بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 11
کل بازدید : 370017
کل یادداشتها ها : 1747
شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگرانی بسیاری را داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسیای میانی و خاورمیانه و همچنین اهالی یونان باستان در انگلیس ثابت شده است زیرا از اکتشافات به دست آمده در برخی محل های برگزاری مراسم شیطان پرستی و جادوگری در انگلیس نظیر محل استون هنج آثاری از تمدن ایران و یونان پیدا شده است و همچنین در کتب شیطان پرستی و جادوگری کلمات عبری، یونانی و فارسی ( البته هیچکدام نه به صورت کنونی ) وجود دارد.
شیطان پرستی جدید بر خلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان پرستی جدید شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی میداند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا میشود.
آنها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه که وجود دارد مدیون آلت تناسلی آدمیست و دیگر اینکه انسان باید کاملترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها معتقدند به زندگی پس از مرگ و آن اینکه بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمیگردد و لذت جنسی خود را کامل میکند.
در مراسم شیطان پرستی جدید مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده میشود ( همانند آب مقدس در مراسم عشای ربانی مسیحیت ) و البته در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.
همین تبحر کارشناسان کشورمان علاوه بر آنکه جلوی تجاوزهای احتمالی سایر پهپادهای امریکایی به خاک کشورمان را خواهد گرفت، نشان می دهد نیاز است فرماندهان ارتش آمریکا بار دیگر آمار تجهیزات و هواپیماهای مدرن خود را چک کنند، چون همچنان امکان نمایش شگفتانه های جدید برای آنها وجود داشته و دارد.
محمدحسین صفارهرندی عصر روز گذشته جمع فرهنگیان و مهندسین بسیجی استان مرکزی با اشاره به اینکه خوشبختانه با بصیرت و بینش ملت ایران در حماسه 9 دی ماه توانستیم فتنه را پشت سر بگذاریم، اظهار کرد: حماسه تاریخی 9 دی ماه زمانی به وقوع پیوست که مردم دیگر نتوانستند بیحرمتی به ساحت امام حسین(ع) را تحمل کنند و با خلق حماسه 9 دی به دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب ثابت کردند که به هیچ عنوان اجازه نخواهند داد به مقدسات و آرمانهای این نظام و انقلاب خدشهای وارد شود.
*نباید از فتنههای جدید دشمنان علیه کشور و نظام غافل شویم
وی با اشاره به اینکه هماکنون نیز نباید از فتنههای دشمنان علیه کشور و نظام غافل شویم، افزود: باید در این زمینه پادزهرهای لازم را که مهمترین آن بصیرت است، داشته باشیم، زیرا سرآغاز تمامی فتنهها هواهای نفسانی و بدعتها است، این در حالی است که هر چیزی که برخلاف رویه مقبول و اعتقاد دینی و انقلابی ما باشد فتنه محسوب میشود.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه یکی از مهمترین و اصلیترین اهداف انقلاب عدالت اجتماعی بوده، ادامه داد: در صورتی که افرادی از سرمایهها و زندگیهای آنچنانی برخوردار و در ناز و نعمت هستند و حقوقهای نجومی دریافت میکنند، میتوان گفت؛ اینها همه بدعت ایجاد کرده و خود سرآغاز فتنه است، باید با این فتنه برخورد شود، زیرا این حرکت تمامی آرمانهای انقلاب را لگدمال و تضییع خواهد کرد.
*فتنه یعنی ایجاد فاصله ظالمانه بین قشرهای مختلف مردم در کنار محرومیتهای افراد جامعه
صفارهرندی تصریح کرد: فتنه یعنی ایجاد فاصله ظالمانه بین قشرهای مختلف مردم با امتیازات فوقالعاده برای برخی از افراد در کنار محرومیتهای بسیار زیاد برای افراد دیگر با لگدمال کردن قانون که اعتراض به نتایج انتخابات در سال 88 نمونه بارز یکی از همین فتنهها بود.
وی خاطرنشان کرد: موسوی در سخنرانی چند روز قبل از انتخابات در مورد ضرورت قانونگرایی برای مردم صحبت کرده بود، اما متأسفانه بعد از انتخابات و نتیجه آن شاهد نقض این مهم و اغتشاش توسط حامیان و طرفداری این فرد از اغتشاشات بودیم و این فرد کوچکترین اعتراضی را به حامیان خود در این زمینه نکرد، این در حالی است که تمامی سران فتنه دارای سوابق خوبی در نظام بودند این افراد به خاطر انقلاب، نظام و امام(ره) کتک خورده بودند، اما در فتنه 88 نتوانستند هتک حرمت به امام را محکوم کنند، زیرا هوای نفس بر آنها غالب شده بود.
*سران فتنه فقط به دنبال نشستن بر کرسی قدرت بودند
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در سال 88 به این افراد قول شمارش آرا داده شد، اما این افراد فقط به دنبال نشستن بر کرسی قدرت و بدعت بودند و حتی شمارش مجدد آرا را قبول نداشتند، این بدعت صورت گرفته در آن زمان تجربه آمریکا در کشورهای مخالف خود با ایجاد اغتشاشات خیابانی بود و اگر نتیجه انتخابات و یا حتی شمارش مجدد آرا به نفع این افراد بود حامیان سران فتنه باز هم به خیابان میریختند.
