیم وی برای آمریکا در واخر سال 1387 موجب شد آمریکا پروژه مذاکرات هستهای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را به پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 1388 متمرکز نماید.»
مهدی هاشمی در آن مقطع از دو طریق رسانههای خبری را هدایت میکرد: پشتیبانی مالی و خبرسازی. در این خصوص «مهرداد حیدرپور» از عناصر ضدانقلاب در مصاحبه با تلویزیون ضدانقلاب میهن با افشاگری پشت پرده منابع مالی سایتهای موسوم به «سبز» و مأموریت مخفیانه «مهدی هاشمی» در خارج از کشور گفته است:
«مهدی هاشمی در سال 2011 از لندن به پاریس رفته و 40 هزار یورو خرج سایتهای موسوم به «سبز» کرده است و از جمله سایتهایی که مهدی هاشمی هزینههایشان را داده است سایت کلمه، جرس و روز آنلاین است».
علاوه بر این انتشار اخباری مبنی بر اینکه مهدی هاشمی به طور مشکوکی با خبرنگاران حامی فتنه ارتباط داشته است بر وزن صادقانه بودن ادعاها افزوده است. ارتباطاتی که پس از خروج از کشور (در شهریور 1388) استحکام بیشتری هم به خود دید.
در تاریخ 21 شهریور 88 خبرنامه دانشجویان ایران نوشت: «ابوالفضل فاتح (مسئول کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری 1388) شامگاه سه شنبه (17 شهریور) با مهدی هاشمی رفسنجانی در هتل لانکاستر لندن یکی از 4 مکان اقامتی مهدی هاشمی در لندن دیدار و گفت و گو کرده است.»
«نیک آهنگ کوثر»(کاریکاتوریست و خبرنگار سایتهای ضد انقلاب) از دیگر رابطان و دوستان مهدی هاشمی در جریان حوادث تلخ سیاسی کشور بوده است. رابطه نزدیک این دو پس از به وجود آمدن اختلاف میان وی و مهدی هاشمی، با انتشار فایلی صوتی که حاوی اطلاعات دقیقی از نقش مهدی هاشمی در فتنه 88 بود، آشکارتر شد. نیک آهنگ بعدها در توضیح روابطش با هاشمی گفت:
«ماجرا بر سر این بود که خبرهایی بدون ارائه مستندات و شواهد در سایتهای سبز (فتنه) منتشر میکردند که عملاً وجود خارجی نداشته و وقتی از آدمها و سایتهای مختلف میپرسیدم آخر سر کارها به مهدی هاشمی ختم میشد. من به مهدی هاشمی میگفتم شما خبر را جعل میکنید و خبرسازی میکنید. گاهی مهدی هاشمی اطلاعات مختلفی به ما میداد که منبع دوم خبری هم با وی هماهنگ بود و برخی از خبرسازیهایش برای تحت تأثیر قرار دادن حکومت انجام میگرفت».
علاوه بر اینها، کلیدواژه «تقلب» که اسم رمز فتنه 88 بود، از سوی مهدی هاشمی تعیین و تقویت شد. در گزارش رسمی کمیسیون اصل نود مجلس در این باره میخوانیم: «زیر سؤال بردن پیشاپیش سلامت انتخابات با مطرح کردن احتمال وقوع تقلب: در همین راستا و با هدف اعتماد زدایی از نهادهای رسمی ناظر بر انتخابات، کمیته صیانت از آرا تشکیل و توسط افرادی چون مهدی هاشمی به فناوریهای پیشرفته مجهز شد.»
در همین راستا ابطحی مسئول دفتر خاتمی در دوران اصلاحات نیز در اعترافات خود گفته است: «اصلاح طلبان برای باخت احتمالی برنامهریزی کرده بودند که از ماهها قبل مسئله تقلب را مطرح کنند. کمیته صیانت از آرا تشکیل دهند که اگر رای نیاوردند از آن استفاده کنند تاحداقلی انتخابات را به مرحله دوم بکشانند. جالبتر از همه اظهارنظر مربوط به خود مهدی هاشمی است که در 20 خرداد 88 به زنگنه میگوید: همه چیز را برای صیانت از آراء آماده کرده و یک اتاق جنگ درست کردهام».
