بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 39
کل بازدید : 369851
کل یادداشتها ها : 1747
صلوات از سوی گوینده آن شعاری ظاهری و بدون پشتوانه نیست تا از فضایل بی شمار آن در روایات تعجب کنیم و انگشت حیرت بر دهان افکنیم و ذکری چنین کوتاه چگونه فضایلی چنین متبرک دارد: بر اهل ذکر و ایمان پوشیده نیست که تمامی اذکار از جمله صلوات بر پیامبر(صلوات الله علیه) و خاندان پاکش یک لفظ و یک معنا دارد.
تکرار لفظ بدون توجه به معنا سود چندانی ندارد و عمده فضایل در حقیقت ذکر و عبادت نهفته است. چنانکه خداوند می فرماید: «ای مردمان شما همگی فقیر درگاه الهی هستید.» (سوره مبارکه فاطر/آیه 15)
صلوات گوینده حقیقتی با واسطه قرار دادن پیامبر و خاندانش و با درود فرستادن بر آنان طلب رحمت و آمرزش می نماید تا با دعایی این چنین از ذات غنی بی نیازی طلب نماید. چنانکه گفتیم، صلوات از جانب غیر خدا طلب رحمت است.
در آیه صلوات نیز خداوند بلافاصله بعد از امر به صلوات بر پیامبر دستور اکید به تسلیم شدن در برابر فرمان ایشان که فرمان او فرمان خداست، می دهد. به نظر می رسد چنین دستوری بعد از امر به صلوات برای آن است که بفهماند حقیقت درود بر ایشان، تسلیم بودن در برابر امری نبوی است و چنین تسلیمی حیات جاودانه و حقیقی به آدمی می بخشد و او را رستگار می کند و ای اهل ایمان، آنگاه که خدا و رسول به آنچه شما را حیات می بخشد فرا می خوانند، اجابت کنید.»
سوره مبارکه انفال/ آیه 24
با بررسی روایات فضاییل صلوات، چنین به دست می آید که بخشی از این آثار مربوط به زندگی دنیوی و بخشی به زندگانی اخروی مربوط است که به برخی از آنها اشاره می کنیم، اگر چه ممکن است برخی از این آثار مشترک بین دنیا و آخرت باشد.
صلوات شعار رسمی مسلمانان است که هر صبح و شام بارها در بهترین عبادت خویش (نماز) آن را تکرار می کنند. صلوات پیوسته خداوند و فرشتگان بر پیامبر و امر تأکیدی به مؤمنان بر تداوم صلوات بر ایشان را تسلیم بودن در برابر فرمانهای پیامبر(صلوات الله علیه) جلوه دیگری از این اهمیت است. «یاایها الذین ءامنوا صلوا علیه و سلموا تسیماً»
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که ابوبصیر سؤال کرد: منظور از صلات بر پیامبر(صلوات الله علیه) را فهمیده ایم، اما معنی تسلیم بر او چیست؟ امام فرمود: «منظور تسلیم بودن در برابر او در هر کار است.»
اللهم صل علی محمد و علی آل محمدوعجل فرجهم
منبع:تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج 7، ص 579
از صلوات، در روایات به عنوان «برترین اعمال» یاد شده، چنانکه خوارزمی در «مناقب» خود از ابوعلقمه نقل کرده که روزی پیغمبر(صلوات الله علیه) نماز صبح را با ما گزارد و بعد از آن به ما رو کرد و فرمود:
«ای یاران، من دیشب عموی خود حمزة بن عبدالمطلب و برادرم جعفربن ابیطالب را در خواب دیدم. از ایشان پرسیدم: فدایتان شوم، کدام اعمال را برتر یافتید؟ گفتند: بهترین اعمال را در سه چیز یافتیم: صلوات بر شما، آب دادن تشنگان و دوستی علی بن ابیطالب(علیه السلام)
اللهم صل علی محمد و علی آل محمدوعجل فرجهم
منبع : منهج الصادقین، همان، ص 361
در روایتی دیگر که اهمیت صلوات را نشان می دهد، از امام صادق(علیه السلام) به نقل از پیامبر(صلوات الله علیه) می فرمایند: «هر که نزد او نام من آورده شود و او صلوات بر من نفرستد، حق تعالی او را از بهشت دور گرداند.»
