سفارش تبلیغ
صبا ویژن
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
1 2 3 >
نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 12:15 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 اعتدال در بحرین جرم شناخته می‌شود

 

«تام مالینوفسکی» دستیار وزیر خارجه آمریکا در حوزه دموکراسی و حقوق‌بشر گفت: نگاه نظام بحرین به شیخ میثم السلمان مدافع حقوق بشر این کشور به چشم مجرم، به این معنی است که برخلاف ادعاهای نظام، اعتدال و میانه روی در این کشور جرم است.

شیخ «میثم السلمان» فعال حقوق بشری بحرین و مسئول امور آزادی های دینی در کمیته حقوق بشر این کشور است روز دوشنبه توسط آل خلیفه بازداشت شد.


شیخ میثم السلمان چندی قبل از سوی دادستانی بحرین به منظور بازجویی احضار شده بود.

ادامه بازداشت فعالان سیاسی و روحانیون در بحرین در حالی است که اعتراضات شهروندان بحرینی به سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم رهبر نهضت اسلامی در این کشور و محاکمه وی همچنان ادامه دارد.

بحرین از 14 فوریه سال 2011 میلادی شاهد انقلاب مردمی علیه رژیم آل خلیفه است. مردم خواهان آزادی، برقراری عدالت و رفع تبعیض و روی کار آمدن نظامی منتخب در کشورشان هستند.

 



  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 11:50 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


این شیخ وهابی تکفیری را بشناسید

هرچند به تعبیر یکی از اندیشمندان مصری «علمای وهابی» در حد واندازه‌های «طلبه‌های الازهر» هم سواد ندارند، به همین خاطر اساساً شاید پرداختن به چنین شخصیت‌های چیزی جز اتلاف وقت نباشد، اما از آنجا که برخی از همین به اصطلاح علماء سلفی – بهتر است بگوییم علمای تکفیری وهابی- در جهت آتش‌افروزی میان مسلمانان و دامن زدن به تفرقه و جنگ شیعه و سنی و اعلام جهاد علیه مقاومت در راستای نقشه‌های شوم دشمنان امت اسلامی گام برمی‌دارند، لازم است که برای آگاه نمودن اذهان به صورت اجمالی با سابقه، تحصیلات، مواضع و رفتارهای یکی از همین شیوخ به نام «محمد العریفی» آشنا شویم.

محمد عریفی کیست؟

«محمد بن عبدالرحمن العریفی» مبلغ و عالم جوان سعودی است که در 15 جولای 1970 در شهر دمام واقع در استان شرقی عربستان به دنیا آمد.

وی لیسانس خود را در سال 1991 در رشته اصول دین از دانشگاه امام محمد بن سعود در ریاض و فوق لیسانس خود را در سال 1996 در اصول دین با گرایش عقیده و مذاهب معاصر از همین دانشگاه اخذ کرد. عنوان پایان نامه وی پژوهش و بررسی «الکافیة الشافیة فی الانتصار الفرقه الناجیة ابن قیم» بود که با رتبه ممتاز دفاع کرد. عریفی تحصیلات خود را ادامه داد و توانست در سال 2001 دکترای خود را در اصول دین با گرایش عقیده و مذاهب معاصر از همان دانشگاه محمد بن سعود به پایان برساند. عنوان تز دکتری وی نیز «نظریات شیخ الاسلام بن تیمیة درباره صوفیه» می‌باشد.

عریفی عضو هیات امنای کمیته عالی رسانه‌های اسلامی وابسته به «رابطة العالم الاسلامی» و عضو تعدادی از دفاتر تبلیغی و انجمن‌های اسلامی و مشاور در تعدادی از مراکز اسلامی و استاد مدعو تعدادی از دانشگاه‌ها در عربستان و خارج از آن است.

علاوه بر این عریفی عضو وزارت امور اسلامی است و با بخش‌های عقیدتی و دینی امنیت کشور، دفاع ملی، وزارت دفاع، دانشکده هوایی ملک فیصل و گارد ملی و وزارت آموزش و پرورش همکاری می‌کند. عریفی که خطیب مسجد جامع «بواردی» در جنوب ریاض است، تفسیر و فقه را نزد شیخ بن باز، فقه و توحید را نزد شیخ عبدالله بن جبرین و توحید را نزد شیخ عبدالله بن قعود و فقه را نزد شیخ عبدالرحمن بن ناصر براک گذرانده است. وی در زمینه تلاوت و قرائت قرآن و حدیث از استادادن مصری و عربستانی اجازه‌نامه شرعی دارد. او همچنین در زمینه فقه، اصول، تفسیر و سیره نبوی مشغول به تدریس می‌باشد. عریفی در کنفرانس‌های متعددی در داخل و خارج عربستان شرکت کرده است و تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب و کتابچه با موضوعات دینی به رشته تحریر در آورده است.

عریفی همچنین به همراه برخی از شیوخ عربستانی از جمله سلمان العوده، عائض القرنی، محسن العوجی که ذیل جریان موسوم به «الصحوة» تعریف می‌شوند، به اتحادیه جهانی علمای مسلمانان به ریاست یوسف قرضاوی پیوسته‌اند. این اتحادیه ویترین رسانه‌ای سازمان بین المللی اخوان است. جریان الصحوة جریان فکری سعودی است که در اوایل دهه هشتاد قرن گذشته ایجاد شد و به دنبال سازش میان تفکر وهابی و تفکر اخوانی بود، به گونه‌ای که تفکر وهابی را در زمینه اعتقادی و تفکر اخوانی را در زمینه سیاسی پذیرفت.

علمای سنتی از تمامی امتیازات و تشریفات برخودار هستند، اما شیوخ الصحوه در پروتکل دینی در جایگاه ثانویه قرار دارند. علمای الصحوه‌ می‌خواهند که رسیدن به قله عرصه‌های دینی برای همگان فراهم باشد، نه اینکه صرفاً علمای سنتی وهابیت شایسته چنین امتیازی باشند. 

از این رو افرادی نظیر العریفی و العوده تلاش می‌کنند تا چهره‌‌ای جوان از خود به نمایش بگذارند، با جوانان نشست و برخاست کنند، برای جذب مخاطبان حضور گسترده‌ای در فضای مجازی و نیز کانال‌های ماهواره‌ای و تلویزیونی داشته باشند تا بدین ترتیب زمینه افزایش طرفداران خود را فراهم نموده و جایگاه بالاتری را در نهادهای دینی سعودی بدست آورند.

 

این ازدواج‌ها که وی آن را ازدواج‌های مناکحه یا موقتی می‌نامد، شامل زنان و دختران 14 سال به بالا، مطلقه‌ها و بیوه‌ها می‌شود. او همچنین در این فتوا، بهشت را به آن دسته از زنانی که به این نوع ازدواج با شبه نظامیان رضایت می‌دهند، وعده داده است.