ظاهراً مقصود مهدی هاشمی در این جا پروژه «ارتباط پیامکی» است به این نحو که چند روز پیش از انتخابات، ارتباط پیامکی لحظه به لحظهای با نمایندگان موسوی که قرار بود در پای صندوقهای رای حاضر شوند برقرار میشد. این برنامه که توسط خود مهدی هاشمی طراحی و نرم افزاری هم برای آن نوشته شده بود در اختیار پروژه براندازی در فتنه 88 قرار گرفته بود.
این پروژه که جهت رصد مستمر و دائمی حوزههای اخذ رای و ابطال آرای صندوقهایی که رای موسوی در آن پایین بود پیشبینی شده بود که در شب 21 خرداد مورد ضربه اطلاعاتی قرار گرفت و خنثی شد. نهایتاً نرمافزار و خط پیامکی طرحریزی شده توسط دستگاههای اطلاعاتی کشف و ضبط شده است.
مهدی هاشمی رفسنجانی برای کامل کردن پازل عناوین مجرمانهاش، دست به اقدامات دیگری نظیر جعل هم زده است. اظهارات کاوه اشتهاردی در این خصوص، جالب توجه است: « مهدی هاشمی بهرمانی در حالی در مکاتباتش، خود را دکتر مهدی هاشمی معرفی می کند که مدرک کارشناسی ارشدش را از طریقی خاص و ویژه با عنوان«کارشناسی ارشد غیر رسمی» بدون آزمون و محدودیتی، طبق یک قرارداد میان دانشگاه صنعتی شریف و شرکت بهینه سازی مصرف سوخت دریافت کرده است ! اما ماجرای مدرک دکترای او جالبتر است: در پرونده ای که به شماره 115920 و به شماره داوطلبی 100006 دانشگاه آزاد برای دوره دکترای مهدی هاشمی تشکیل گردیده، وی با استفاده از سهمیه رزمندگان در آزمون، شرکت و از لحاظ علمی به صراحت مردود گشته اما برای دوره دکترای رشته مهندسی انرژی، دعوت به مصاحبه می گردد!
دریافت کارت پایان خدمت مهدی هاشمی نیز عجیب و یگانه است.
با آن که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بارها از حضور مهدی هاشمی در جبههها و مجروحیت او سخن گفته، اما وی صرفاً از تاریخ 14 / 5 / 1365 الی 14/07/1365 و نیز 10/08/1365 الی 18/11/1365 کلاً 5 ماه در جبهه حضور داشته است. با این حال برای مهدی هاشمی کارت پایان خدمتی صادر شده که در توضیحات صدور این کارت که عکس آن با لباس شخصی است، دوران خدمت نامبرده از تاریخ 04/10/1366 تا 12/12/1366 درج گردیده و آمده است: نامبرده 21 ماه و 22 روز گواهی کسر خدمت دارد!
مهدی هاشمی در هر سمتی که در سالهای اخیر بوده از موقعیت های اداری و رانت های ایجاد شده برای استفاده های شخصی بهره برده است. در سال 1372 وی در حالی که تنها 24 سال داشته با سوء استفاده از سربرگ و امکانات شرکت تاسیسات دریایی، قایق شخصی- تفریحی خود را بدون حق گمرکی از ترانزیت هوایی وارد کشور کرده است و ...»
اپیزود سوم: پدر که نشیند به جای پسر ... ؟!