صفار هرندی اضافه کرد: سران فتنه رنگ سبز را نماد مقاومت علوی در طول تاریخ میدانستند، اما دشمنان قسم خورده انقلاب آن را نماد مخالفت با نظام، سران فتنه با توجه به دانستن این موارد حاضر نشدند تبعیت از این کشورها را رها کنند و از آرمانهای مقدس نظام و انقلاب صیانت کنند، سران فتنه بعد از شنیدن شعارهای حامیان خود که اصل نظام را نشانه گرفته بودند باید مرزبندی بین خودشان و این افراد را انجام میدادند.
*اگر کسی ادعای انقلابیگری کند و در برابر دشمنان سکوت و تمکین کند مقدمهساز فتنه شده است
وی با اشاره به اینکه اگر کسی ادعای انقلابی گری کند و در برابر دشمنان سکوت و تمکین کند مقدمهساز فتنه شده است، بیان کرد: به فتنه گران نباید اجازه داده شود در کانونهای حساس نظام فعالیت داشته باشند، البته توجه به این نکته که فتنههای آینده لزوماً نباید در آستانه انتخابات اتفاق بیفتد بسیار مهم و ضروری است، زیرا ممکن است با توجه به قدرت و اقتدار کشور هر لحظه شاهد فتنه و توطئه جدیدی در کشور باشیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: امروزه به لطف خدا و به برکت حضور جانانه نیروهای انقلابی و بسیجی اقتدار ملی و فرا ملی کشور رقم خورده و این اقتدار کاری را انجام داده که دشمنان در حل مسائل منطقهای به ما نیاز داشته و برای رفع مشکلات منطقه استمداد میطلبند.
صفارهرندی با اشاره به اینکه در مدت زمان 8 ماه فتنه علیه کشور خسارات مالی، جانی و حیثیتی به کشور وارد شد که اعتبار ما در جهان را تحتالشعاع قرار داد، افزود: خوشبختانه قدرت دفاعی، اقتدار و امنیت کشور اجازه خدشهدار شدن این نظام را نداده است.
وی بیان داشت: افرادی قدرت دفاعی و نظامی کشور را نشانه گرفتهاند، اگر نمیفهمند چه میکنند باید کنار بروند و اگر هم دانسته این کار را انجام میدهند در واقع به این نظام خیانت میکنند، زیرا گزینه نظامی علیه ایران به دلیل اقتدار ما بایگانی شده و اقتدار نظامی نقش بازدارنده و تأمین کننده امنیت را بر عهده دارد.
*آمریکا قابل اعتماد نیست و اگر به برجام پایبند بود به طور یقین اجازه تمدید تحریمها توسط کنگره را نمیداد
وی تصریح کرد: افرادی که میگویند از تجربه برجام در این زمینه استفاده کنیم و با آمریکا وارد مذاکره شویم بهتر است ابتدا مشکلات ایجاد شده را رفع کنند و بعد به فکر انجام این کار باشند، زیرا آمریکا قابل اعتماد نیست و اگر به برجام پایبند بود به طور یقین اجازه تمدید تحریمها توسط کنگره علیه ایران را نمیداد، در طول تاریخ جنگهای صورت گرفته توسط آمریکاییها علیه برخی از کشورها زمانی بوده که این کشورها خلع سلاح شدند آقایان در این زمینه باید تاریخ را یک بار دیگر مرور کنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: نیروی مسلح کشور تحلیل درستی از مسائل دارد و میداند در سایه اقتدارو امنیت نظامی به همه چیز دست پیدا خواهد کرد، همچنین با این دیدگاه توانسته در اجلاس مربوط به سوریه و تصمیمگیری برای این کشور حضور فعالی داشته باشد، البته در محیط سیاسی زمانی از موضع قدرت میتوان حرف زد که موضع واقعی خود را مشخص کرده باشیم.
صفارهرندی اضافه کرد: در انتخابات علاوه بر ایجاد فضای سالم و پر شور و هیجان باید بصیرت نیز وجود داشته باشد و افرادی انتخاب شوند که به این نظام و آرمانهای انقلاب وفادار و پایبند باشد.
رئیس جمهور روحانی، در گفتوگوی تلویزیونی یکشنبه شب گذشته خود اگرچه درباره مقولات مختلفی سخن گفت اما در لابهلای سخنان وی نقاط قابل تأمل فراوانی وجود داشت...
_ در فضای مجازی مردم میتوانند شغلهای مناسب داشته باشند. وزارت ارتباطات اعلام کرده است که 100 هزار شغل در ICT بوجود آمده است.
_ هتل داران رشد (اقتصادی) را احساس میکنند و میبینند. کشاورزی و صنعت ما هم رشد خوبی دارند.