وی به تمسخر قرآن اکتفا نکرده و در اظهاراتی توهین آمیز در یک شبکه تلویزیونی اماراتی، مدعی شد قبل از تحریم شراب افرادی به پیامبر شراب هدیه می دادند، پیامبر اسلام نیز این شراب را می فروخته و یا هدیه می داد. این مفتی وهابی همچنین مدعی شد شراب نجس نیست زیرا پس از تحریم شراب مردم بطری های شراب را در معابر و کوچه‌ها خالی می‌کردند، به همین دلیل پای صحابه هنگام رفتن به مسجد برای نماز به شراب آغشته می شد، ولی با همین لباس آلوده به شراب به مسجد رفته و نماز می خواندند؛ این امر بیانگر آن است که شراب نجس نیست!.

در اثر واکنش‌های شدید به این اظهارات، محمد عریفی سرانجام در بیانیه ای با اعتراف به اینکه در اظهارات خود به پیامبر اسلام (ص) توهین کرده است، به خاطر این اشتباه عذرخواهی کرده و گفت: «پس از تأمل دریافتم که در اظهارات خود دچار اشتباه شدم، و به درگاه خداوند به خاطر این اظهارات توبه می کنم .. تأکید دارم که سنی ها به مقام پیامبر (ص) احترام می گذارند و قدر ایشان را می دانند».

کینه شدید عریفی نسبت به سوریه و حزب الله/ ملائکه در کنار شورشیان سوری می‌جنگند!

عریفی که روابط نزدیکی با بندر بن سلطان دارد، تنها به صدور فتوا علیه سوریه اکتفا نکرده و در دو سال گذشته به امر سازماندهی جمع‌آوری کمک از سوی وهابی‌ها برای حمایت مالی از گروه‌های شورشی در سوریه مشغول بوده است. این مبلغ وهابی سعودی از حامیان سرسخت شورشی‌های سوریه است و درباره سوریه و نظامیان بشار اسد در اظهاراتی جنجالی مدعی شد که جنیان در کنار او هستند و با تروریست‌ها مبارزه می‌کنند و با مبارزه جنیان، فرشته‌های وهابی از ترس مبارزه با نظام سوریه پا به فرار گذاشته‌اند!

 

 

این مفتی وهابی سعودی مدعی شد که جنیان سوار بر اسب سفید به کمک ارتش سوریه می آیند تا افراد مسلح را شکست دهند.

این اظهارات باز با واکنش علمای وهابی همراه شد. عادل الکلبانی و صالح فوزان دو تن از علمای برجسته وهابی داستان روایت شده از سوی محمد العریفی درباره نزول فرشتگان و جنگ آنها در کنار کسانی که آنها را «انقلابیون» سوریه نامید، محکوم کردند. کلبانی در واکنش به سخنان عریفی تأکید کرد: ای مردم فقط اندکی مغز خود را به کار بیندازید .. آیا ارتش سوریه تا آن حد قوی است که فرشتگان نیز در برابر آن ناتوانند.!!

افترائات عریفی نسبت به تشیع/ از توهین به آیت الله سیستانی تا رفتن به نبرد با حوثی‌ها برای گرفتن عکس یادگاری

عریفی دیدگاهی منفی نسبت به شیعیان دارد و تاکنون چندین بار با الفاظ اهانت‌آمیز شیعیان و مراجع شیعی را خطاب قرار داده است. وی هنگامی که دولت یمن به شیعیان حوثی حمله برد، ضمن محکوم نمودن مقاومت حوثی‌های یمن در برابر حملات دولت آن کشور که با حمایت و دخالت مستقیم دولت عربستان صورت پذیرفت، اساس مذهب شیعه را مجوس نامید و آیت الله العظمی سیستانی را در جملاتی اهانت‌آمیز این گونه توصیف نمود: «شَیخٌ کَبیرٌ زِندِیقٌ وَ فَاسِقٌ فِی طَرَفٍ مِن أطرَافِ العِرَاقِ؛ پیر مرد کافر، فاسق و زندیقی که در گوشه‌ای از کشور عراق به سر می برد»

عریفی در تاریخ 14/1/1431هـ از سربازان عربستان واقع در مرزهای جنوب کشور که در حال نبرد با حوثی‌ها بودند، دیدن کرد. بسیاری گفتند که هدف وی از این دیدار، گرفتن عکس یادگاری با سربازان و نشان دادن خود به عنوان یک فرد مبارز بوده است.

عریفی؛ اولین شیخی که درخواست سفر به سرزمین‌های اشغالی کرد

عریفی را اولین مبلغ دینی سعودی می‌دانند که اعلام کرد قصد دارد از بیت المقدس دیدن کند. وی چندی پیش در سخنانی گفت: برای تاکید بر این مطلب که بیت المقدس حق مسلمانان است، قصد دارم از این مکان مقدس دیدن کنم.

این اظهارات با استقبال گرم وزرات خارجه رژیم صهیونیستی و رسانه‌های این رژیم همراه شد. روزنامه «اورشلیم پست» اسرائیل به نقل از مقامات اسرائیلی گفت: «قدس متعلق به اسرائیل است و تمامی افراد از ادیان مختلف می‌توانند به اینجا بیایند و از آن لذت ببرند» وزارت خارجه اسرائیل نیز از این درخواست عریفی استقبال کرد.

عریفی همچنین در فتوایی بیان کرد که هک سایت‌ها و پایگاه‌های صهیونیستی شرعاً جایز نیست و از اهل سنت و جماعت خواست که در این باره از ایرانیان و مجوسی‌های کافر تقلید نکنند.

عالم بی عمل/ حمله به عریفی در لندن/ عریفی عامل شکاف میان اهل سنت و شیعیان در انگلیس

چندی پیش برخی رسانه‌های عربی خبر دادند که محمد عریفی هنگام خروج از رستوران مک دونالدز ( که یک رستوران اسرائیلی است) در لندن مورد حمله شدید از سوی دو تن از جوانان شیعه عراقی قرار گرفت. کاربران شبکه اجتماعی توئیتر نیز تصویری از او در بیمارستان منتشر کردند که بعداً مشخص شد آن عکس مربوط به چند سال قبل است. این سایت‌ها با اشاره به تناقض موجود در فراخوان العریفی برای جهاد در سوریه و سفر وی به لندن، او را "عالم بی عمل" توصیف کردند. خبرهای منتشر شده در رسانه های سعودی حاکی از آن بود که شیخ "محمد العریفی" برای گذراندن تعطیلات تابستانی خود، به لندن سفر کرده است. در پی انتشار خبر سفر العریفی به لندن،‌ هزاران تن از کاربران اینترنتی با انتشار مطالبی در این باره در صفحات شخصی خود در سایت‌های اجتماعی، او و دیگر مفتی‌های وهابی را به باد تمسخر گرفتند.

  یکی از جالب ترین مطالب نوشته شده در این باره این است که می گوید: «جوانان برای جهاد به سوریه می روند و العریفی برای "جهاد نکاح" به لندن می رود! اکنون این چند پرسش مطرح می شود که آیا خود این مفتی ها برای جهاد به سوریه می روند؟! آیا اگر جهاد در سوریه واجب است، خودشان به این واجب و وظیفه عمل می کنند؟! چرا این مفتی ها مانند محمد العریفی که جوان هم هستند و توانایی جنگیدن هم دارند، به سوریه نمی روند؟! چرا جوانان مردم را برای کشته شدن در سوریه دعوت می کنند اما خودشان برای خوش گذرانی به لندن می روند؟» این خبر در حالی مطرح شد که تعدادی از سایت‌های خبری دیگر از قول شیخ تکفیری سعودی نوشتند که مورد حمله هیچ کس قرار نگرفته است.