عملکرد مهدی هاشمی در فتنه 88 و پیش از آن، که ذکر گوشهای از مستندات آن در این مطلب رفت، میتواند ذیل عناوین مجرمانه ای چون «اقدام علیه امنیت ملی»، «براندازی نظام»، «جاسوسی»، «تشویش اذهان عمومی»، «جعل اسناد»، «استفاده از سند مجعول»، «محاربه» و ... مورد بررسی قرار گیرد. پرواضح است رسیدگی و اثبات صحت و سقم آنچه درباره اقدامات دامنهدار و خرابکارانه مهدی هاشمی گفته میشود بسیار دشوارتر از آن است که بتوان همه آن را موشکافانه در یک پرونده روزنامهای مورد بررسی قرار داد، این موضوع از کیفرخواست 138 صفحهای با 12 عنوان اتهامی که صرفاً قرائت آن دو روز طول کشید هم مشخص است. لذا حداقل انتظار عمومی این است که سیاههای با این حجم، مجازاتی درخور را هم در پی داشته باشد.
اگر دو رأس از رئوس فتنه در حصر خانگی به سر میبرند، اکنون که یکی دیگر از عوامل آن پس از لندن و بیروت و دبی گردی، و پس از به خیال خود افتادن آبها از آسیاب، به کشور بازگشته و با تاخیری 5 ساله اسیر قانون شده و در حال محاکمه است، قطعاً مجازاتی که برایش صادر خواهد شد، به معاندان خارجی و فریبخوردگان داخلی خواهد فهماند که نظام مقدس جمهوری اسلامی با حصر خانگیِ دائمی و بدون محاکمه دو رأس فتنه، لطف بیپایانی را در حق آنها داشته است. این نکته را هم نباید فراموش کرد که زمانی بود که مهدی هاشمی در لندن بود، در آن هنگام حجتالاسلام هاشمی علناً میگفت مهدی میخواهد به ایران بیاید، ولی من نمیگذارم و ... ! ، اکنون دیگر زمان ایستادگی در برابر قانون گذشته، چرا که افکار عمومی ملت ایران، بیش از هر زمان دیگری تشنه برخورد عادلانه با آقازاده فتنهگر است؛ ملت ایران نمیتواند بین مرحوم آیتالله گیلانی که دو فرزند خویش را (که چه بسا جرائم کمتری هم از مهدی هاشمی مرتکب شده بودند) به دست خویش اعدام نمود، با حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، تفاوت قائل شوند، بلکه اگر بنا بر فرقگذاری هم باشد، آنکه ادعای نزدیکی بیشتر به نظام و انقلاب دارد، به پیشبرد اهداف انقلاب بیشتر اهتمام خواهد داشت، اگرچه به قیمت اجرای عدالت درباره فرزندش باشد.
از هماکنون نقش حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در مجازات نهایی مهدی هاشمی رفسنجانی، مورد رصد تیز دوستان و دشمنان نظام است، دوستان برای خشنودی از عدم دخالت پدر در رسیدگی به پرونده قطور فرزند و اجرائی شدن عدالت، و دشمنان برای استمرار دهنکجی به نظام جهت اینبار به بهانه برابرناپنداری آقازادهها و غیرآقازادهها. به راستی آیا یک بار دیگر آیتالله گیلانی دیگری در تارک نظام جمهوری اسلامی خواهد درخشید؟
به گزارش اسپوتنیک، این پیشگو گفته است که ترکیه بعد از جنگ شدیدی در آن که یک سوم شهروندانش در آن کشته می شوند، از نقشه جهان حذف خواهد شد.
این پیشگو در ادامه افزود: در این جنگ شدید، یک سوم از مردم ترکیه به بین النهرین مهاجرت خواهند کرد و یک سوم دیگر هم به دین مسیحیت می گرایند.
گفتنی است که مقامات ترکیه به خاطر شرایط اقتصادی که این کشور دارد، مجبور شده اند تا مواضع خاص خود در سیاست خارجی را تغییر دهند.
آنکارا ضمن اینکه مواضعش را درباره پرونده سوریه تغییر داده است، به اتخاذ تصمیم هایی روآورده است که با غربی ها و کشورهای عربی مانند عربستان همسویی ندارد.