_ اگر برجام نبود ما حداکثر میتوانستیم (فقط) حقوق کارمندانمان را بدهیم و کار دیگری نمیتوانستیم انجام دهیم.
_ (در اشاره به برجام) امروز دنیا معتقد است که ایران نقش سازندهای در منطقه و جهان دارد. در قطعنامه اخیر سازمان ملل اشاره شده است به نقش ایران در منطقه.
_ اگر میخواهیم اعتیاد نباشد باید جامعه را پر نشاط نگه داریم.
اینهمه ایراد نگیریم. حالا میخواهند یک کنسرت برگزار کنند و در نهایت می بینیم بخاطر یک بهانهای به هم می خورد. نباید در این مسائل مردم را دچار مشکل کنیم!
_ اولین دستگاهی که درباره حقوقهای نامتعارف وارد شد خود دولت بود. بعد از آن بود که (ماجرا) در رسانهها آغاز شد.
_ این حقوق نامتعارف مخصوص قوه مجریه نیست. حتی در نهادهای انقلابی هم هست. حتی در قوای دیگر!
قوای دیگر هم در این زمینه مثل دولت پیشقدم باشند و کار را پیش ببرند.
*از پیشنهاد کار در فضای مجازی و احساس رشد اقتصادی توسط هتلداران که بگذریم! بایستی حتماً قضاوت درباره این صحبتها را به عهده مردم گذاشت...
مردم و مخاطبان دولت حالا به خوبی میدانند که ستاد اعتدال، حدود 4 سال آزگار است که به تئوری «خزانه خالی» معتقد است و فکر میکند اگر برجامش نبود، حالا فقط میتوانست حقوق کارمندانش را بدهد و در سایر زمینهها مبتلا به افلیج شده بود.
قریب به 4 سال از عمر دولت میگذرد و اینک بهتر میتوان قضاوت کرد که نقش سازنده ایران در منطقه به لطف مجاهدتهای مدافعان حرم و امثال سردار سلیمانی و سربازان گمنام امام زمان(عج) است یا چیزی به نام برجام که محمدجواد ظریف از بابت اعتماد به جان کری در آن، به اشتباهش اقرار کرده است؟
فرافکنی درباره حقوقهای نجومی و شریک کردن سایر نهادهای کشور در این قضیه، زدن نقاب «پیشگامی» در تراژدی تعلل دولت برای برخورد با نجومیبگیران و ربط دادن چیزی به نام کنسرت به چیزی به نام اعتیاد! هم سایر سرفصلهایی هستند که مردم نظر خود را پیرامون آنها در «انتخابات» اعلام خواهند کرد...
به دنبال مصادره یک زیر سطحی آمریکا از سوی نیروی دریایی چین در چند هفته گذشته و در دریای چین جنوبی، اینک بکارگیری گستردهتر از قایقهای تندروی پیشرفته و زیر سطحیهای بدون سرنشین بیش از بیش در نیروی دریایی آمریکا جا افتاده است.
به نوشته وبگاه «اکتیو پست» آمریکا و متحدان این کشور تلاش در ساخت قایقهای پیشرفته تندرو بدون سرنشین و زیرسطحیهای بدون سرنشین را گسترش داده و اخیرا در رزمایشی به نام «جنگنجوی 2016» نیز آزمایشهایی در این زمینه اجرا شد.
به دنبال برگزاری این رزمایش پنتاگون از عزم خود برای برنامه ریزی چند میلیارد دلاری جهت ساخت شبکه زیر سطحی بدون سرنشین اشاره کرد.
نام این زیر سطحی 16 فوتی «بلوفین -21» نام دارد که به «کوسههای شنی» نیز معروف است و میتواند نیروهای دوست را از دشمن البته با کمک دادههای پروازی تشخیص دهد. این زیر سطحی همچنین میتواند شناور لولهای مانندی را به سطح آب پرتاب نماید و پهپادهای دشمن را هدف گیرد.
اینک «دارپا» (سازمان پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی زیر نظر وزارت دفاع آمریکا که مسئولیت توسعه و ساخت فناوریهای نوین را برای استفاده ارتش آمریکا به عهده دارد) و شرکت «ریتان» در حال فعالیت برای ساخت و تجهیز این زیر سطحی به دستگاههای تجسسی و اژدرهای ویژه هستند که این جنگ افزار علاوه بر خاصیت تهاجمی، مبدل به چشم و گوشی در اعماق دریا برای کاوش، نقشه برداری و اندازه گیری جریان آب نیز شود. همچنین شرکت دارپا قصد دارد با کار گذاشتن این زیر سطحیها در اقیانوسها آنها را مجهز به میلههای دریافت سیگنال نماید که به محض رسیدن امواج به سطح آب شناور شده و پهپادهای درون آن به پرواز درآمده و در خطوط ساحلی به عملیات تجسسی مشغول شوند.
اکیتو پست نوشت: البته نیروی دریایی آمریکا قایقهای تندروی بدون سرنشین نیز ساخته که قادرند قایقهای خودی از دشمن را تشخیص دهند. این قایقها قادر به ارزیابی تهدیدهای بالقوه بر اساس رفتار دیگر شناورهای مقابل هستند.