منتقدان عریفی را کسی می‌دانند که ادعا می‌کند علامه دهر است و همه چیز را می‌داند و به تمامی علوم احاطه دارد. خود را هم فقیه، هم شاعر، محدث، واعظ، اندیشمند سیاسی، کارشناس اقتصادی، جامعه شناس و عالمی که در جهت یاری رساندن به ملت‌ها تلاش می‌کند و در کنار آنان می‌ایستد، می‌پندارد. عریفی دچار بیماری خودبزرگ بینی و غرور است. یک جا ادعا می‌کند که افرادی را در کمتر از پنج دقیقه به راه راست هدایت کرده، جای دیگر با لباس‌های نظامی در کوه‌های جنوب عربستان برای مبارزه با حوثی‌ها ظاهر می‌شود و هدف وی نیز همان عکسی است که می‌گیرد و آن را در پایگاه‌های اینترنتی پخش می‌کند و می‌خواهد به مردم بگوید من تنها مرد حرف نیستم بلکه مردم عملم. وی فتواهای عجیب و غریبی می‌دهد که توهین به اخلاق و ارزش‌های جامعه است.

عریفی و انتخاب مصر به عنوان زمین بازی جدید خود

با روی کار آمدن اخوان المسلمین مصر، عریفی فرصت را برای نشر افکار و ایده‌های مخرب وهابی خود و تبلیغ علیه ایران و تشیع در مصر مناسب دید و با ایراد چندین خطبه درباره فضایل مصر جای پای خود را در این کشور مستحکم نمود. وی به بسیج سلفی‌ها علیه شیعیان پرداخت و با تلاش‌های خود چندین کنفرانس ضد شیعی و ضد ایرانی و ضد سوری برگزار نمود.

اکنون عریفی به یک چهره شناخته شده در میان مصری‌ها تبدیل شده است و این پس از آن بود که در دسامبر گذشته وی در مسجد بورادی خطبه ای درباره فضایل مصر ایراد کرد و این خطبه به سرعت برق در پایگاه‌های ارتباط جمعی پخش شد و مورد استقبال مصری‌ها قرار گرفت. وی در اوایل ژانویه گذشته برای ایراد چندین خطبه به مصر رفت.   البته گفته می‌شود وی متن این خطبه را از فرد دیگری به سرقت برده است.


یکی از همین کنفرانس‌های ضد ایرانی در 10 ژانویه 2013 با عنوان "یاری مردم عرب اهواز"! در یکی از هتل های بزرگ مصر برگزار شد. العریفی، از سخنرانان اصلی این کنفرانس بود که بیش از هر سخنران دیگری حرف های تند بر ضد عملکرد دولت ایران در داخل این کشور بر زبان آورد. او گفت: «فشار و موارد اعدام در ایران بالاتر از آن است که ما در فلسطین شاهد هستیم و آنچه یهودیها در حق برادران فلسطینی ما انجام می دهند، یا در بسیاری دیگر از کشورها که مسلمانان در آن رنج می برند».

وی همچنین در نشست علمای اسلامی در قاهره خواستار جهاد با مال و جان و سلاح علیه نظام بشار اسد و حزب الله لبنان شد.

متاسفانه در کشوری مانند مصر که دانشگاه ریشه دار «الازهر» در آن قرار دارد و نیازی به علما و مبلغان سلفی و وهابی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ندارد، می‌بینیم که شیوخ وهابی در این نهاد میانه‌رو هم نفوذ کرده و جولان می‌دهند. به ویژه که شیوخ وهابی نظیر العریفی بر این باورند که به علت کاهش نقش نهادهای دینی مصر، این کشور فضای مناسبی برای انتشار افکار اندیشه های وهابیت و سلفی‌گری است.

البته سفرهای العریفی به مصر و سخنرانی جنجالی و جوسازی وی علیه ایران با انتقادات زیادی از سوی محافل مصری و برخی منتقدین در عربستان روبرو شده است. یکی از مصری‌ها در این باره می‌گوید: «العریفی بعد از اتمام خطبه خود سوار بر اتومبیل آخرین مدل خود شده و به سوی قصرش حرکت کرد در حالی که از مسلمانان فقیر و عموم مردم خواست تا خود را برای جهاد آماده کنند».

جمع‌بندی

العریفی مبلغ تندروی وهابی اخوانی وابسته به جریان الصحوة عربستان است که تلاش می‌کند با صدور برخی فتاوای جنجالی نظیر فتوای جهاد نکاح و برخی اظهارات عجیب و غریب نظیر جعل سوره سیب، توهین به پیامبر اکرم (ص) و ... توجهات را به سوی خود معطوف ساخته و بدین ترتیب جایگاه بالاتری را در میان علمای وهابی سعودی برای خود دست و پا نماید.

منتقدان عریفی را فردی خود بزرگ بین می‌دانند که ادعا می‌کند به همه علوم تسلط دارد حال آنکه وی بسیاری از آثار خود را از دیگران به سرقت برده است. وی ادعا می‌کند در راستای دفاع از حقوق ملت‌ها گام بر می‌دارد حال آنکه با اظهارات و فتواهایش در جهت شعله‌ور نمودن آتش اختلاف میان اهل سنت و شیعیان حرکت می‌کند. یکی از ویژگی‌های عریفی آن است که وی بارها به انکار حرف‌های خود و پس‌گرفتن فتواهایش اقدام کرده است که این نشان از بی‌اساس بودن بسیاری از اظهاراتش است. عریفی همچنین در جهت انتشار افکار فرقه گرایانه «وهابیت» در میان سایر کشورهای اسلامی نظیر مصر و تونس فعالیت می‌کند، حال آنکه این تفکرات سلفی افراطی خطر ویرانگری برای مردم این کشورها به شمار می‌آیند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 11:29 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


 جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه گفت:
اگر آنچه را که بعضی از آقایان در جلسات خصوصی در رابطه با اثرات خوب دستگیری جاسوس ها می گویند، در جلسات عمومی نیز بگویند، جلوی بسیاری از این قبیل شایعه پراکنی ها توسط رسانه های بیگانه گرفته می شود.

ممکن است به دولت انتقاد داشته باشیم ولی در برابر دشمن مستکبر ید واحده هستیم/بازداشت جاسوس ها جلوی آسیب ها به نظام را گرفته است

حجت الاسلام عبدالله حاجی صادقی جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در با بیان اینکه دستگیری جاسوس ها توسط سپاه برخلاف تبلیغاتی که رسانه های بیگانه انجام می دهند، در حقیقت کمک به دولت تلقی می شود عنوان کرد: اقداماتی نظیر بازداشت جاسوس ها و افراد مزدور توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بسیاری از مواقع جلوی آسیب ها به نظام جمهوری اسلامی از جمله دولت را گرفته است.

وی با بیان اینکه اگر اینگونه اقدامات صورت توسط سپاه صورت نمی گرفت، دولت خیلی زودتر از این ها با آسیب های وحشتناکی مواجه می شد اظهار کرد: بسیار علاقمند هستم دوستانی که به این رسانه ها توجه زیادی دارند، حداقل با شنیدن این اخبار به میدان بیایند و یگویند که این دستگیری ها چقدر به آنها کمک کرده است.