ادامه این اوضاع باعث شده است تا غربی ها به فکر جایگزینی برای نظام فعلی ترکیه بیافتند و ضمن اتخاذ سیاست های فلج کننده اقتصادی در خصوص ارز و تعامل های اقتصادی آنکارا با اروپا، به ترکیه فشاربیاورند.
اخیرا اردوغان اعلام کرده است که مردم هر چه ارز دارند به لیره تبدیل کنند حتی ارزهایی که در زیر بالشت خود قایم کرده اند را هم استثنا نکنند.
14تشکل صنعتی در بیانیهای خطاب به رییس جمهور، جلوگیری از از ارزانفروشی مواد اولیه صادراتی مورد نیاز صنعت را خواستار شدند.
پنجاه نفر از صد نفری که نامشان در این فهرست آمده آمریکایی هستند و در میان ده نفر اول هم نام تنها سه غیرآمریکایی دیده میشود که هر سه از اروپا هستند.
مجله فوربز این زنان را "باهوشترین و سرسختترین زنان در میان صاحبان صنعت و تجارت، کارآفرینان و سرمایهگذاران، دانشمندان، بشردوستان و مدیران عاملی که نشانی از خود در دنیای امروز به جا گذاشتهاند" توصیف کرده است.
برای تهیه این فهرست چهار معیار در نظر گرفته شده است: ثروت (اعم از دارایی یا سود شرکت)، حضور رسانهای، قلمرو نفوذ و میزان تاثیرگذاری در حوزه فعالیت.
ملیت: آلمانی
شغل: صدراعظم آلمان
سن: 62 سال
محل زندگی: برلین، آلمان
تحصیلات: دکترا از دانشگاه لایپزیگ
وضعیت تاهل: متاهل
ملیت: آمریکایی
شغل: نامزد برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (بازنده)
سن: 69 سال
محل زندگی: چاپاکا، ایالت نیویورک، آمریکا
تحصیلات: دکترا از دانشگاه ییل
وضعیت تاهل: متاهل، دارای یک فرزند
ملیت: آمریکایی
شغل: رئیس بانک مرکزی آمریکا
سن: 70 سال
محل زندگی: واشنگتن، آمریکا
تحصیلات:دکترا از دانشگاه ییل
وضعیت تاهل: متاهل، دارای یک فرزند
ملیت: آمریکایی
شغل: موسس بنیاد بیل و ملیندا گیتس
سن: 52 سال
محل زندگی: سیاتل
تحصیلات: مدیریت بازرگانی از مدرسه تجاری از دانشگاه دوک
وضعیت تاهل: متاهل و همسر بیل گیتس و دارای سه فرزند
نام: کریستین لاگارد
ملیت: فرانسوی
شغل: رئیس صندوق بینالمللی پول
سن: 59 سال
محل زندگی: واشنگتن، آمریکا
تحصیلات: فوق لیسانس از موسسه مطالعات سیاسی در آکس آن پروانس
وضعیت تاهل: مجرد، دارای دو فرزند
ملیت: آمریکایی
شغل: مدیر امور اجرایی فیسبوک
سن: 47 سال
محل زندگی: کالیفرنیا، آمریکا
تحصیلات:ام بی ای دانشگاه هاروارد
وضعیت تاهل: متاهل، دارای 2 فرزند
نام: سوزان دایان ووجیتسکی
ملیت: آمریکایی
شغل: مدیر عامل یوتیوب
سن: 48 سال
تحصیلات: فوق لیسانس از دانشگاه هاروارد، ام بی ای مدیریت از دانشگاه یو سی ال ای
وضعیت تاهل: متاهل، دارای 5 فرزند
ملیت: آمریکایی
شغل: مدیر عامل شرکت هیولت پکارد (انترپرایز)
سن: 60 سال
محل زندگی: کالیفرنیا، آمریکا
تحصیلات: فارغ التحصیل پرینستون در اقتصاد، ام بی ای از هاروارد
وضعیت تاهل: متاهل، دارای 2 فرزند
آنا پاتریشا بوتین
ملیت: اسپانیایی
شغل: رئیس هیئت مدیره گروه بانکی سانتاندر
سن: 56
وضعیت تاهل: متاهل، دارای 3 فرزند
محمدکاظم انبارلویی: وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی، صادقانه به دو اشتباه در گفتگوهای دیپلماتیک پیرامون برجام اعتراف کرد؛
1- اعتماد به جان کری اشتباه بود
2- اینکه تنها با آمریکا مذاکره کردیم هم اشتباه بود
جریان رسانه ای وابسته به غرب و بزک کنندگان چهره کریه آمریکا در مقام لاپوشانی این دو اعتراف برآمدند و به تکذیب آن پرداختند، اما کار از کار گذشته و ظریف چنین حرفی را زده بود و کافی است به نوار ضبط شده در کمیسیون مراجعه کرده و حقیقت را دریافت.