به عنوان مثال آنها میتوانند با کمک دستگاههای پیشرفته نصب شده تشخیص دهند که یک کشتی مشکوک چقدر به بندر یا کشتی دیگر نزدیک است .
در انتهای این مطلب آمده است: ادامه توسعه این فن آوری موجب رقابت تسلیحاتی جهانی در عرصه پهپادی شده و نگته قابل توجه این است که دستیابی به آنها از جنگ افزارهای اتمی راحتتر و ارزانتر است.
نیروی دریایی آمریکا در سال 2014 تمرینهایی را برای حمله انبوه قایقهای تندرو انجام داد که در آن موقع با توجه به نوع قایقهای موجود هماهنگی کمتری مشاهده شد اما اینک این قایقهای جدید میتوانند دشمن را از طرق دیگری تعقیب نمایند.
وبگاه «وار ایز بورینگ» نیز چندی قبل نوشته بود که ارتش آمریکا برای پیروزی در نبرد احتمالی با قایقهای پرشمار ایرانی در خلیج فارس به استفاده از آتش سنگین بالگرد توپدار آپاچی روی آورده و این بالگردها دستکم 4 سال است که برای چنین رویارویی تمرین میکنند.
بر اساس این گزارش، پنتاگون از سال 2012 آپاچیها را به ماموریتهای دریایی خلیجفارس وارد کرد. بالگرد آپاچی با تجهیز به موشک هدایت شونده «هل فایر»، راکتانداز «هایدرا» و مسلسل سنگین 30 میلیمتری میتواند با قایقهای کوچک ایرانی مقابله کند، قایقهایی که با تاکتیک ازدحام و در شمار بالا به شناورهای آمریکایی حمله میکنند.
این تمرینها بر روی خلیج مکزیک و سواحل کالیفرنیای جنوبی انجام گرفت و خلبانها با چگونگی نشست و برخاست در ساحل و پرواز از روی عرشه آشنا شدند.
در خاتمه این گزارش آمده است: البته سپاه پاسداران ایران نیز در چند جزیره خلیج فارس، مقرهای فرماندهی دارد که شناورهای مسلح به راکت و اژدر از آنها دفاع میکنند وبالگردهای پیشرفته آپاچی هم مانند هر پرنده آهنین دیگری، در صورت برخورد به موانع جدی، مجبور به فرود یا محکوم به سقوط میشوند.
پرنده های بدون سرنشین در انواع و اندازه های مختلف، در حجم بسیار بالایی وارد میادین نبرد سالهای اخیر شده اند و در اموری مثل شناسایی و تهاجم مسلحانه به اهداف سطحی به کار می آیند.
از سوی دیگر با توجه به عدم نظارت نهادهای مسئول در زمینه نحوه ورود و فروش چنین پرنده هایی در داخل کشور، به نظر می رسد فعالیت های پیشگیرانه و تلاش های متخصصان صنعت دفاعی کشورمان برای جلوگیری از ایجاد تهدیدات امنیتی و نظامی با استفاده از این پرنده ها، باید بیش از پیش ارج نهاده شود.
رفتارهای زننده و توهینآمیز سفارتخانههای اروپایی در ایران با مراجعهکنندگان ایرانی همچنان ادامه دارد.
مردادماه امسال «وطن امروز» و برخی روزنامهها و خبرگزاریها اخباری از رفتارهای توهینآمیز
کارکنان سفارتخانههای اروپایی با مراجعهکنندگان ایرانی و همچنین رواج برخی دلالیها توسط کارمندان
این سفارتخانهها منتشر کردند.
جریان فتنه و کسانی که «ری تکیه» در گزارش اخیر خود در نشریه «نشنال ریویو» آنها را «دوستان آمریکا در ایران» خطاب کرد؛ چنان کینهای از مردم به دل گرفتند که هرگز برایشان قابل تحمل نبود.
و برای همین با اینکه در میان مردم بودند اما ماسک لبخند زدند و با سلاح «تشویق تحریم» به جنگ مردم ایران آمدند.
آغاز: فتنه سال 88 با تمام رخدادهای ریز و درشتش، در روز 9 دی همان سال و با خروش مردم در تهران و سایر شهرهای ایران، تقریباً به ایستگاه پایانی رسید.
اما «کینه شتری جریان فتنه از مردم ایران» چیزی نبود که به راحتی از میدان به در برود.
ماجرا به کمی قبلتر از «9 دی» برمیگردد.