حجت الاسلام حاجی صادقی خاطرنشان کرد: اگر آنچه را که بعضی از آقایان در جلسات خصوصی در رابطه با اثرات خوب دستگیری جاسوس ها می گویند، در جلسات عمومی نیز بگویند، جلوی بسیاری از این قبیل شایعه پراکنی ها توسط رسانه های بیگانه گرفته می شود.  

جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه در پایان گفت: ما ممکن است به دولت اشکالات و انتقاداتی را وارد بدانیم ولی همگان بدانند که در برابر دشمن مستکبر ید واحده هستیم و به دولت کمک می کنیم تا گرفتار دسیسه ها و نقشه های دشمن نشود.


  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 11:25 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


کسانی که شعار استفاده از ماهواره را سر می دهند از جهان خبر ندارندآیت الله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین حوزه علیمه قم , پیرامون اظهار امیدواری یکی از نمایندگان مجلس برای لغو قانون ممنوعیت استفاده از ماهواره، اظهار کرد: خود این افراد که این گونه اظهار نظرها را بیان می کنند می دانند که اگر ماهواره وارد کشور شود یک ویرانه ای درجامعه درست می شود که نه خودشان و نه دیگران می توانند آن را کنترل کنند.

وی افزود: من نمی دانم این افراد که این گونه صحبتها را مطرح می کنند در کره قمر زندگی می کنند و از جهان خبر ندارند، نمی دانند که در ماهواره چه خبر است که این گونه مباحث را مطرح می کنند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علیمه قم  با بیان اینکه البته در ماهواره ها یک سلسله مسائل علمی و اخبار درست و اطلاعاتی نیز وجود دارد، تاکید کرد: اگر نمره ده را به منفعت ماهواره برای جامعه اختصاص دهیم اما باید به این نکته نیز اشراف داشته باشیم که در مقابل ضرر ماهواره برای جامعه صد است و مشکلات متعددی را برای اقشار مختلف ایجاد می کند.

آیت الله ممدوحی خاطر نشان کرد: ماهواره با معیار جامعه اسلامی و درکل با بشریت نمی خواند و با معیارهای انسانی درتضاد است.

وی با بیان اینکه بحث استفاده از ماهواره را نباید تنها به جوامع اسلامی محدود کرد، افزود: مگر مردم کشورهای دیگر به جز مسلمانان انسان نیستند از این رو کارهایی که در ماهواره صورت می گیرد خلاف روح و وجدان بشریت است.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: اقداماتی که در ماهواره ها صورت می گیرد برخلاف شرف انسانیت است و به هیچ وجه قابل قبول نیست از این اینکه این ابزار درجامعه ای ارزشی مانند ایران استفاده شود و مجوز قانونی نیز داشته باشد به هیچ وجه امکان پذیر نیست و با معیارهای جامعه ایرانی تطابق ندارد.



  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 11:14 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


شکست‌های پی‌ در پی تکفیری‌ها و افسوس صهیونیست‌ها

شکست‌ها و عقب‌ نشینی‌های داعش، این روزها موضوع تازه‌ای نیست و هر روز اخباری مبنی بر هزیمت‌های اعضای این گروهک تروریستی – تکفیری از عراق و سوریه در رسانه‌ها منتشر می‌شود؛ اما نکته‌ای که در این میان حائز اهمیت است، ناراحتی صهیونیست‌ها از شکست‌های پی در پی داعش است؛ پر واضح است که شکل‌گیری تروریست‌های تکفیری داعش که به اذعان و اعتراف افرادی همچون  هیلاری کلینتون و ادوارد اسنودن توسط سرویس‌های جاسوسی آمریکا، اسرائیل و انگلیس انجام گرفته در راستای ایجاد حاشیه امنیت برای صهیونیست‌ها بوده است.

رابطه پنهان و آشکار رژیم صهیونیستی و داعش/ شکست‌های پی‌ در پی تکفیری‌ها و افسوس صهیونیست‌ها


حالا با نزدیک شدن به موعد انهدام کامل تروریست‌های داعش، بار دیگر اذهان جهان اسلام معطوف به دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی می شود و این امر زنگ خطر را برای سران این رژیم غاصب و کودک کش به صدا در می‌آورد. 

سران و گردانندگان داعش در همان نخستین ماه‌های آغاز تجاوزگری‌ها و جنایت‌هایشان در عراق و سوریه، صریحا اعلام کردند که مامور جنگ با اسرائیل نیستند؛ این امر به کام سران رژیم صهیونیستی شیرین بود و موجب شد تا آن‌ها به همراه سعودی‌ها، کمک‌ها و مساعدت‌های پنهان و آشکاری را برای صهیونیست‌ها داشته باشند.


رابطه پنهان و آشکار رژیم صهیونیستی و داعش/ شکست‌های پی‌ در پی تکفیری‌ها و افسوس صهیونیست‌ها


در سپتامبر سال 2014 "موشه یعلون" وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ضمن خوشحالی از تضعیف ارتش سوریه و عراق بوسطه نبرد با تروریست‌های داعش،اعلام کرد: دیگر خطری از سوی ارتش های عربی مارا تهدید نمی کند ، سوری ها گرفتار جنگ داخلی خویش هستند وارتش عراق دیگر وجود خارجی ندارد ، پس باید هم وغم خود را برای مبارزه با حزب الله و گروه های مقاومت فلسطینی قرار دهیم.


در ه
مان زمان، "عاموس یادلین" رئیس سابق سازمان ضد اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی و رئیس فعلی موسسه پژوهش‌های امنیت ملی این رژیم در مقاله‌ای تاکید کرد: مطمئن باشید خطری از سوی داعش ما را تهدید نمی‌کند، کانون اصلی خطرات علیه ما از سوی ایران است باید توجه ویژه خود را به این خطر معطوف و در این راستا متمرکز شویم.


فوریه 2014، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با سفر به جولان اشغالی از تروریست‌های جبهه معارضان دولت قانونی سوریه که در میان آن ها عناصر داعشی نیز بودند عیادت کرد؛ بدین ترتیب کمترین تردیدها در رابطه با پیوند استراتژیک رژیم صهیونیستی و داعش از میان رفت.

رابطه پنهان و آشکار رژیم صهیونیستی و داعش/ شکست‌های پی‌ در پی تکفیری‌ها و افسوس صهیونیست‌ها

 
در همان زمان رسانه‌های صهیونیستی فاش کردند که تاکنون 700 تروریست مسلح فعال در سوریه که در میان آن‌ها چند تن از سرکردگان داعش نیز به چشم می خورند، در فلسطین اشغالی توسط رژیم صهیونیستی مداوا شده‌اند. همچنین خبر احداث بیمارستان‌های صحرایی توسط این رژیم برای مداوای تروریست‌های داعش نیز در همان زمان مخابره شد.