در اینکه نمی شود به آمریکایی ها اعتماد کرد، شکی نیست. پنجاه سال است آمریکایی ها با ملت ایران سابقه خصومت، بدعهدی و پیمان شکنی دارند. بارها از فتح لانه جاسوسی به این طرف، آنها را آزموده ایم. چرا به آنها اعتماد کردیم، معلوم نیست! بارها رهبر معظم انقلاب در خلال مذاکرات به دولت و تیم مذاکره کننده هشدار دادند. این هشدارها باید در مفاد متنی که امضاء کردیم خود را نشان می داد، اما غفلت و عجله رئیس جمهور اجازه نداد به این هشدارها توجه شود.
امروز دستگاه دیپلماسی در برابر بدعهدی آمریکا قرار دارد. در گفتگوهای زیر سقف و رد و بدل شدن ایمیل ها و نیز نامه به موگرینی، حرف های خوبی زده می شود، اما مردم همچنان از آن بی خبر هستند. اگر اینها را به مردم بگویید و مسیر صداقت و «دانستن، حق مردم است» را طی کنید، مشکل برجام حل می شود. مقام معظم رهبری دوم تیر ماه 94 در دیدار با مسئولین نظام فرمودند: «اگر حقایق امور با صداقت لازم و درستی برای مردم بیان شود، مردم خواهند ایستاد و مقاومت خواهند کرد.»
در گفتگوهای 1+5، روسیه و چین نادیده گرفته شدند، در حالی که همان هنگام، آنها تقاضای روابط راهبردی با تهران داشتند. درست است اروپا دنباله روی آمریکا در گفتگوها بود، اما ما برای آنها شأنی قائل نبودیم و تحت پوشش 1+5 تنها با آمریکا گفتگو کردیم، در حالی که آمریکا احدی از 1+5 بود. اکنون گرفتار آمریکا هستیم که چه دموکرات و چه جمهوری خواه، در خصومت ورزی با ملت ایران، یک ذره تردید ندارند و در اعمال و اجماع تحریم های جدید، خود را نشان داده اند.
رهبر معظم انقلاب در روز دوم فروردین 94 فرمودند: «فریب لبخند طرف مقابل را نخورید، به وعده ای که می دهد اعتماد نکنید. چون وقتی خرش از پل گذشت برمی گردد و به ریش شما می خندد. اینها این قدر وقیح اند!» اما متأسفانه به این هشدارها توجه نشد. رئیس جمهور با آنکه صریحاً گفته بود «ما چیزی را امضاء نمی کنیم مگر اینکه در همان روز همه تحریم های ظالمانه برداشته شود»، اما به وعده خود عمل نکرد. ما به تعهدات خود عمل کردیم اما آمریکا ما را به وعده های نسیه دلخوش کرد و آخر هم به آن عمل نکرد.
وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی گفته است: «اگر استراتژی خودم را دنبال می کردم اکنون با مشکل مواجه نمی شدیم.» باید از ایشان پرسید استراتژی شما چه بود؟ برای مردم توضیح دهید چه کسی بر خلاف استراتژی شما چیزی را تحمیل کرد تا اینکه امروز این گونه به بن بست برسیم؟
رئیس جمهور و دستگاه دیپلماسی کشور باید صادقانه با مردم، پشت پرده گفتگوهای برجام را بگویند و مسیر اشتباهی را که رفته اند، اصلاح کنند. دیپلمات های ما باید بدانند این مقوله که «همه مسیرها به آمریکا ختم می شود»، اشتباه است و از یک سوراخ نباید چند بار گزیده شوند. این به معنای نفی مذاکره و گفتگو نیست، بلکه به معنای هوشیاری و هوشمندی در مذاکرات است. اگر توافقی هست نباید چندپهلو باشد. نباید قبل از اینکه طرف به عهد خود عمل می کرد، ما عهدی را به منصه ظهور و عمل درمی آوردیم. ما در این مذاکرات با عمروعاص طرف بودیم و نبایستی سادگی و اشتباه ابوموسی اشعری را تکرار می کردیم.
دولت در مقوله شکست برجام باید به این درک برسد که برجام یک مدل برای حل مشکلات نبوده، بلکه خود مشکلی شده افزون بر مشکلات کشور، که باید آن را به نوعی حل کرد. چرا که آمریکایی ها علاوه بر حفظ تحریم های قبلی برای تحریم های جدید در چارچوب برجام، کارسازی صورت می دهند.
دولت باید دور جدیدی از هزینه اعتماد به آمریکا بپردازد اما باید سعی کند این هزینه را از جیب ملت پرداخت نکند. عمل به سیاست های اقتصاد مقاومتی، دولت را از این کار، نهی می کند. به همین دلیل امسال، سال اقدام و عمل به سیاست های اقتصاد مقاومتی است. امروز برجام یک دردسر برای سیاست خارجی و سیاست داخلی و اقتصاد کشور است. سخن گفتن از دستاوردهای آن توهین به شعور مردم است. ما باید از برجام عبور کنیم و همان مسیر درست گذشته را ادامه دهیم. مشکلات ما قبل از برجام به مراتب کمتر از بعد برجام بود.
آمریکا کوچک تر از آن است که به انقلاب ما آسیب برساند. نباید فریب دکور نظامی آنها در منطقه و ویترین اقتصادی شان در جهان را بخوریم. این ویترین و آن دکور به زودی از هم می پاشد. انتخابات اخیر آمریکا گوشه ای از این فروپاشی را نشان داد. مشکلات و مصیبت های درونی آمریکا اجازه نمی دهد آنها بیش از این جلو بیایند. فتح حلب نشان داد آنها ضعیف تر از آنند که فکر می کنیم.
اخیراً آقای هاشمی رفسنجانی در مورد دستاوردهای برجام گفته است؛ «آنها که می گویند برجام اثری نداشته، پاسخ خدا را چگونه می دهند؟» خوب بود آقای هاشمی در فضایی که وزیر امور خارجه گفته است تحریم ها روی کاغذ برداشته شده و در اعتماد به کری اشتباه کردم! سیف می گوید دستاورد برجام تقریباً هیچ بود! و آقای صالحی می گوید آمریکایی ها بارها دبه کرده اند و دستاوردی نداشتیم! چند دستاورد یا اثر برجام را ذکر می کردند و حد اقل جواب مردم را می دادند. خوب بود ایشان در حالی که برجام فتح الفتوح نامیده شده، یکی از فتوحات آن را ذکر کرده یا اینکه گفته شده برجام معجزه قرن است، یک چشمه از این معجزه را بیان می کردند.
برجام بخشی از بیت المال را که مصروف سرمایه گذاری در صنعت هسته ای شده بود، بر باد داد و فرصت های نظام و امکانات آن را برای مقابله با زورگویی قدرت های جهانی نادیده گرفت. آیا نباید در مورد این خسارت ها به خدا پاسخی داد؟ پاسخ به مردم را که فعلاً تعطیل کرده اید.
حجت الاسلام موسوی مطلق نامه ای سرگشاده خطاب به علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی نوشت.