سفارش تبلیغ
صبا ویژن
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
1 2 3 >
نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 3:8 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 

  آیا معجزه دولت در عصر پسابرجام «خودتحریمی» است؟

بر اساس توافق با FATF جمعا 87 فرد و نهاد از جمله برخی ارکان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،‌ وزارت دفاع، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء‌ و مقاماتی چون سردار قاسم سلیمانی، سردار حجازی، سردار احمدیان، سردار وحید دستجردی، سردار نقدی و بسیاری دیگر از مقامات نظامی کشور، توسط دولت تدبیر و امید در داخل خاک ایران تحریم خواهند شد.


رابطه ایران و گروه ویژه اقدام مالی (FATF) جدیدا شکل نگرفته و نام این نهاد بین‌الدولی برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران غریب نیست. مراجعه به سوابق مربوط به FATF در بانک مرکزی نشان می‌دهد طی بیش از یک دهه گذشته، مراودات قابل توجهی میان تهران و این نهاد وجود داشته است.

مذاکرات متعددی میان دو طرف برگزار شده و حتی در سال 1392 توصیه های چهل گانه FATF توسط اداره مبارزه با پولشویی بانک مرکزی در قالب کتاب «استانداردهای بین‌المللی مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم» ترجمه و منتشر شده است.

(1) در ادبیات بخشنامه‌ها و توصیه‌نامه‌های یک دهه گذشته بانک مرکزی به کرات استناد به FATF مشاهده می‌شود. اردیبهشت ماه 1389 نیز در اجلاس بهاره صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، وقتی نماینده آمریکا با اشاره به مقررات FATF ایران را یک تهدید در زمینه پولشویی خواند، نماینده کشورمان در پاسخ وی، ضمن رد این ادعا بر همکاری نزدیک و مذاکرات متعدد با FATF تاکید کرد و از تصویب لایحه مبارزه با تامین مالی تروریسم در دولت دهم خبر داد.

(2) لذا اگر بناست درباره رابطه ایران و FATF بحث جدی شود، نخستین پرسش را باید درباره چرایی تعامل تهران با این نهاد مطرح کرد که مربوط و محدود به دولت کنونی نیست. پرسش دوم و مسئله روز اما این است چرا در ابتدای سال 1395 توافق جامع با گروه ویژه اقدام مالی، به ناگاه تبدیل به مسئله شماره یک بانک مرکزی می‌شود و دولت یازدهم تصمیم می‌گیرد با امضای توافقی سری بر سر یک برنامه اقدام و پذیرش شروط FATF، روند پیشین مذاکرات را خاتمه ببخشد؟ پاسخ به این سوالات می‌تواند بسیاری از ابهامات پیش آمده درباره آنچه که میان بانک مرکزی دولت و FATF گذشته را برطرف کرده و ابعاد طرحی را که در دست اجراست روشن سازد.

نویسنده : سید‌یاسر جبرائیلی



  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 2:50 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


فرج و ظهور حضرت صاحب العصر وزمان صلوات

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم


افسران - اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم...



  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 2:46 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی




شاید یکی از پررنگ ترین دغدغه های دخترانی که به نیت ازدواج با کسی آشنا می شوند، این باشد که حد و مرز روابط را چطور تعیین کنند؟ وقتی طرف مقابلشان تو زرد از آب در می آید و درخواست نامشروعی از آنها دارد، چطور مقاومت کنند و رابطه را به پایان ببرند؟ چه کنند که طرف مقابل را قانع کنند و در مقابل دام هایی که برایشان پهن شده چه جوابی بدهند؟
 
تحقیقات نشان داده که بسیاری از افراد، به این خاطر خویشتن داری را از دست می دهند که نمی توانند در برابر فشار روانی تقاضا برای ارتباط جنسی از طرف مقابل مقاومت کنند و با جدیت و صراحت نه بگویند. در این مواقع به احتمال زیاد طرف مقابل شما با زبان چرب و نرم حرف هایی می زند که ممکن است شما را به فکر فرو برد اما اگر از قبل برای هر کدام از این حرف ها جوابی آماده داشته باشید، می توانید به راحتی از دام ها فرار کنید.

می گوید: لمس کردن یکدیگر باعث رشد انسان هاست.