در جولای سال گذشته هکرها اسنادی را از اطلاعات حساب‌های کاربری یکی از کارمندان امنیتی نزدیک به دفتر بنیامین نتانیاهو افشاء کردند که حاوی نقش رژیم صهیونیستی در تجهیز و تسلیح تروریست‌های داعش بود؛ کارمند مورد اشاره که "منذر الصفدی" نام داشت از سوی سران رژیم صهیونیستی مأمور پیگیری گروه‌های مخالف مسلح در سوریه شده بود؛ وی همچنین با سرکردگان داعش و جبهه النصره نیز ارتباط برقرار کرده بود و مقرر شده بود با نمایندگان آن‌ها در یکی از پایتخت‌های اروپایی جهت انتقال تسلیحات به تروریست های داعش و النصره از طریق مرزهای ترکیه و اردن، جلسه برگزار کند.  


همکاری میان رژیم صهیونیستی و داعش، موضوعی است که حتی سازمان ملل نیز بر آن صحه گذاشته است؛ در دسامبر 2014  ناظران سازمان ملل طی گزارشی از بلندی‌های جولان، از وسعت همکاری میان رژیم صهیونیستی و تروریست‌های فعال در سوریه بویژه عناصر داعشی خبر دادند.

در بخشی دیگر از گزارش نیروهای ناظر سازمان ملل در منطقه جولان، با اشاره به فعالیت‌های حمایتی ارتش رژیم صهیونیستی از تروریست‌های تکفیری فعال علیه دولت قانونی سوریه، آمده بود: رژیم تل‌آویو در ماه مارس شروع به پذیرش افراد زخمی از میان شورشیان نموده و آن‌ها  در بیمارستان‌های خود به مداوای تروریست‌های مجروج جنگی می‌پردازد. بر این اساس، مامورین مسلح نیروی دفاع رژیم صهیونیستی، تروریست‌های زخمی شده را با اسکورت ویژه به بیمارستان‌های سرزمین های اشغالی منتقل می‌کنند.

رابطه پنهان و آشکار رژیم صهیونیستی و داعش/ شکست‌های پی‌ در پی تکفیری‌ها و افسوس صهیونیست‌ها


در گزارش ناظران سازمان ملل در منطقه جولان بر این نکته تاکید شده بود که محموله هایی با محتویات نامشخص از سرزمین‌های اشغالی به دست تروریست‌های تکفیری مستقر در سوریه می‌رسد؛ محموله هایی که بنا بر گفته کارشناسان و تحلیلگران امور نظامی، نمی‌توانستند حاوی چیزی غیر از تسلیحات باشند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 10:43 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


مردان قبیله غیرت(سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی)

 

 

تندیس استقامت
26 مرداد 1369، برگی دیگر از تقویم انقلاب ورق خورد و یوم اللّه دیگری متولّد شد. ثانیه های انتظار به کندی می گذشت. شهر به استقبال پرنده های مهاجر آمده بود که در سال های سخت هجران از وطن، بال و پر خود را در زیر شکنجه های کفر شکسته بودند. البته هرچند جسم آنان دربند بود، ولی هیچ گاه روح و اندیشه بلندشان تسخیر نشد و قلبشان به یاد دین و ایمان و آسمان وطن می تپید. 26 مرداد روز بازگشایی قفس ما بود، روز شادمانی شهر و مردم، روز شادباش و تبریک، روز وصل و دیدار. آغوش وطن گشوده شده بود و فوج فوج مردانگی در آن جای می گرفت به راستی کدامین ساعت می تواند شکوه آن لحظات را در خود بگنجاند و کدامین تقویم می تواند شوق آن لحظه دیدار را در خود ثبت کند.

 
طلوع دوب
اره زندگی
آزادگان آمدند همان طور که رفته بودند؛ دلیر و مقاوم، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور. آمدند با همان صلابت همیشگی، همان طور که دیروز رفته بودند. امروز که آمدند، بوی اسپند و دود، بوی عطر خاطرات، و بوی مهربانی و انتظار فضای دل ها را سرشار از شور و شعف کرد.
حسّ غریبی بود. عشق خودنمایی می کرد. اقاقیا به استقبال آمده و آفتابگردان صورت خود را به خورشید سپرده بود. نسیم، مژده وصل می داد. انتظار پایان یافت و بازگشت پرستوها، سخنی بود که هر پیر و جوانی ورد زبان خود کرده بود. پاییز اسارت و بهار آزادی بر شما مبارک باد.
آری، آن روز عشق طلوع کرد. همان عشقی که هشت سال پیش بدرقه اش کردیم و اینک به استقبالش می رویم. چشم های همگان اشک بار بود، نه به خاطر غم و اندوه، بلکه این بار از شوق وصال؛ چرا که وعده خدا محقق شده بود «اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا؛ به درستی که پس از هر سختی آسانی است».

 
نیمه پنهان دفاع مقدس
آزادگان ما، وارثان شهیدان اند و ماندند تا نامشان را گرامی و راهشان را ادامه دهند.
این از معراج برگشتگان، اینک با حضور خود در جامعه، آمده اند تا در صحنه های سازندگی حماسه ای دیگر بیافرینند و هم دوش هم سنگران دیروزشان، روح بزرگی و صلابت را در جامعه بدمند. اینک رسالت ما، به ویژه نسل جوان این است که با دنباله روی از سیره این سرافرازان، کشور خود را در برابر دشمنان به کمین نشسته بیمه کنیم. باید قدر این گنجینه های ارزشمند انقلاب را دانست؛ آزادمردانی که در اوج عزّت و پایداری به وطن بازگشتند و با صلابت و ایستادگی، برای خدمت در سنگر سازندگی ایران آزاد و آباد در صحنه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آماده و مقاوم اند.
این یادگاران دفاع مقدس و روزهای آتش و خون، با گام های مطمئن و دل های سرشار از عشق و ایمان به خدا و وطن، برای رسیدن به قلّه های فتح و ظفر ایستاده اند؛ پس ما نیز باید صبوری شان را ارج نهیم و پای غفلت بر آن نگذاریم.


ضرورت ترویج فرهنگ اسارت
آزادگان، گنجینه های ارزشمندی هستند که در درون آن، فرهنگ انسان ساز دوران اسارت نهفته است. ثبت وقایع اسارت، پلی است برای انتقال فرهنگ اسارت از درون اردوگاه ها به شهرهای میهن اسلامی مان، ایران.
بر حاملان این فرهنگ است که ضمن حفظ آن، چاره ای نیز برای ترویج آن بیندیشند. در زمینه بیان این فرهنگ، از سه ابزار خط، تصویر و انتقال به صورت سینه به سینه می توان بهره گرفت، امّا مهم این است که بیان فرهنگ اسارت، امری حیاتی و کاری بس سترگ برای جامعه جوان ماست. بنابراین، نظام اسلامی باید از همه امکانات موجود در این حرکت ارزشی فرهنگی بهره برداری کند، تا اثر مجاهدت و مقاومت وصف ناپذیر این رسولان انقلاب، به صورت فرهنگ مصوّر و مکتوب و به مثابه کلید راه هدایت برای نسل آینده و همه بیداردلان و آزادگان جهان محفوظ بماند.
ضرورت دیگر، چاره اندیشی در ترویج این فرهنگ در جامعه است و تأثیرپذیری فرهنگ شهر از فرهنگ جبهه و جنگ مقاومت در اسارت».


