سفارش تبلیغ
صبا ویژن
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 95/11/4 ساعت 2:8 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی




  



نوشته شده در تاریخ 95/11/4 ساعت 2:5 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


فوتوتیتر/ پیام همسران شهدا در ارتباط با شهادت آتش نشانان



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/4 ساعت 2:1 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


افزایش توان بالگردی هوانیروز سپاه/ در حال توسعه هوانیروز هستیم سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفت‌وگویی با اشاره به توسعه هوانیروز سپاه،‌ اظهار داشت: در حال حاضر بر روی  توسعه هوانیروز سپاه  فعال هستیم.


وی تاکید کرد: ما، هم روی  توسعه بالگردی، هم روی توسعه فضا و مکان و هم روی توسعه به لحاظ پایگاهی تمرکز داریم و به این امر مشغول هستیم.

فرمانده نیروی زمینی سپاه به توسعه و به‌روزرسانی ناوگان بالگردی هوانیروز نزسا نیز اشاره کرد و گفت: مرتب به ناوگان بالگردی اضافه می‌کنیم.

سوم اسفند ماه سال 94، سردار عبدالله عراقی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران، از دستور فرمانده معظم کل قوا مبنی بر تشکیل هوانیروز سپاه در ذیل نیروی زمینی، خبر داده بود. چندی بعد نیز، سردار رحمانی قهرودی با حکم سرلشکر جعفری به فرماندهی یگان تازه تاسیس هوانیروز سپاه منصوب شد.

در حال حاضر، بالگردهای رزمی شاهد 285، مهمترین بالگردهای رزمی سپاه هستند.
 
افزایش توان بالگردی هوانیروز سپاه/ در حال توسعه هوانیروز هستیم 
 

منبع: تسنیم

 

 



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/4 ساعت 1:41 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


پنجشنبه سی‌ام دی ماه بود که خبر آتش سوزی و سپس ریزش مجتمع تجاری پلاسکو به سرعت در همه جا پیچید. حادثه‌ای که تعدادی از آتش‌نشان فداکار جان خود را برای نجات هم‌نوعان خود بر کف دست گذاشتند و به شهادت رسیدند. پس از وقوع این حادثه تلخ, قشرها و افراد مختلفی از مسئولان گرفته تا خانواده شهدا و شهدای مدافع حرم با خانواده این شهدا ابراز همدردی کردند. فاطمه زاده اکبر فرزند شهید مدافع حرم علی زاده اکبر نیز نامه‌ای برای این آتش‌نشانان شهید نوشته است.

او در این نامه می‌گوید: آتش‌نشانان فداکار جان خود را به انداختند و مردم را در حادثه‌ی‌پلاسکو نجات دادند. ای شیرمردان شجاع من افتخار می‌کنم که جان مردم را در حادثه پلاسکو نجات دادید. من برایتان دعا می‌کنم  از پدر شهیدم می‌خواهم تا زنده بماند و از زیر آوار نجات پیدا کنید.

بر پایه این گزارش, شهید علی­ زاده اکبر متولد چهارم خرداد سال 1355 در روستای اکبرآباد از توابع شهرستان کاشمر بود که پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته تجربی در سال 1378 وارد سپاه شد.شهید زاده­ اکبر در طول خدمت در این نهاد مقدس توانست با جدیت و پشتکار در تخریب و انفجارات جزو نفرات برتر قرار گیرد.

وی در تمام مأموریتهای حساس، از شمال غرب تا جنوب شرق حضور فعالانه داشت و در هر منطقه­ ای که حاضر می­ شد، سعی میکرد مشکلات فرهنگی مردم را شناسایی و در حد توان آنها را رفع نماید.با حمله تروریست‌های تکفیری به سوریه شهیدعلی­ زاده­ اکبر از جمله کسانی بود که داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد که سرانجام در 28 مردادماه 1392 در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید.از این شهید دو فرزند به نامه های مهدی 13 ساله و فاطمه 8 ساله به یادگار مانده است.



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/4 ساعت 11:28 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


شهید مهدی نوروزی از مدافعان حریم اهل بیت بود که در بیستم دی ماه 1393 در سامرای عراق به شهادت رسید، اما شهرت آقا مهدی به قبل از شهادتش برمی‌گردد. به زمانی که حضور پررنگی در فرونشاندن فتنه سال 88 داشت و ضد انقلاب عکس او را در فضای مجازی با نام «حسین منیف اشمر» منتشر کرده بودند تا این شهید بزرگوار را از اتباع لبنانی دخیل در فرونشاندن فتنه معرفی کنند. حالا که دو سالی از شهادت آقا مهدی می‌گذرد، مؤسسه روایت فتح به قلم منصوره قنادیان کتاب «پس از غروب» را با روایتگری مریم عظیمی همسر شهید منتشر کرده است که با هم مروری به داشته‌های این کتاب می‌اندازیم.