رابرت گیتس یک سیاستمدار اطلاعاتی کارکشته است که از ریاست سازمان سیا به وزارت دفاع در دولت جمهوریخواه بوش رسید. او به اعتبار تجربیاتش- در اتفاقی نادر و کمسابقه- در دولت دموکرات اوباما ابقا شد. 27 شهریور 1388 وقتی حاشیهسازی برای راهپیمایی روز قدس اتفاق افتاد و جمعیتی سازماندهی شده در میدان هفت تیر، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند، گرگهای اطلاعاتی از این اتفاق بو کشیدند و تصمیمهای مهمی گرفتند. 10 روز بعد، رابرت گیتس با اشاره به ماجرای روز قدس، به شبکه CNN گفت: «در حال حاضر به دلیل شکافهای عمیق در ایران، تحریم اثرگذارتر از گذشته است. ما در حال حاضر شکافهایی را در ایران شاهدیم که در 30 سال گذشته بیسابقه است. معترضان به جای پیگیری رای خود، برخی سیاستهای کلی جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند.»[1]
تحلیلگران معتقدند که نطفه تحریمهای ایران و آغاز پروپاگاندا برای بزرگنمایی آنها از همینجا آغاز شده است.
«گیتس» 9 ماه بعد یعنی 31 خرداد 89 در مصاحبه با فاکسنیوز، ارزیابی خود پیرامون تحریمها را اینگونه تکمیل کرد؛ «فشارها و تحریم اقتصادی، ظرفیت و شانسی خوب برای توقف برنامه هستهای ایران است تا جمهوری اسلامی را سر عقل بیاورد و بفهمد با ادامه این وضعیت، امنیت خود را بیشتر در معرض خطر قرار میدهد. انتخابات سال گذشته در ایران، حکومت را به چند دسته تقسیم کرد و افزایش فشارهای اقتصادی میتواند به تسلیم شدن ایران بیانجامد».
*لسآنجلس تایمز: اپوزسیون داخلی و جنبش سبز، از فشارهای غرب راضی هستند!
روزنامه کیهان، به تازگی در یک مطلب به این خبر اشاره کرد که روزنامه لسآنجلس تایمز در مهرماه 1388 به فاصله 20 روز، 2 تحلیل قابل تأمل را درباره مسئله تحریمها و نسبت فتنهگران با آنها را منتشر کرده است.
این روزنامه آمریکایی، 10 مهر 88 در گزارشی قابل تأمل مینویسد: «برخلاف غرور ملی ایرانیها، اپوزیسیون و جنبش سبز از فشار غرب راضی است. یکی از مخالفان که بازداشت شده، میگوید افشای وجود یک نیروگاه هستهای جدید، بر فشارها علیه دولت خواهد افزود و همین امر موجبات رضایت جنبش سبز را فراهم میکند. با تشدید فشارها میتوان امیدوار به عمیقتر شدن شکافها بود.»
این گزارش میافزاید: برنامه هستهای باعث غرور ایرانیان است اما همین برنامه موجب اختلاف میان اصلاحطلبان خواستار تعامل با غرب و تندروهای مخالف مداخله غرب در امور ایران شده است.[2]
لسآنجلس تایمز همچنین 28 مهر همان سال، از رایزنی یک مقام آمریکایی به نام «جان هانا» با سران اپوزیسیون و نمایندگان رهبران جنبش سبز خبر میدهد. هانا به این روزنامه میگوید:
«مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن... برخی از آنها نگرانند که رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود و به جای آن، جنبش سبز سرکوب شود. با وجود این نگرانی، آنها پیشنهاد دادند بمباران همزمان تأسیسات هستهای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج- هر چند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات جمع کردن بساط حکومت به دست مخالفان را تسریع خواهد کرد»!
پس از همین رخدادها و اشارههای صریح به سمت چیزی به نام «تحریم» و درست یکسال پس آغاز فتنه سال 88، شورای امنیت سازمان ملل 1929 را علیه جمهوری اسلامی ایران به تصویب رساند.
قطعنامهای با محتوای اصلی «تحریم اقتصادی علیه ایران».
*گِرای سران فتنه و جنبش سبز به آمریکا برای تحریم ایران
مردادماه سال گذشته بود که افکار عمومی ایران متن یک نامه که توسط رسانههای خارجی افشا شده بود را خواندند.
نامهای که اثبات شد میان سران فتنه و اعضای جنبش سبز با مقامات کاخ سفید، ردّ و بدل شده است.
قضیه از این قرار بود که «مایکل لدین» مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا، عضو برجسته مؤسسه «آمریکن اینترپرایز» و معاون جرج بوش در یادداشتی در نشریه «فوربس» نوشته بود:سناتور «چاک شامر» نقش مستقیمی در نامهنگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران آشوب علیه دولت ایران در سال 1388 و در پی انتخابات ریاست جمهوری داشته است.
لدین افزوده بود: دولت (آمریکا) تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی و جنبش سبز بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد.
وی در ادامه مینویسد: از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام و سؤالات پیوستش را به رهبران سبزها منتقل کند. سوالات اینهاست: «ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟» پاسخ این پیام در یک یادداشت 8 صفحهای در تاریخ 30 نوامبر 2009 (9 آذر 88) دریافت شد. نویسندگان محتاط بودهاند، و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کردهاند.