هنگامه کوچ
آنان که در سال های درد و فراق، دور از دیار به سر می بردند، کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین به همراه دارند که هرکدام از آن ها، درس بزرگی از استقامت و آزادگی است.
«عصر 27 مردادماه 1369، ساعتی به یاد ماندنی و منظره ای فراموش ناشدنی بود. چشم ها سخن می گفت، اما زبان ها ساکت و آرام بود. دست ها بالاجبار گشوده می شد و یار و رفیق تنهایی ها و شریک لحظه های غم و اندوه را به آغوش می کشید. در این میان، جوانی را دیدم که خلوت گزیده و با تلاوت قرآن دلی خوش کرده بود. به آرامی سلام کردم و گفتم: مگر قصد کوچ نداری؟ قرآن را بوسید و بعد نگاه پرمعنایی کرد و گفت: خواستم کتاب اسارت را به خیر ببندم و لذا حُسن ختامی بهتر از قرآن نیافتم. سپس آیه ای از قرآن را با صدای دل انگیزی قرائت کرد».


پاسخ پدری به فرزند
فرزندان میهن به عشق دیدار پیر جماران، روزهای سخت هجران را به امید وصال سپری می کردند و هردم به این امید، روزها را لحظه شماری می کردند. آنان در گوشه زندان های تاریک و وحشتناک دشمن، با پدر پیرخود درددل می کردند و آن پیر فرزانه با عشق پدری به آنان پاسخ می داد: «فرزند بسیار عزیزم! از نامه دل سوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتی شما عزیزان دربند را احساس می کنم، شما هم ناراحتی پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید. عزیزان من! سیّد و مولای همه ما حضرت موسی بن جعفر بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند. برای اسلام عزیزش صبر کنید. خداوند فرج را ان شاءاللّه نزدیک می نماید و پدر پیر شما را با دیدن شما شاد می فرماید. به همه عزیزان دربند اسلام سلام مرا برسانید. من از دعای خیر فراموشتان نمی کنم. خداحافظ شما باشد».


خمینی قلب من است
درباره علاقه شدید آزادگان به امام راحل، می شنویم که: «یک روز افسر عراقی از اسیر مجروحی که یک بسیجی پانزده ساله بود، پرسید: تو چه اندازه پدر و مادرت را دوست داری؟ گفت: به اندازه چشمانم. پرسید: خوب تو که بسیجی هستی، رهبرت خمینی را چه قدر دوست داری؟ گفت: امام خمینی قلب من است، او را به اندازه قلبم دوست دارم. انسان بدون چشم می تواند زندگی کند، اما زندگی بدون قلب، زندگی ممکن نیست».


آزادگان در کلام رهبران خود
امام راحل چه زیبا و شایسته در توصیف فرزندان خود فرموده اند: «اسرا در چنگال دژخیمان خود سرود آزادی اند و آزادگان جهان آن را زمزمه می کنند». آری، آنان نه تنها اسیر نبودند؛ بلکه آن ها دور از هرگونه وابستگی ها و دل بستگی ها بودند و ندای آزادمردی را به گوش همه جهانیان رساندند.
مقام معظم رهبری نیز چنین می فرماید: «شما ذخیره بزرگ الاهی و یک ثروت عظیم انسانی هستید که در دست دشمن غصب شده بودید. خدای متعال شما را به ملّت و به این کشور اسلامی برگرداند».
ایشان هم چنین می فرمایند: «سازندگی زندان و اسارت، سازندگی مخصوصی است آن را در جای دیگر نمی شود پیدا کرد، و نیز در جای دیگری فرموده اند: «صبر و استقامت شما به اسلام آبرو بخشید».
مردان استقامت

پدید آورنده : معصومه عبدالحسینی ،



  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 10:35 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


چهار روایت از لحظه بازگشت آزادگان

سرهنگ «حبیب‌الله کلانتری» از خلبانان هوانیروز بود که در سال 1353به استخدام هوانیروز ارتش درآمد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در تهران خدمت کرد و تا آن زمان مأموریت‌های مختلفی برای هوانیروز انجام داد. اما یک ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی و افزایش تحرکات مرزی به بندر ماهشهر اعزام و زیر نظر شهید فلاحی مشغول انجام مأموریت شد.

با آغاز جنگ تحمیلی، کلانتری خلبان هلی‌کوپتر(uH1) که هم قابلیت جنگندگی دارد و هم از آن برای حمل مهمات و مجروح استفاده می‌شود در منطقه جنوب عملیات‌های مختلفی انجام داد اما در روز دهم جنگ و زمانی که در منطقه «خسروآباد» آبادان در حال انجام عملیات بود، مورد اصابت راکت دشمن قرارگرفت. کمک خلبان وی شهید شد و خود سرهنگ هم به اسارت نیروهای عراقی درآمد. از آن زمان به بعد به همراه 32 خلبان ایرانی دیگر به مدت 10 سال در اردوگاه‌های اسرا، بلکه در زندان‌های «ابوغریب» و «الرشید» در بی خبری و به دور از چشم مأموران صلیب سرخ نگهداری شدند و در سال 69آخرین اسیرانی بودند که آزاد شدند.

روزهای بازگشت

این قهرمان ارتشی در رابطه با روز آزادیش روایت می‌کند: «زمانی که از مرز وارد کشور شدیم. شب در قصرشیرین یا اسلام‌آبادغرب مستقر شدیم. در پادگانی که در آن مستقر شده بودیم. تعدادی از مردم به استقبال ما آمده بودند. ولی ما کسی را نه از مسئولان و نه از مردم نمی‌شناختیم. آن شب تا صبح هیچ یک از ما نخوابیدیم. صبح فردا هم ما را مستقیم به تهران بردند. تقریبا پنج روز در قصرفیروزه به صورت قرنطینه از ما نگه‌داری شد. البته در طول این مدت به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی و آقای حبیبی معاون اول رییس‌جمهور وقت و همچنین مرقد امام(ره) رفتیم و بعد از پنج روز ما را گروه گروه به شهرهای خودمان فرستادند و من هم به همراه سه نفر دیگر از همشهریانم که کرمانشاهی بودند به فرودگاه آمدیم.

با همکاری فرمانده وقت فرودگاه مهرآباد، شبانه به فرودگاه کرمانشاه رسیدیم. در آنجا تعدادی از مردم و آشنایان و اقوام و فرمانده فرودگاه کرمانشاه ما را به استانداری کرمانشاه برد. پس از دیدن اقوام و خانواده‌ام از هرکسی که می‌دیدم سراغ پدر و مادرم را گرفتم ولی خبری از پدر و مادرم نبود و هر کسی چیزی می‌گفت. ابتدا گفتند که به سفر زیارتی رفته‌اند. بعد از یک هفته گفتند پدرت فوت شده و مادرت به زیارت رفته است و بعد از مدتی دیگر هم گفتند که مادرم هم فوت شده است و این برایم خیلی زجرآور بود و از نظر روحی بسیار شکسته‌ام کرد. با این حال شش ماهی به حالت مبهوت زندگی می‌کردم. در این مدت به خاطر 10 سال زندگی در زندان و بی‌خبری احساسی شبیه به کسی که از داخل آب جوش آن را به داخل آب سرد بیندازند،داشتم. »

وحدت عامل خنثی کننده ترفندهای دشمن بود

همچنین امیر خجسته از آزادگان دوران دفاع‌مقدس است که پانزدهم مردادماه سال 1361 به اتفاق جمعی از رزمندگان پس از نفوذ به خاک عراق و نبردی سنگین در نزدیکی خانقین به اسارت دشمن در آمدند.