«آخر شب‌ها که پسرکش را می‌خواباند، برق‌ها را خاموش می‌کند و می‌رود که بخوابد. گوشی قدیمی‌اش را روشن می‌کند، چشمانش را به صفحه تلفن همراه می‌دوزد و منتظر صدای پیامی می‌ماند. شاید که مهدی پیامی داده و او ندیده باشد.»

متن کتاب دیدار پس از غروب، با همین جملات آغاز می‌شود. جملاتی که به خوبی وصف حال مریم عظیمی همسر شهید مهدی نوروزی را بیان می‌سازد. نوروزی خود راوی این کتاب است و با زبان او از زندگی خوش و عاشقانه این زوج جوان آشنا می‌شویم. زندگی که سر و تهش کمی بیش از دو سال طول نکشید. اما در همین فرصت کم، مریم خانم به خوبی روحیات یک شهید مدافع حرم را برایمان بازگو می‌کند.

در ابتدای کتاب «دیدار پس از غروب» مختصری با زندگی همسر شهید آشنا می‌شویم. دختر ته تغاری یک خانواده مذهبی که از نوجوانی حجاب چادر را انتخاب  و به محیط مسجد رفت و آمد می‌کند. اما اتفاقی چون فوت برادرش مهدی، زندگی این خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مریم به درون خویش فرو می‌رود و به ناگاه در اولین سفر کربلایش، در حرم حضرت عباس(ع) دعا می‌کند همسری برایش قسمت شود که دائم او را به کربلا ببرد. کمی بعد با آمدن خواهر مهدی نوروزی به خواستگاری‌اش، دعای او مستجاب می‌شود.
(مهدی) همیشه می‌گفت: «تنها جایی که دوری‌ات را می‌توانم تحمل کنم، سفر کربلاست. اگر دیدی یک روز نیستم، بدان که رفته‌ام کربلا.»
وصلت مریم عظیمی و مهدی نوروزی در 28 خرداد سال 91 رخ می‌دهد. مهدی اصالتاً اهل کرمانشاه است، اما به دلایل شغلی چند سالی می‌شود که در تهران ساکن است و عروس خانم هم که زاده و بزرگ شده کرج است. این دو آن چنان زندگی عاشقانه‌ای را با هم آغاز می‌کنند که برای یک لحظه هم طاقت دوری یکدیگر را ندارند. در واقع سراسر کتاب «دیدار پس از غروب» مملو از روایت‌هایی از دلدادگی این عروس و داماد تازه به حجله بخت رفته است که گویی عشقی الهی آنها را به هم پیوند داده است.
«یک روز که نرفته بودم تهران، آقا مهدی زنگ زد و گفت: خیلی دلم برایت تنگ شده. گفتم: منم همین طور، می‌تونی بیای ببینمت؟ خوابیدم. صدای زنگ در را شنیدم. حوصله نداشتم. پتو را کشیدم روی سرم. دیدم صدایی نیامد. بی‌خیال شدم. یکهو آقا مهدی در اتاق را باز کرد و آمد پیشم. چه لحظه خوبی بود. از خوشحالی جیغ کوتاهی کشیدم. این طور دیدن‌ها بیشتر بهم می‌چسبید.»
اما هنر مردان خدا دل کندن از تعلقات است. هنر همسران و همراهانشان هم همین طور. مریم عظیمی و مهدی نوروزی با وجود همه عشق و تعلقاتی که به یکدیگر داشتند، عاقبت در مسیر دفاع از حریم اهل بیت(ع) پا روی همه این تعلقات می‌گذارند. آن هم در حالی که پسرشان محمد هادی تازه متولد شده بود.
«یک لباس رزم پوشیده بود که چقدر بهش می‌آمد. مرا در آغوش گرفت. سرم را روی شانه‌هایش گذاشت و محکم فشارش داد. می‌گفت: «خانم خوشگلم دلم برایت یک ذره شده بود» محمد هادی توی اتاق خواب بود. بوی پدرش را که فهمید، بیدار شد…»
آقا مهدی نوروزی پا روی تمام تعلقات می‌گذارد و راهی عراق می‌شود. نهایتاً بیستم دی ماه 1393 در سامرا به شهادت می‌رسد. زندگی کوتاه او با همسرش مریم عظیمی، در اینجا به ظاهر تمام می‌شود. اما این زندگی عاشقانه متصل می‌شود به تمام زندگی‌های عاشقانه‌ای که در مسیر اعتلای اهداف والای نظام اسلامی داستانی کوتاه یافته‌اند. روایت کتاب «دیدار پس از غروب» کمی بعد از شهادت آقا مهدی و دیدار همسرش با مقام معظم رهبری تمام می‌شود. آقا مهدی نوروزی رفت تا ما بمانیم.
«بعد از چهلم آقا مهدی برگشتم تهران. باید خانه را تحویل می‌دادم. اما این بار تنها. وارد خانه که شدم بغضم ترکید. گوشه گوشه خانه یا بوی مهدی بود یا صدای مهدی بود یا یک نشانه‌ای دیگر از او. بلند بلند گریه می‌کردم…»
منبع : روزنامه جوان