در این نامه تصویری از ایران با عبارتهای بسیار خشنی آمده است که این کشور تحت «حکومت استبدادی»، «رژیمی خشن» و «دیکتاتوری» است که با سرکوب مردم و چپاول منابع عمومی ادامه حیات میدهد. همچنین در این نامه تأکید شده است: حکومت قابل اصلاح نیست اما نیروهای حامی تغییر در داخل قوی هستند و بهخوبی هدایت میشوند!
لدین در همچنین در ادامه مطلب خود مینویسد: سبزها به دولت اوباما دقیقاً گزینههای واقعی را گفتند؛ یا از رژیم حمایت کنید یا از آزادی حمایت کنید و تغییر دموکراتیک در ایران را تشویق و حمایت کنید. نویسندگان آن نامه به واشنگتن هشدار دادهاند که اگر با تهران به توافق هستهای دست یابد، باید در برابر رویکردهای خارجی و داخلی تهران سکوت کند.
در بخشهایی از این نامه که در 9 آذر فرستاده شده، به طرف آمریکایی اطلاع داده میشود که تظاهرات بزرگ بعدی برای 16 آذر روز دانشجو برنامهریزی شده است. نویسندگان نامه همچنین ایران را به حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به بمب اتمی و استیلا بر خاورمیانه متهم میکنند.[3]
افشای این نامه در حالی رخ داد که دقیقاً پس از فتنه 88 بود که آمریکاییها در عرصه تقابل اقتصادی شدیدترین تحریمها را علیه مردم ایران وضع کردند. تصویب قطعنامه تحریمی 1929 که در بالا به آن اشاره کردیم و خود پایهگذار تحریمهای بعدی شد، نیز حاصل این پروژه بود.
بر این اساس و بر طبق سایر اسنادی که از گِرای فتنهگران به آمریکا برای تحریم کشورمان موجود است؛ تحلیلگران معتقدند که درخواست اصلی سران فتنه از آمریکا چیزی غیر از «تحریم ایران» نبوده است.
*از مهدی هاشمی تا آن 30 نفر!/لطفا ما را تحریم کنید!
درخواست تحریم مردم و نظام اسلامی از سوی یک «جریان سیاسی» خاص البته فقط در چارچوب همین نشانهها و اظهارات محدود نیست و هر روز سند جدیدتری از آن آشکار میشود.
سال 91 بود که در پی یک اختلاف میان عناصر خارجنشین ایرانی، نیکآهنگ کوثر یک فایل صوتی را از مهدی هاشمی، فرزند آقای هاشمی رفسنجانی منتشر کرد.
مهدی هاشمی در بخشی از فایل صوتی در اظهاراتی پیرامون فعالیتهایش در معارضه با نظام اسلامی میگوید: «ما تقسیم کار کردهایم هر کسی کار خودش رو میکند. بابا(آقای هاشمی) کار خودش رو میکند. اینها به من گیر دادهاند چون میخواهند وظیفه اصلیام را انجام ندهم. وظیفه من به عنوان مهدی هاشمی این نیست که رسانههای خبری را کنترل کنم. من وظیفهای برایم تعریف شده که آن را انجام میدهم.»[4]
تکمله این اظهارات اما در اعترافات بعدی نیکآهنگ کوثر بیان میشود.
او در اشاره به روابطش با مهدی هاشمی میگوید: من و مهدی هاشمی بارها با هم در تماس بودهایم. در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم از من خواست تا راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران کسانی را در امریکا ببینم و میخواست بداند واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویقشان تحریمهای سنگینتری را علیه مردم ایران تحمیل کرد. این برای من مساله عجیبی بود که مهدی هاشمی، پدر و خانوادهاش در ایران باشد و بخواهد این بحث تحریم را از طریق آمریکاییها پیگیری کند و البته با آدمهای مختلفی نیزدر این زمینه صحبت کرده بود.[5]
صفحه جدیدتر این رمان خودفروختگی اما با «نامه 30 عنصر ایرانی ضد انقلاب به ترامپ و درخواست تحریم بیشتر ایران» ورق خورد.
نامهای که این فعالان ایرانی ضد انقلاب، در آن از رئیسجمهور جدید آمریکا خواستار اِعمال تحریمهای بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران شده بودند.
*علت این آموزشهای حضوری در اردوگاه جریان خاص چیست؟/آیا درخواست تحریم با سیاهنمایی اصلاحطلبان علیه اقتصاد ایران ارتباطی داشته است یا نه؟!
دولت اعتدال و چهرههای جریان سیاسی خاص، طی 4 سال گذشته، دائماً از چیزی با عنوان «کاسبان تحریم» سخن گفته و سمت رقیب خود یعنی جبهه نیروهای ارزشی و انقلابی را با دست نشان دادهاند.
این در حالی است که نه تنها در مابهاِزای هیچیک از ادعاهای آنها سندی کشف نشد بلکه آنچه که در بالا به آن اشاره کردیم و هر روز هم گویا اخبار بیشتری درباره آن مکشوف میشود؛ تماما و بدون هیچ اغراقی مرتبط با اردوگاه جریان سیاسی خاص در ایران است.