او می‌گوید: « در مقابل فشار و جو حاکم بر اردوگاه به یقین تنها عاملی که توان مقابله و شکستن ترفندهای دشمن را خنثی می‌کرد وحدت عمل و تصمیم‌گیری‌های معقول رهبران گروه بود. از امتیارات دیگر این اردوگاه وجود ارزشمند روحانیونی بود که از سوی مرحوم ابوترابی به عنوان مسئولان فرهنگی و ارشادی عمل می‌کردند. پس از فراق حضرت امام (ره)، سال 68 با تمام ناملایماتش گذشت. جنگ پایان یافته بود و نگاه ما نیز ناخواسته تغییر اساسی داشت. نگاهی همراه با بیم و امید که با وضعیت بلاتکلیفی روبرو بود،به هر سال 69 نیز سپری شد و مذاکرات صلح در ژنو با قانون‌شکنی عراق به بن بست نزدیک می‌شد. نمایندگان جمهوری اسلامی ایران خواستار اجرای تمام بندهای قطعنامه بدون کم و کاست بودند.

کم‌کم روزهای اسارت به پایان خود نزدیک می‌شد. خود را برای سفری تاریخی آماده می‌کردیم و برای بازگشتن به وطن حال و هوایی دیگر داشتیم. گویی شب عملیات است. یکدیگر را در آغوش می‌کشیدیم و از هم حلالیت می‌خواستیم، آن شب در گوشه‌ای از آسایشگاه نشستم ساعت‌ها به فکر فرو رفتم. حساب خود را رسیدم چه چیزهایی که در این مدت به دست آوردم و چه چیزهایی که از دست دادم. کاروان اتوبوس‌ها در اردوگاه به صف ایستاده بودند. خوشحالی سر تا پای وجودمان را فرا گرفته بود.

لحظه‌ها به سختی می‌گذشت. گویی زمان متوقف شده بود. آن روز بیشتر از تمامی سال‌های اسارت خود را نمایان می‌کرد. اتوبوس‌ها جاده‌ها را طی کردند تا به مرز رسیدیم. بچه‌ها شروع به خواندن سرودی که از پیش تهیه کرده بودند کردند. اشک در چشم‌هایمان حلقه زده بود و گریه شوق امانمان نمی‌داد. نخستین کسی که به استقبالمان آمد سردار همدانی بود و پس از طی تشریفاتی سوار اتوبوس‌ها شدیم و به سوی دیارمان حرکت کردیم.»

ابتدا به مرقد امام رفتم

ذوالفقار طلوعی که مدت 10 سال و 29 روز اسارت بوده است توضیح می‌دهد:«قشنگ‌ترین خاطره‌ای  از سال‌های اسارت به یاد می‌آورم عشق،صفا و یکرنگی اسرا بود و امروز چنین یکرنگی‌ای را در هیچ کجا نمی‌توان مشاهده کرد.

در کشوری مثل عراق که قانون حسابی نداشت و همه چیز بر اساس زور بود، در اردوگاه‌ها نیز فشارهای فراوانی به اسیران وارد می‌شد و نیروهای عراقی اذیت و آزار روحی و جسمی اسیران را در دستور کار داشتند.عراقی‌ها دستور داشتند به گونه‌ای با اسرای ایرانی برخورد کنند که نتوانند سالم به کشور بازگردند و دوباره خدمت کنند.

زمانی که اسیر شدم مجرد بودم و موقع بازگشت نیز جز آخرین گروه‌هایی بودم که در شهریور سال 69 به کشور بازگشتم. تنها آدرسی که از خانواده‌ام داشتم همان چیزی بود که پشت نامه‌ها برایم می‌نوشتند و پیدا کردن این آدرس بعد از آن همه سال دوری از کشور برایم سخت بود.

تصمیم گرفتم پیش از آنکه خانواده‌ام را ببنیم به مرقد امام خمینی(ره) بروم و به همین جهت با هواپیما به تهران رفتم و بعد از تجدید میثاق با بنیانگذار انقلاب، به دیدار رهبری رفتم و سپس برای دیدن خانواده‌ام به کرمانشاه بازگشتم. خانواده‌ام به شدت نگران حال من بودند و بی‌صبرانه انتظار می‌کشیدند که ببینید اینهمه سال اسارت چه بر سر من آورده. چون نگران وضعیت خانواده‌ام بودم ابتدا به منزل عمویم رفتم و بعد خانواده‌ام را از بازگشتم مطلع ساختم. »

نعره رئیس مسیحیان کاتولیک برای کمک به آزادگان

احمد تیزچنگ دیگر آزاده دفاع‌مقدس که در 14 سالگی اسیر شد. وی روایت می‌کند: «روز پنجم بهمن‌ماه سال 1361 نیروهای بعثی عراق من را اسیر کردند.رئیس مسیحیان کاتولیک، سال 1364 به اردوگاه اسرای نوجوان ایرانی آمد. او از همه آسایشگاه بازدید کرد. در پایان بازدیدش از اردوگاه، ناگهان دیدیم که او وسط محوطه اردوگاه ایستاد و صلیبش را رو به آسمان گرفت و نعره کشید. از همراهانش پرسیدیم که او چرا این کار را کرد و چه می‌گوید؟ در جواب به ما گفتند:«می‌گوید از خدا برای شما کمک می‌خواهد و از اینکه چگونه توانسته‌اید در زیر شکنجه و سختی‌های اسارت زنده بمانید، تعجب می‌کند.»

یک روز پیش از آزادی از اسارت، عراقی‌ها داخل آسایشگاه آمدند و خبر دادند که قرار است ما را آزاد کنند. باورمان نمی‌شد و احساس می‌کردیم که قرار است به اردوگاه دیگری منتقل شویم و بعد از آن به گونه‌ای سربه‌نیستمان کنند تا اینکه صبح یکی از روزهای شهریورماه از طریق مرز خسروی به ایران بازگشتیم. سه تن از عوامل عراقی تبادل اسرا کت و شلوار به تن داشتند و با تشریفات ما رابه یکی ایرانی که مسول تبادل اسرا بود تحویل دادند.آن موقع بود که دیگر مطمئن شدیم به ایران رسیده‌ایم.»



  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 10:30 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


بمنظور گرامیداشت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی، جمعی از آزادگان سرافراز شهرستان تبریز به قله سبلان صعود کردند.

صعود جمعی از آزادگان تبریز به قله سبلان بمناسبت گرامیداشت سالروز ورود آزادگان

در این برنامه که بصورت 2روزه برگزار شد، آزادگان عزیز روز چهارشنبه 2مردادماه از تبریز به سمت منطقه شابیل حرکت کرده و در جان پناه اسکان یافتند.