  



نوشته شده در تاریخ 95/11/4 ساعت 10:55 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


همسران شهدای مدافع حرم نامه همسران شهدای مدافع حرم به همسران شهدای آتش نشان/ به داشتن این مردان مرد بر خود می بالیم

جمعی از همسران شهدای مدافع حرم طی پیامی به همسران شهدای آتش نشان که در حادثه پلاسکو جان خود را از دست داده اند تسلیت گفته و با آن ها ابراز همدردی کرده اند.

 

متن این پیام به شرح زیر است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

رهبر انقلاب: شهامت و فداکاری آتش ‌نشانان دل را از تحسین و تمجید و نیز از نگرانی و اندوه، آکنده می سازد.

 

خبر تلخ و دلخراش شهادت جمعی از آتش نشانان غیور کشورمان قلب هایمان را مالامال از اندوه نمود.


نه آتش نشان بهتر بگوییم جانفشانانی که برای حفظ جان هموطنان، بی باک و نترس به دل آتش زدند زیر آوار ساختمان پلاسکو ماندند اما اجازه ندادند به هموطنانشان آسیبی برسد.


کودکانشان چشم انتظار ماندند و همسرانشان بی تکیه گاه اما نگذاشتند خانواده کسبه و مردم حاضر در صحنه عزادار شوند.


شنیده ایم یکی از این شهدای بزرگوار آرزوی شهادت در دفاع از حرم را داشته و این نشان می دهد که جوانان ما برای دفاع حد و مرز نمی شناسند و  هر کجا صدای کمک خواهی به گوششان برسد از جان می گذرند چه بیرون از مرزها در دمشق ، حلب، سامرا و.... چه در چهارراه استانبول و ساختمان پلاسکو ...با دلی دریایی به آتش و خطر می زنند.


همسران بزرگوار و داغدار شهدای آتش نشان بی شک لحظاتی که بر شما و دیگر بازماندگان این واقعه تلخ گذشت روزی هم برما گذشته و هیچ گاه از خاطرمان بیرون نخواهد رفت.

 

ثانیه به ثانیه درد شما را با تمام وجود درک می کنیم. ما تلخی بی خبری را می دانیم غم فراق سنگین و جانکاه است....اما ایمان داریم عزیزانمان عاقبت بخیر شدند و در وصف اجر شهدای شما همین بس که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هرکس جلو هجوم آب و آتش را بگیرد و جمعی از مسلمانان را نجات دهد بهشت بر او واجب می شود.


ما همسران شهدا به همسری این مردان بزرگ مفتخریم و به داشتن این مردان مرد بر خود می بالیم.


پیام تسلیت ما همسران شهدای مدافع حرم را پذیرا باشید.

 

از خداوند متعال برای شما، فرزندان، مادران ، پدران و دیگر بازماندگان این شهدای عزیز صبر و اجر جمیل را خواستاریم.