منبع : اصول کافی، کلینی، ج 2، ص
اللهم صل علی محمد و علی آل محمدوعجل فرجهم
مفهوم و کیفیت صلوات
در آیه 56 سوره احزاب آمده است که «خدا و فرشتگان بر پیامبرش درود و صلوات می فرستند.» اکنون این پرسش مطرح می شود که مفهوم صلوات خدا و فرشتگان چیست و کیفیت صلوات بر پیامبر(صلوات الله علیه) چگونه است.
براساس روایاتی که شیعه و سنی به طور گسترده، به نقل آن پرداخته اند، کیفیت صلوات بر آن حضرت به دست می آید.
ابوحمزه ثمالی از کعب بن عجره حدیث می کند، آنگاه که آیه صلوات بر پیامبر نازل شد، گفتیم: یا رسول ا... ما می دانیم که چگونه بر شما سلام دهیم اما کیفیت صلوات بر شما چگونه است. حضرت فرمودند که بگویید: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی آل ابراهیم انک حمید مجید.»
منبع : تفسیر منهج الصادقین، ج 7، ص 335/ سنن ابن ماجه ج1، ص 293
حضرت علی(علیه السلام) در برابر فتنههای مختلف جامعه از روشهای گوناگونی از جمله افشاگری و شبههزدایی، ارشاد و هدایت، تهدید و ارعاب، برخورد عملی و قاطعیت بهره گرفت.
به فرزندش محمد حنفیه در جنگ جمل فرمود: اگر کوه ها متزلزل شوند، تو پایدار بمان. دندانها را به هم بفشار و سرت را به عاریت به خداوند بسپار و پایها، چونان میخ در زمین استوار کن و تا دورترین کرانههاى میدان نبرد را زیر نظر گیر و صحنه هاى وحشت خیز را نادیده بگیر و بدان که پیروزى وعده خداوند سبحان است.
امام علی علیه السلام می فرمایند: کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرکب، ولاضرع فیحلبدر زمان فتنه و تبهکاری مانند بچه شتر باش که نه پشت دارد بر آن سوار شوند(توانایی سواری دادن ندارد) و نه پستانی که از آن شیر بدوشند.
(بچه شتر در بین شتران زندگی می کند؛
ولی نه به کسی سواری می دهد؛ چون قدرت آن را ندارد و نه شیر می دهد چون پستانی ندارد.)
امام علی (علیه السلام) با تشبیه انسان مومن به بچه شتر نر در هنگام فتنه ها در صدد بیان این نکته است که هر مومن هوشیار نیز باید در هنگامه فتنه در میان مردم باشد و زندگی عادی خود را بگذراند ولی نباید خود را وسیله فتنه گران قرار دهد و در جهت منافع آنان گام بردارد.
امام پیروان خود را به هوشیاری و زیرکی فراخوانده و به همکاری نکردن با فتنه گران و تایید و تقویت ننمودن افکار و اهداف منحرف آنها فرموده است تا بدین وسیله فتنه تضعیف شود و از بین برود، چرا که عدم حمایت از فتنه، باعث از بین رفتن فتنه می شود.
حال بیاییم خود قضاوت کنیم و بیندیشیم که تا چه حد در هنگام بروز فتنه ها سربلند بودیم و خداوند متعال و معصومین علیهم السلام را خشنود کردیم؟
امام علی علیه السلام در خطبه 50 نهج البلاغه می فرماید:
«انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تتبدع یخالف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجال رجالا علی غیردین الله ;
همانا ابتدای بروز آشوب ها و فتنه ها، هواها است که مورد تبعیت قرار می گیرند و احکامی است که بدعت گذاشته می شوند.
در این فتنه ها با کتاب خدا مخالفت می شود و مردانی از مردان دیگر بر مبنایی غیر از دین خدا تبعیت می کنند.
در این خطبه امام علیه السلام علت فتنه ها را دو چیز می داند:
1 - تبعیت هوای نفس:
اولین عامل فتنه، تبعیت از هوای نفس یاشیطان درون است. این شیطان می کوشد تا به گوهر جان آدمی دستبرد زند و سرمایه های گرانبهایش را به نابودی کشد.