آنها در ماجرای فتنه نقش مستقیمی داشتهاند و خاستگاه آن بودهاند و سالهای همکاری و همدردی آنها با کسانی مثل «مهدی هاشمی»، «احمد باطبی»(از فعالان فتنه کوی دانشگاه) و «نیما راشدان» (از امضا کنندگان نامه 30 نفره برای ترامپ) دارای تصاویر پر رنگی در حافظه مردم ایران است.
مردم به این فکر میکنند که این ربط و ارتباط چه زمانی تمام خواهد شد؟!
علت این آموزشهای حضوری در اردوگاه جریان خاص و به افراد معلومالحال چیست و آیا اینهمه درخواستهای تحریم آنها از آمریکا ربطی با سیاهنماییهای مکرر اصلاحطلبان از اقتصاد ایران طی 4 سال گذشته دارد یا خیر؟!
مراکز پژوهشی و اتاق های فکر نظام استکبار به این نتیجه رسیده اند که انقلاب مردمی ایران با دیگر کشورها متفاوت بوده و ایمان مذهبی و الگو گیری از نهضت سیدالشهدا (علیه السلام) روحیه ای مقاوم به آنها بخشیده است، به همین دلیل نوک پیکان حمله نرم خود را به سمت اعتقاد، فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه برده اند.
سلاح دشمنان در این جنگ نرم، سلاح رسانه است. یکی از مهم ترین و فراگیرترین این رسانه ها، شبکه های ماهواره ای است. شناخت صحیح این ابزار و نحوه مواجهه با آن اولین گامی است که می تواند جلوی صدمات جبران ناپذیر به جبهه خودی را بگیرد.
کشور آمریکا که مالکیت 90 درصد شبکه های ماهواره ای را در اختیار دارد و همین طور به لحاظ جمعیتی حدود 4 برابر ایران جمعیت دارد، تنها 8 شبکه ماهواره ای را به رایگان در اختیار مردم قرار داده و بقیه شبکه های ماهواره ای را به صورت تلویزیون کابلی و در قبال دریافت هزینه در اختیار آنها قرار داده است.
مهم ترین هدف شبکه های ماهواره ای، هدف قرار دادن خانواده ها است. این شبکه ها برای تمام اعضای خانواده، برنامه تولید و پخش می کند.
پدر خانواده به عنوان اصلی ترین رکن خانواده همواره مورد هدف شبکه های ماهواره ای بوده و آنها به دنبال این هستند که پدر خانواده را دچار بی غیرتی و مسائل غیر اخلاقی کنند. مادر خانواده نیز از این جنگ نرم رسانه ای در امان نبوده و شبکه های ماهواره ای سعی دارند با پخش سریال ها و فیلم های مخرب، مادر خانواده را نیز دچار بی حیایی و بی عفتی کنند.
بر خلاف خانواده های ایرانی که در آن مادران سمبل حیا و عفت هستند، مادرانی که در سریالهای ماهواره ترویج میشوند، افرادی هستند که دنبال عیش و نوش و بی عفتی بوده و کوچکترین توجهی به تربیت سالم فرزندان خود ندارند. مادر شبکه های ماهواره ای تنها و تنها به چند چیز فکر می کند: اینکه چطور لباس بپوشد، چطور آرایش کند، در جمع مردان غریبه چطور خود را عرضه کنند و بر خلاف مادران ایرانی که فرزندان سالم تربیت می کنند مادران سریال های ماهواره فرزندان خود را به برقراری رابطه نامشروع با جنس مخالف تشویق هم می کنند.
یکی از این شبکه های ماهواره ای که به عنوان بازوی رسانه ای نظام استکبار با هدف فروپاشی فرهنگی جامعه ایران در حال فعالیت است، شبکه جم نام دارد که تحت مدیریت شخصی به اسم سعید کریمیان در ترکیه اداره می شود.
در سریال های این شبکه خیانت جایگزین رابطه خوب، اخلاقی و سالم در خانواده ها شده است، پدر و مادرها دائماً در حال خیانت به یکدیگر بوده و بیشتر سریال های شبکه جم بر پایه خیانت همسران به یکدیگر تولید و پخش میشوند.
جالب است که بدانید خیلی از سریال هایی که از شبکه جم پخش میشوند، حتی اجازه پخش در کشور تولید کننده و مبدأ را نیز ندارند. این سریالها با این محتوا بیشک برای ایجاد اختلالات فرهنگی و عقیدتی در خانواده های ایرانی تولید و پخش میشوند.
شبکه ماهواره ای جم برای اینکه روی کانون خانواده های ایرانی هر بهتر و بیشتر اثر بگذارد، زنان را به عنوان مدیران فرهنگی خانواده های ایرانی مورد هدف قرار داده و به همین دلیل است که در بیشتر سریال های این شبکه، خانم ها شخصیت اول و محور اصلی داستان را به خود اختصاص می دهند.
علاقه این شبکه ضدفرهنگی به کار کردن روی سوژه زنان به اندازه ای است که در بیش از نیمی از نامگذاری سریال های این شبکه، از نام خانم استفاده کرده است.