و من الله توفیق
از طرف همسران شهدای مدافع حرم



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/3 ساعت 8:40 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


زمان پخش برنامه «دکتر سلام» تغییر کرد

دوستان عزیز علاقه مندان به مسائل سیاسی فرهنگی و اجتماعی دکتر سلام رو از دست ندهید


Dr_Salam

فیلم طنز/ دکتر سلام60



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/3 ساعت 5:23 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 

حالا از جاهایی که دکترای علوم تربیتی شرق و غرب با هم باید فرار کنند، این است. که نمی‌دانند لقمه حرام در تربیت اثر دارد. «انَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمِی» حدیث داریم که مال حرام رشد نمی‌کند. می‌گوید: آقا ما دیدیم رشد کرد. ما دیدیم رشد کرد. روایت می‌گوید: «وَ إِنْ نَمَى لَمْ یُبَارَک‏» (وسائل‏الشیعة/ج17/ص82) رشد هم کند، برکت ندارد. شما نگاه نکن که چه خانه‌ای، چه قالی‌های ابریشمی، ببین! از پارسال تا الان چند نفر گرسنه روی این قالی‌ها سیر شده است؟ ممکن است یک خانه‌ای قالی نباشد و موکت باشد، نمد باشد، اما سالی صدها نفر در این اتاق گرسنه می‌آیند، سیر می‌روند. اما روی این قالی‌های ابریشمی یک گنجشک یک دانه نمی‌خورد. مهم این نیست که مهر شما چقدر است. بعضی‌ها را دیده‌اید؟ آدم بعضی خانه‌ها می‌رود، سجاده‌اش به اندازه‌ی یک بقچه‌ی حمام است. یک پارچه از مکه، یک پارچه از مدینه، گلدوزی، تسبیح‌های رنگارنگ، خوب روی این سجاده چند نفر نماز می‌خواند؟ خودنویس گران است، اما یک صفحه‌ی حق با این نوشته‌ای؟ گرانی‌اش مهم نیست. خودنویس گران، مهر بزرگ، خانه‌ی گران! مال حرام نمو نمی‌کند. اگر هم نمو کند، برکت نمی‌کند.

«طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِیضَة» (بحارالانوار/ج100/ص9) یعنی دنبال کار رفتن واجب است. حدیث داریم: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الْأَمِینَ» (وسائل‏الشیعة/ج17/ص23) خداوند کسی که حرفه‌ای داشته باشد و امین باشد، دوستش دارد. «اتَّجِرُوا» تجارت کنید. «بَارَکَ اللَّه‏ لکم» (الکافی/ج5/ص149) خداوند به شما برکت می‌دهد. «ازْرَعُوا» زراعت کنید. «وَ اغْرِسُوا» (الکافی/ج5/ص210) «غرس» درخت بکارید. «فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا» به خدا قسم انسان کاری را بهتر از این نمی‌کند، «أَحَلَّ وَ لَا أَطْیَبَ مِنْه‏» حلال‌ترین و طیب‌ترین درآمدها کشاورزی است. «الزَّارِعُونَ کُنُوزُ الْأَنَام‏» (الکافی/ج5/ص211) کشاورزها گنج هستند، کشاورزها گنج مردم هستند.

پیغمبر فرمود: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ» (الکافی/ج5/ص78) عبادت هفتاد جزء دارد، بهترین جزء عبادت این است که انسان کار بکند. یک وقت امام صادق(ع) احوال یک نفر را پرسید، فرمود: فلانی احوالش چطور است؟ گفتند: الحمدلله خوب است، در خانه مشغول عبادت است. گفت: صبح تا شب در خانه عبادت می‌کند؟ بله! قرآن می‌خواند، نماز می‌خواند، گفت: خرجی‌اش را چه کسی می‌دهد؟ گفتند: خرجی‌اش را دوستانش می‌دهند. فرمود: عبادت دوستانش از عبادت خودش ارزشش بیش‌تر است. اینطور نیست که کسی برود در خانه و نماز بخواند و یک عده هم خرجش را بدهند. نخیر! «وَ اللَّهِ لَلَّذِی یَقُوتُهُ» امام صادق قسم خورده است. قسم امام صادق غیر از قسم‌های دیگر است. به خدا آن کسی که زندگی ایشان را تأمین می‌کند، «أَشَدُّ عِبَادَةً مِنْهُ» (الکافی/ج5/ص78) عبادتش از او بیشتر است.