او انسان را با آرزوهایش سرگرم می کند، تا از مقصد اصلی بازماند. او می خواهد یاد خدا را از صفحه دل و زندگی آدمی به کلی پاک کند. پیروی از هوای نفس، شیطان را بر جان مسلط می کند و تا از انسان لاشه ای انسان نما باقی نگذارد، از پای نمی نشیند. نفس اماره با داشتن خواهش های بی پایان، زینت آرایی گناه و هموار کردن و آسان نمایی جرم های سنگین، در به خطر انداختن انسان ید طولایی دارد و اگر یکه تاز صحنه جان شود، عقل را به اسارت می گیرد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «کم من عقل اسیر تحت هوی امیر».
خدایا! از نفس سرکشی به تو شکوه می کنم که بسیار به بدی ها فرمان می دهد و در خطاها می شتابد.
مادر بت ها، بت نفس شماست زان که آن بت، مار و این بت، اژدهاست
2 - بدعت گذاری در دین:
در تعریف بدعت گفته اند: «ادخال مالیس من الدین فی الدین.»; داخل کردن چیزی که از دین نیست، در دین.
احادیث زیادی در مذمت بدعت و بدعت گذاری وارد شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: هرگونه بدعتی، گمراهی است و هر گمراهی، در جهنم است.
امام علی علیه السلام فرمود: اهل بدعت کسانی هستند که با رای و هوای خود با خدا و رسولش مخالفت می کنند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که به بدعت گذاری روی خوش نشان دهد، در از بین بردن دین کمک کرده است.
نیز فرمود: اگر بعد از من، اهل بدعت و شبهه افکنان در دین را دیدید، از آن ها بیزاری بجویید و آنان را سب و لعن کنید تا جرات نکنند دین شما را فاسد کنند.
و در مورد وظیفه علما در مقابله با بدعت گذاری، فرمود: هنگامی که بدعت ها در امت من ظاهر شد، بر عالمان واجب است علمشان را اظهار کنند و اگر کسی چنین نکند، لعنت خدا بر او باد!
فتنه در لغت به معنای کفر، گمراهی،آشوب،امتحان و آزمایش کردن و معانی دیگر آمده است.
اما در اصطلاح به معنای اختلاف مردم در عقاید و آرائشان است.
به طوری که سبب ایجاد ناآرامی و تشویش در بین آنها، برای رسیدن به اهداف خاصی می شود.
در شناخت جریان فتنه شاید هیچ کس و هیچ زمانى به اندازه
امام على علیه السلام و زمان آن حضرت، جریان فتنه و نفاق خود را عیان و آشکار نکرد.
با نگاه اجمالى به نهج البلاغه امیر م?منان على علیه السلام در خطبه ها و نامه ها و حکمتهاى بسیارى به
جریان فتنه و نفاق و منافقان اشاره دارد.
حضرت امیرالم?منین علیه السلام فرمود:
«وَالأِمامَةَ نِظاما لِلأُْمَّة وَالطّاعَةَ تَعْظِیما لِلأِْمامَة؛
و امامت را براى سازمان یافتن امور امّت و فرمانبردارى از امام را براى بزرگداشت مقام رهبرى واجب کرد.»
( نهج البلاغه، حکمت 252/5)
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی
گفتم غروب جمعه تو از راه می رسی
عمرم در این قرار به سر شد نیامدی
تا خواستم به جاده ی وصل تو رو کنم
غفلت مرا رفیق سفر شد نیامدی
در مسجدیم و طاعت این ماه شغل ماست
بی قبله هر نماز به سر شد نیامدی
این نفس بد مرام مرا خوار و زار کرد
روز و شبم به لغو سپر شد نیامدی
رسوایی گدای تو از حد گذشته است
عمرم به هر گناه هدر شد نیامدی
از ما گناه سر زد و تو شاهدش شدی
دیدی دلم به راه دگر شد نیامدی
خسران زده کسی است که از یار غافل است
بی تو دعا بدون اثر شد نیامدی
از ما که منفعت نرسیده برای تو
هر چه ز ما رسیده ضرر شد نیامدی
گفتیم لا اقل سر افطار می رسی
دیده به راه ماند و سحر شد نیامدی