شب نشینی های نامتعارف، استفاده از مشروبات الکلی، همجنس گرایی و نوع مراوده میان مرد و زن، همه این ها نوعی از سبک زندگی غربی هستند که در پس فیلم ها و سریال های شبکه جم که در ظاهر قرار است مخاطب خود را برای ساعاتی سرگرم کند، وجود دارد.
محور عمده در سریالهای ترکی پخش شده از شبکه جم، تجملگرایی و مصرفگرایی است، در حالی که خیلی از سریال های ترکی، درباره زندگی خانواده های متوسط و زیر متوسط جامعه ساخته می شود. ولی تیمی که در شبکه جم برای مردم ایران سریال انتخاب می کنند، تعمداً سریال هایی را انتخاب می کنند که زندگی های تجمل گرایانه و مصرف گرایانه را به تصویر می کشند.
محور بعدی خیانت است، خیانت های درون و برون خانوادگی با هدف ایجاد اختلال در رابطه های سالم خانواده های ایرانی و ترسیم الگویی برای رابطه نامتعارف که هیچ سنخیتی با خانواده های ایرانی ندارد. روابط مثلثی و مربعی میان بازیگران که سوژه اصلی سریال های شبکه جم است، اولا زمینه پخش طولانی مدت این سریال ها را تا بعضاً 170 قسمت نیز فراهم می کند و مخاطب را تشویق می کند تا انتها این سریال ها را تماشا کند.
تکیه بر فرزندان نامشروع، ارتباطات نامناسب درون خانوادگی و روابط نامناسبی که درون این سریال ها به تصویر کشیده می شود که هیچ تناسبی با سبک زندگی در خانواده های ایرانی ندارد، تنها با این هدف انجام می شود که خانواده ایرانی از ارزشهایی که دارد فاصله بگیرد. بنابراین نباید تصور شود که این برنامه ها صرفا جهت سرگرمی مخاطب تهیه و پخش می شوند.
یکی از پر بیننده ترین سریال های شبکه جم، سریال «حریم سلطان» بود. این سریال داستان یک پادشاه عثمانی به نام «سلطان سلیمان» است که از سال 1520 تا سال 1566، به مدت 46 سال پادشاه عثمانی بود. سلطان سلیمان در طول پادشاهی خود این قدر گرفتار جنگ و کشور گشایی بود که مجموعاً بیشتر از یک سال و نیم در کاخ خود در استانبول حضور نداشت.
خیلی از مخاطبین سریال حریم سلطان را با این نگاه گزینش کردند که تصور می کردند سریال حریم سلطان یک سریال تاریخی است، در صورتی که سریال حریم سلطان که در بیشتر کشورها با عنوان «سده با شکوه» فروخته شد، یک سریال سیاسی و اقتصادی بود. از این بُعد سیاسی که در اوج زمانی که در ترکیه شورش های داخلی اتفاق افتاده بود، دولت ترکیه توانست با تولید و ساخت سریال حریم سلطان در مقیاس وسیع، خودش را به تمدن عثمانی وصله بزند تا از این راه برای خودش وجهه کسب بکند. برای این منظور دروغ های تاریخی زیادی نیز در این سریال گفته شد که این سریال را از یک سریال تاریخی به یک سریال سیاسی تبدیل کرد.
همچنین اعتراف دولت ترکیه حاکی از این حقیقت است که سفر ایرانی ها بعد از پخش این سریال به ترکیه 10 درصد رشد پیدا کرد. شاید به همین دلیل بود که سریال حریم سلطان را با 90 درصد تخفیف به شبکه جم فروختند.
در این سریال برای شکستن قبح بی حجابی و ترویج لباس های نامناسب، چهره های نامتعارف، لباس های نامناسب و ظاهر زننده از بازیگران نشان داده شده در حالی که آخرین تصاویر بر جا مانده از زمان عثمانی حاکی از حجاب و لباس های پوشیده زنان آن دوران است. خانم های دوران عثمانی محجبه بوده اند که نوع لباس و پوشش آنها به طور کلی با آنچه در سریال حریم سلطان به نمایش گذاشته شده در تناقض است.
در این سریال چهره سلطان سلیمان، چهره ای معنوی تصویر شده است در حالی که وی 3 فرزند پسر خود را از ترس خیانت و تصاحب حکومت به قتل رسانده است. همچنین وقتی تعداد خانم ها در دربار سلطان سلیمان زیاد می شده، به دستور سلطان آنها را در درون گونی کرده و سر آن را با سنگ بسته و به درون رودخانه می انداختند.
از همه بدتر اینکه سلطان سلیمان در جریان حکومتش 3 بار به کشور ایران حمله کرده است و هر سه بار فرمان تجاوز عمومی و گروهی به دختران ایرانی را صادر کرده است. در واقع پخش سریال حریم سلطان، چهره منفور حکومت عثمانی برای ایرانیان را که به ناموسشان تجاوز کرده بود، چهره ای جذاب تصویر کرده که خیلی از آنها به تماشای این سریال نشستند.