امام صادق (ع) مشغول کاری بود. آمدند گفتند: آقاجان شما کار را بگذار ما انجام می‌دهیم. یا غلام‌ها انجام می‌دهند. فرمود: «لا دَعونی» (فقیه/ ج3/ ص163) رهایم کنید می‌خواهم خودم انجام بدهم. «فَإِنِّی أَشْتَهِی» من دوست دارم. «أَنْ یَرَانِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُ بِیَدِی وَ أَطْلُبُ الْحَلَال‏» (فقیه/ ج3/ ص163) دوست دارم که خداوند ببیند من دارم دنبال رزق حلال کار می‌کنم. قرآن می‌گوید: «حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّه‏» (مائده/88)

اگر ما لقمه‌های بچه‌هایمان را حلال نکنیم، امور تربیتی، روانشناسی کودک، روانشناسی بزرگ، برنامه‌های تلویزیون، خطبه‌های نماز جمعه، هرکاری می‌کنیم فایده ندارد. چون در شکم این لقمه‌ی حرام است. مثل اینکه در هواپیما باید بنزین بریزیم، قیر بریزیم. اگر در یک هواپیما قیر بریزی، تمام خلبان‌های شرق و غرب هم بیایند، این هواپیما نمی‌پرد. چون قیر در شکمش ریختی. با لقمه‌ی حرام حتی عبادت، کسی اگر عبادت کند، لقمه‌اش حرام باشد، حدیث داریم عبادت با لقمه‌ی حرام مثل ساختمان روی شن است، روی ریگ است. یعنی پایین می‌افتد. روز عاشورا امام حسین... آخر بعضی‌ها می‌گویند: آقا اگر این آخوندها خودشان خوب بودند، حرف‌هایشان اثر می‌کرد. خیلی خوب، سؤال امام حسین خوب بود. یا بد بود؟ سه بار امام حسین روز عاشورا حرف زد. هیچی همینطور نگاه کردند. آخرش گفت: بابا، لقمه ی حرام در شکم شما است. بله، خوب بودن گوینده هم اثر دارد. لقمه‌ی حلال هم اثر دارد. رفیق هم اثر دارد. لجباز بودن و  نبودنش هم اثر دارد. اینها همه هرکدام یک سهمی دارند. در تربیت باید همه ی اینها را در نظر بگیریم.

 خیلی حرف‌هایم ماند. شاید یک بیستم آن را گفتم. ما دست به یک چیزی زدیم نفهمیدیم چیست؟ فکر کردیم تعلیم و ترییت می‌شود ده بیست جلسه تمام شود. ولی حالا ببینیم به کجا می‌رسیم.

خدایا تو را به حق محمد و آل محمد همه‌ی ما را از لقمه‌ی حرام و شبهه دار دور بفرما. اگر یک لقمه‌ی حرامی هم جایی خوردیم، خدایا توفیق ردّ مظالم بده.

من این را چند بار تا حالا گفتم. بگذارید یکبار دیگر هم بگویم. بچه بودم دهات کاشان می‌رفتم میوه می‌خوردم فرار می‌کردم. برای اینکه مسأله بلد نبودم. می‌گفتم: هنوز 15 سالم نشده است. خیلی خوردیم و فرار کردیم. وقتی طلبه شدیم دیدیم نوشته کسانی که مال مردم را خورده‌اند، باید صاحبش را راضی کنند گرچه در کودکی باشد. ای بابا! گرچه خواب باشد. ای بابا! بله، خواب باشی پایت را بزنی کوزه‌ی مرا بشکنی، نمی‌توانی بگویی: خواب بودم. باید پول کوزه را بدهی. مال مردم خواب و بیداری و مست و بیهوشی ندارد. پول برداشتیم روستا رفتیم، خیلی‌هایشان نگرفتند، بعضی‌هایشان هم پول... گفتم: آقا من بچه بودم از این میوه‌ها خوردم و فرار کردم، این پول را از من بگیر حلال کن. اکثراً مجانی حلال کردند. تک و توک هم پول گرفتند حلال کردند. اگر یک چیزی را کش رفتید، تا یادتان هست رد کنید. حالا لازم هم نیست خودت را معرفی کنی. اینجانب محسن قرائتی دزدی کردم! (خنده حضار) نه لازم نیست خودت را معرفی کنی. برو به حسابش بریز. بگذارید در یک پاکت و به او بدهید. این لقمه‌ی حرام مثل گربه‌ی مرده در استخر است که هرچه هم استخر را آب کنی، تا گربه را بیرون نیاندازی، این آب بدبو می‌شود.

خدایا ما را از همه‌ی حرام‌ها، خصوصاً حرف حرام، نگاه حرام، کلام حرام، لقمه‌ی حرام، رابطه‌ی حرام، فکر حرام، از همه‌ی حرام‌ها ما را دور بدار.