این گروه راس ساعت 3:30صبح صعود خود را به سمت قله آغاز کرده و پس از 4ساعت صعود، موفق به فتح قله گردیدند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/5/27 ساعت 10:23 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


 

«اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود» امام خمینی(ره) روز 26 مرداد 1369 ، میهن اسلامی شاهد حضور عزیزانی بود که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌های مخوف رژیم بعثی صدام، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود می‌گذاشتند. این روز یکی از خاطره‌انگیز‌ترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی است که شاهد حضور و آزادی مردانی بود که در راه عهد و پیمانی که با خدا بسته بودند، مجاهدت و استقامت ورزیدند و آنها توانستند در سال‌های زجر و شکنجه، با وجود درد و بیماری جسمی، روح و روان خود را حفظ کنند و تقوا و مردانگی خود را مضاعف نمایند تا در بازگشت به ایران اسلامی در صحنه‌های مختلف اجتماعی، سرمشق و نمونه‌ای برای صلابت و استقامت مردان و زنان ایران اسلامی باشند.


  



نوشته شده در تاریخ 95/5/23 ساعت 2:43 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


تصویر کپچا

علیرضا قزوه :

خراسان در خراسان نور در جان تو می‌چرخد
مگر خورشید در چاک گریبان تو می‌چرخد؟

خراسان مُهر دریا می‌شود با گام‌های تو
به دست ابرها تسبیح باران تو می‌چرخد

اگر شوق وصالت نیست در آیینه‌ها، درها
چرا آیینه در آیینه، ایوان تو می‌چرخد

طواف عاشقان هم بر مدار چشم‌های توست
سماع صوفیان هم گرد عرفان تو می‌چرخد

به سقّاخانه ات زیباست رقص کاسه‌های نور
در این پیمانه، آن پیمانه، پیمان تو می‌چرخد

بیابان در بیابان گرگ شد، هر کوه، صیّادی  
چقدر آهوی زخمی در شبستان تو می‌چرخد

در این آدینه لبریز از آغاز گل، شاعر  !
شروع تازه‌ای در بیت پایان تو می‌چرخد

 


emam-reza

 

 

مهدی رحیمی :

پرواز خواهم کرد سویت، پر که باشد

پر چونکه باشد می پرم باور که باشد

شاه و گدا فرقی نخواهد داشت این است

درک کریم از اینکه پشت در، که باشد

آری رضا گفتن مؤثر بوده برلب

تاثیر دارد خطبه بر منبر که باشد

مثل شراب از سرکه بودن ها گذشتیم

پای طلب معنی ندارد سر که باشد

دیگر نمی آیم من از باب الجوادت

روی لبم سوگند بر مادر که باشد

قم می شود دروازه ی مشهد یقینا

حرف برادر می شود خواهر که باشد

وقت وداع اینجا ضریحت را همیشه

شش گوشه می بینم دو چشمم تر که باشد


ولادت امام رضا (ع)

 

محمد مهدی عبداللهی :

بر گنبد تو ،دست توسّل مى زد 

بر مصحف نام تو تفأّل مى زد 

اینگونه شفاعت تو را حاجت داشت 

  "خورشید" که سوى حرمت زل مى زد 

 


wpid-1458829893.jpg

 

 

 

 

موسی علیمرادی :

پریشان واژه هایم را زگیسوی شما دارم 

تمام شعر هایم را من از سوی شما دارم 

ولا حول ... برآن چشم و بر آن ابرو که من وزنِ 

رباعی را فقط از این ترازوی شما دارم 

تمام این غزلها را ضمانت میکنی آقا 

که صید این مضامین را از آهوی شما دارم 

قصیده قامتی و حاجی هر بیت تو هستم 

که شرط حق مداری را من از کوی شما دارم 

مربع گشت ترکیبم ز هر سو سجده ای واجب 

قوافی قبلگاهی شد که از روی شما دارم 

درِ عطر غزل افتاد و دل شد قطعه ای از عرش 

وَ من این قطعه را از نام خوشبوی شما دارم 

به هر مصرع دعا کردم به هر مصرع روا کردی 

شبیه مثنوی حسی فرا روی شما دارم 

** 

اگرکه کربلا رفتم نجف یا سامرا دیدم 

تمام روزی خود را من از سوی شما دارم 

 

 

  

 

رضا حاج حسینی :

جایی برای من نگهدارید لطفا
این خسته را در جاده مگذارید لطفا


آقا! رضا هستم... رضا... این اسم را هم
در انتهای لیست بشمارید لطفا


فرقی ندارد بوفه یا قدری جلوتر
جایی کنار پنجره دارید؟!! لطفا  ...


ای پنجره! ای چشم های خیره! ای ابر  !
بغضم نفس گیر است... می بارید لطفا؟  !


من خسته ام... خود را به روی دوش دارم
این بار را از شانه بردارید لطفا


دنیا اگر دنیای عاقل هاست... مردم  !
اصلا مرا دیوانه پندارید لطفا


دیوانه ام... عقلی جوابم را نداده است
کار مرا به عشق بسپارید لطفا

...
گلدسته ای دیدم... گمانم مقصد اینجاست
آقای راننده! نگهدارید لطفا

 

سعید بیابیانکی :

سلام ای غریب غریبان سلام   !

سلام ای طبیب طبیبان سلام   ! 

الا ماهتاب شبستان توس

الا حضرت نور ! شمس الشموس

غریبم من از راه دور آمدم

به دنبال یک جرعه نور آمدم

شبم ، آه یک جرعه ماهم بده

پناهی ندارم پناهم بده

ببخشا اگر دور و دیر آمدم

جوان بودم ، امروز پیر آمدم

منم زائری خام و بی ادعا

کبوتر کبوتر کبوتر دعا

اگر مست و مسرور و شاد آمدم

من از سمت باب الجواد آمدم

من از عطر نامت بهاری شدم

تو را دیدم آیینه کاری شدم

تو این خاک را رنگ و بو داده ای

به ایران من آبرو داده ای

ببخشای این عاشق ساده را

ببخشای این روستا زاده را

تو را دیدم و روشنایی شدم

علی ابن موسی الرضایی شدم



  




  پیام رسان 
+ هر کسی نام کسی گفت سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سر ها ازدحام است سر کوی شما اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخرها

+ سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود دستهای خویش و دامان توام آمد به یادم یا حسین

+ سلام دوستان عزیز

+ سال پر خیر وبرکتی داشته باشین دوستان پارسی بلاگ

+ سال نو به همه دوستلن عزیز مبارک

+ سال نو بغیر از تعویض لباس و کفش وغیره سالی برای تعویض رفتار ها وکردارهایمان باشد برایملن ابدی ومبارکتر خواهد بود

+ سال1397 برای همه دوستان عزیز مبارک باشد

+ پیشاپیش سال پر خیر وبرکتی را در پناه مهدی صاحب الزمان برایتان ارزومندم انشالله سال ظهور حضرت بقیه باشد

+ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

+ روز میلاد بانوی بزرگ اسلام، پرستار تمام نیکی ها پرستار تن رنجور ولایت، پرستار ارزش های مقدس عاشورا، زینب کبری(س) بر همه پرستاران و پیروانش مبارک باد.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