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/3 ساعت 5:21 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


دیدگاه اسلام درباره حرص و طمع کاری

خوب! آدم حریص اول خودش را فراموش می‌کند، این‌هایی که مال دنیا را خیلی دوست دارند. مال دنیا را دوست دارند، حالا! خودش را فراموش می‌کند. خدا را هم فراموش می‌کند. حساب را هم فراموش می‌کند. دوستانش را فراموش می‌کند، سلامتی خودش را هم فراموش می‌کند. آدمی که حرص می‌زند، چون می‌خواهد پول زیادی به دست آورد، یادش می‌رود که مریض می‌شود، سلامتی‌اش را از دست می‌دهد. رفقایش را از دست می‌دهد،‌ چون حرص دارد، سخاوت ندارد. آدم حریص چند چیز را فراموش می‌کند. 1- خدا را فراموش می کند. 2- خودش را فراموش می‌کند. 3- سلامتی را فراموش می‌کند. 4- دوستانش را فراموش می‌کند.

حالا! یک مثال تاریخی هم برای شما بزنم. شخصی به نام ثعلبه بود. ایشان نزد پیغمبر آمد و گفت: دعا کن وضع من خوب شود. فرمود: وضعت خوب است. گفت: نه! من می‌خواهم سرمایه‌دار شوم. حضرت فرمود: همین که داری تو را بس است. پیامبر دعا کرد: خدایا وضع این را خوب کن. وضعش خوب شد و دامداری و کشاورزی و گاوداری و گوسفندداری و در مدینه جایش تنگ شد. رفت چند کیلومتری بیرون مدینه و کشاورزی‌اش را توسعه داد، وضعش خوب شد و پیغمبر فرستاد که زکاتت را بده!‌ گفت: زکات بدهم؟ زکات چه چیزی را؟ کم‌کم قیچی شد، اول از نماز جماعت قیچی شد، بعد کم‌کم جمعه‌ها هم نمی‌آمد، و همینطور یک ذره یک ذره به خاطر پول و اشتغال نشد.

افرادی هستند که وقتی پولشان زیاد می‌شود، خدا را فراموش می‌کنند. قرآن می‌فرماید که: اینها وقتی فقیر هستند «عاهَدَ اللَّهَ» یعنی با خدا عهد می‌بندند. پیمان می‌بندند، «لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ» اگر خدا از فضلش به ما کمک کند «لَنَصَّدَّقَن‏» صدقه می‌دهیم و زکات می‌دهیم. «وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحین‏» (توبه/75) فرد صالحی هم هستیم. ولی همین که به او دادیم، بدمستی می‌کند. خیلی در قرآن آیه داریم. بارها در قرآن گفته است که انسان وقتی گیر می‌کند، می‌گوید: «یا الله»، «یا الله»! «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» (عنکبوت/65) جفتک می‌اندازد. خدا گله می‌کند. خیلی گله می‌کند. «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْک‏» سوار کشتی می‌شود، می‌بیند موج آمد، ممکن است غرق بشود، «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصین‏» «یا الله» «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» یادش می‌رود. عروس و داماد بچه دار نمی‌شوند، می‌گوید: خدایا! «لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً» اگر یک اولاد صالحی به ما بدهی، «لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ» (اعراف/189) ما شاکریم و شکر می‌کنیم. همین که خدا به آن‌ها بچه داد، حاضر نیستند حتی اسم فاطمه و علی روی بچه‌شان بگذارند. اول التماس می‌کرد. آن وقت حاضر نیست اسمش را چنین بگذارد. چندین جای قرآن خداوند گله می‌کند از آدم‌هایی که وقتی گیر می‌کنند، «یا الله»‌ می‌گویند، وقتی از گیر نجات پیدا می‌کنند، خدا را فراموش می‌کنند.

خوب! بحثمان چیست؟ ‌بحثمان تربیت اقتصادی است. نقش اقتصاد در تربیت! همان چیزی که دکترای علوم تربیت، شرق و غرب با هم خوابشان رفته است. می‌گفت: یک بچه‌ای درب خانه ایستاده بود و گریه می‌کرد، گفتیم: چه شده است، آقاجان! گفت: می‌خواهم زنگ را بزنم، نمی‌توانم. گفتم: خوب گریه ندارد، من برای تو می‌زنم. گفت: نه! می‌خواهم خودم بزنم. یکی از وزراء می‌گفت. می‌گفت: دلم سوخت برای بچه! گفتم: خوب! بغلت می‌کنم، تو زنگ بزن. می‌گفت: این بچه را بغل کردم، زنگ در خانه را زد، او را زمین گذاشتم، گفت: بیا با هم فرار کنیم. این می‌خواست زنگ را بزند و فرار کند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/3 ساعت 5:20 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


بیکاری، اشتغال، تنبلی

حدیث داریم که امام باقر(ع) فرمود: «وَ مَنْ کَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَکْسَلُ» (الکافی/ج5/ص85) آن کسی که حال کار در این دنیا را ندارد و نسبت به دنیا کسل است، نسبت به آخرت کسالتش بیش‌تر است. این را صبح قلقلک می‌دهند، غروب می‌خندد. بی‌حال است. خوب آن بی‌حالی و بی‌عاری خیلی بد است.

افرادی خدمت امام آمدند، امام به یکی فرمود: شغل شما چیست؟ فرمود: من بیکار هستم. تا گفت: من بیکارم! امام رویش را برگرداند و فرمود: من نمی‌خواهم به آدم بیکار نگاه کنم. معنای کار هم فقط اداره نیست. تا می‌گوییم: کار، یعنی یک میزی... نه! کار فقط اداری نیست. هر کاری مفیدی باشد، حالا در اداره باشد،‌ در کارخانه باشد، ‌در مزرعه باشد. کار هم فقط کار بازویی نیست، کارهای علمی... استاد دانشگاه بیکار است؟ بیکار که  نیست.

من همین نیم ساعتی را که برای شما صحبت می‌کنم، اگر خواسته باشم برآورد کنم که این نیم ساعت چقدر است، باید بگویم بین سه ساعت تا پانزده ساعت است. اگر مثل «قل هو الله» حرف‌ها را به یاد داشته باشم، دو سه ساعت تنظیم آن کار می‌برد،‌ اگر هم خواسته باشم که از نو تولید کنم،‌ که مطلبش هم در ذهنم نباشد، شده ‌است من وقت‌هایی مثلاً چهل ساعت برای بیست دقیقه حرف زدن کار کرده‌ام. گاهی هم اینطور شده است. به هر حال نباید به یک کسی مفت خور گفت! معلم کار می‌کند، استاد دانشگاه کار می‌کند، طلبه کار می‌کند.

پس کار بازویی داریم و کار مغزی داریم، یک! کار اداری داریم و کار غیر اداری داریم، دو! زن و مرد هم باید کار کنند، منتها اسلام برای کار زن یک فرمولی گذاشته است. زن‌ها یک مشکلاتی دارند که مردها ندارند، ما اگر به دو جمع‌بندی برسیم، یک: از طرفی کار خوب است، از طرفی هم زن گرفتار است. مثلاً زن حالات ویار دارد قبل از اینکه حامله بشود!‌ ماه اول و دوم حالت تهوع دارد،‌ می‌خواهد بچه‌دار شود. بعد کم‌کم سنگین می‌شود، حاملگی است. بعد زایمان است و بیماری‌ها و استراحت‌های بعد از زایمان است. هر ماه چند روز گرفتار است. گرفتاری‌های مختلف دارد. ویار، حاملگی، زایمان، گرفتاری... پس زن گرفتار است. این یک مشکل!‌ زن گرفتار است. خوب حالا که گرفتار است کار نکند؟ می‌گوییم: نه! کار هم خوب است. چرا؟ چون کار استعدادها را پرورش می‌دهد،‌ کار نیکوکردن از پر کردن است. 1- پرورش استعداد! 2- درآمد! بالاخره زن اگر در کیف خودش پول داشته باشد،‌ بهتر از این است که به شوهرش بگوید: پول بده! درآمد داشته باشد. پیشرفت اقتصاد! اگر یک کشوری زن و مردش کار کنند، اقتصادش پیشرفته می‌شود. سلامتی! زن اگر کار کند، سلامتی‌اش هم حفظ می‌شود. زن‌هایی که کار ندارند،‌ زودتر مریض می‌شوند. پس کار خوب است. کار خوب است، یکی هم اینکه زن گرفتار است. اسلام می‌گوید این وسط چه کار کنیم؟ می‌گوید: «عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْل‏» (مستدرک/ج13/ص187) یعنی یاد بدهید به خانم‌ها، «عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْل‏» «الْغَزْل‏» یعنی بافندگی! در بافندگی درآمد هست، تولید سلامتی در آن هست، پرورش استعداد در آن هست، ضمناً با ویار و حاملگی هم می‌سازد. هر لحظه مشکلی پیدا کرد، این طور نیست که سر ساعت هشت باید اداره برود. به سرویس برسد، نرسد، بچه‌اش را کجا بگذارد،‌ مهد کودک را چه کند، اگر بچه‌اش گریه کرد، چطور شیرش بدهد؟ به چه کسی او را بسپرد؟ نه در یک محیط آرامی یک کار دستی بکند،‌ امروز اسمش را چه می‌گویند؟ صنایع دستی! صنایع دستی، یک طوری باشد که تا بچه‌اش گریه کرد، مثلاً فرض کنید می‌بافد، تا بچه‌اش گریه کرد، در دو ثانیه می‌گذارد کنار و بچه‌اش را بغل می‌کند. در محیط آرام، صنایع دستی! هم پول در آن است و هم رفت و آمد ندارد، وقتش تلف نمی‌شود. البته این حداقل است. معنایش این نیست که زن از خانه بیرون نرود. هر کاری که جامعه نیاز داشت، زن هم می‌تواند انجام بدهد، پزشک زن، معلم زن،‌ استاد دانشگاه زن،‌ ما در همه‌ی صحنه‌ها آنجایی که زن هست،‌ باید از نیروی زن هم استفاده کرد. منتهی باید مواظب آن شرایط هم بود.

خدا شهید محراب آیت الله صدوقی را رحمت کند. در خبرگان اول بحث بود که آیا رئیس جمهور می‌تواند زن باشد؟ آیت الله صدوقی بلند شد و با همان لهجه‌ی یزدی گفت: نه! نه! فردا از دنیا می‌گویند: رئیس جمهور را می‌خواهیم ببینیم، رئیس جمهور زایشگاه است. نه! از آن طرف دنیا رئیس جمهور را کار دارند، رئیس جمهور ویار دارد. خدا رحمت کند شهید را،

اسلام می‌گوید: زن و مرد کار کنند، منتها هر کسی کاری که به ذوقش می‌خورد. بنده را اگر در یک اتاقی به اندازه‌ی این سالن بفرستند که پر از کتاب شعر باشد، روح من با شعر جوش نمی‌خورد. خوب حالا مجبور هستی که با زور شعر حفظ کنی؟ برو به سراغ تفسیر! برو به سراغ حدیث! یکی با شعر جوش می‌خورد، یکی با نجاری، یکی با مکانیکی، هر کسی با یک چیزی! یک دختری که در دانشگاه و کنکور رد می‌شود، شاید این اگر شغلش را عوض کند، در شغل دیگر رئیس یا یک هنرمند درجه‌ی یک شود. منتها چون دختر عموی این به دانشگاه رفته است، این هم روی چشم و هم چشمی باید به دانشگاه برود. گاهی وقت‌ها ماشکست می‌خوریم، نه به خاطر اینکه بی‌عرضه هستیم،‌ استعدادمان را کشف نکردیم.

بگذارید از امام سجاد(ع) بگویم. امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق می‌گوید: «وَ اسْتَعْمِلْنِی‏» یعنی خدایا مرا به کار ببر،‌ «فِیمَا» یعنی در چیزی که، «خَلَقْتَنِی لَه» (صحیفه سجادیه) خدایا من را برای چه چیزی خلق کرده‌ای؟ من را در هم کاری ببر که برای آن مرا خلق کرده‌ای، تا موفق بشوم. پا برای راه رفتن است، شما اگر خواسته باشی که با سر راه بروی، اذیت می‌شوی! یعنی هر کسی آن کاری که باید انجام بدهد را انجام دهد.



  




  پیام رسان 
+ هر کسی نام کسی گفت سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سر ها ازدحام است سر کوی شما اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخرها

+ سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود دستهای خویش و دامان توام آمد به یادم یا حسین

+ سلام دوستان عزیز

+ سال پر خیر وبرکتی داشته باشین دوستان پارسی بلاگ

+ سال نو به همه دوستلن عزیز مبارک

+ سال نو بغیر از تعویض لباس و کفش وغیره سالی برای تعویض رفتار ها وکردارهایمان باشد برایملن ابدی ومبارکتر خواهد بود

+ سال1397 برای همه دوستان عزیز مبارک باشد

+ پیشاپیش سال پر خیر وبرکتی را در پناه مهدی صاحب الزمان برایتان ارزومندم انشالله سال ظهور حضرت بقیه باشد

+ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

+ روز میلاد بانوی بزرگ اسلام، پرستار تمام نیکی ها پرستار تن رنجور ولایت، پرستار ارزش های مقدس عاشورا، زینب کبری(س) بر همه پرستاران و پیروانش مبارک باد.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