بگو: تو باید رشد کنی و اطلاعاتت را بیشتر کنی. من آن قدر پخته هستم که بدانم این کار، آرامش من و برنامه هایم (برای آینده) را خراب می کند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 9:54 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


واکاوی چالش‌ها و راه کارهای تحقق علوم انسانی اسلامی
دکتر نمازی : کمبود اساتید اسلام شناس مانع اصلی تحول علوم انسانی است

در تاریخ، هر زمان تحولی در علم روی داده، مسبوق به پرسش از موانع و دشواری‌های پیش روی آن بوده است. چرا که شناسایی ناهمواری‌های پیش رو خود به مثابه گامی است سازنده در جهت نیل به هدف غایی تحول؛ به همین منظور برهان با دکتر «نمازی» عضو هیئت علمی گروه فلسفه موسسه آموزشی امام خمینی(ره) پیرامون موانع پیش رو، در تحول علوم انسانی اسلامی به گفت وگو نشسته است. متن این گفت وگو را در زیر می‌خوانید.

 

- ساز و کارهای تولید علوم انسانی اسلامی چیست؟

علوم انسانی فعلی که در دانشگاه‌های کشور تدریس می‌شود متعلق به بعد از رنسانس و انقلاب بزرگ فکری است که در اروپا اتفاق افتاد؛ انقلابی که ریشه هایش از سال 1450 شروع شد. تا سال 1450 میلادی بیش یک هزار سال از حکومت کلیسا و مسیحیت بر اروپا می‌گذرد، در این دوران محور عالم، خدا شناخته می‌شد؛ هدف، رسیدن به قرب خدا و وسیله، عقل تجربی به همراه تورات و انجیلی بود که بسیار تحریف شده بود یعنی، به هر روی، در دستگاه شناختی آن زمان جایی برای تعالیم انبیا وجود داشت. اما مخالفت اصحاب کلیسا با کشفیات تازه علمی مانند قانون جاذبه، نفی مرکزیت زمین برای عالم و... عقل ستیزی محتویات تورات و انجیل و بورژوازی از جمله عواملی بودند که به تدریج و در طول چند قرن موجبات تحول عظیمی تحت عنوان اومانیزم شدند و اگوست کنت در حوالی 1850 میلادی به عنوان معمار اصلی به آن سر و سامان کاملی داد.

براساس این اندیشه انسان محور عالم است و هدف از خلقت تامین غرایز، امیال و خواسته‌های انسانی و راه و روش رسیدن به این غرایز هم فقط حس و تجربه است. در این دیدگاه نه عقل مستقل و نه وحی دخالت ندارد. محصولات عقلی، گزاره‌های متافیزیک و نقلیات نه تنها فاقد اعتبار که مضر تشخیص داده می‌شوند. با چنین نگاهی و در چنین دوره ای علوم انسانی شکل می‌گیرد. بنابراین علومی که بعد از رنسانس شکل گرفته تماما مبتنی بر تجربه حسی است. نکته حائز اهمیت و توجه در اینجا این است که براساس این دیدگاه نه تنها داده‌های حس در قلمرو خود حاکم علی الطلاق است و احکام آن کاملاتلقی به قبول دانسته می‌شود، بلکه احکام آن در قلمرو عقل و حتی در قلمرو شرع نیز پذیرفته شده بلکه محصولات حس یگانه قاضی، حاکم و فرمانروای همه انواع شناختهای بشری؛ عقلی، نقلی و شهودی قلمداد می‌شود و به عبارت دیگر یک تعصب شناختی کم نظیر epistemic chauvinism از طرفی و از طرف دیگر یک نگاه کاملاامپریالیستی شناختی epistemic imperialism که نه حاضر به قبول وجود شناختهای دیگری غیر از حس است و نه خود را محدود به فرمانروایی در قلمرو شناختهای حسی می‌کند بلکه با همه دایره محدودی از شناختهای حسی که دارد حاکمیت خود را به سرزمینهای پهناور شناختهای عقلی و نقلی نیز سرایت داده و در آنها نیز با تمام توان ناچیز خود به قضاوت و حکمرانی می‌نشیند و احکام خود را نه تنها در آنها جایز، ساری و معتبر می‌شمارد که شناختهای طرف مقابل خود را؛ یعنی شناختهای عقلی و نقلی را بی معنی، بیهوده و مضر قلمداد می‌کند.

با این وصف اگر ما بخواهیم علوم انسانی اسلامی مبتنی بر آن زیرساخت‌های اسلامی که تعالیم انبیا و عقل هم در آن دخالت داشته باشند تولید کنیم، لزوما باید همین مقدار وقت که در دانشگاه‌ها صرف می‌کنیم تا این علوم انسانی تجربی را فرا بگیریم، صرف علوم انسانی اسلامی کنیم یعنی همان گونه که برای فراگیری و نظریه پردازی در علوم انسانی مبتنی بر تجربه و حس، یک فراگیر دانشگاهی ما، بیش از ده سال صرف می‌کند تا به درجه دکتری و نظریه پردازی برسد و در یکی از شاخه‌های علوم انسانی صاحب نظر شود، حال که می‌خواهد پیرامون علوم انسانی اسلامی صاحب نظر شود و انسان اسلامی و فلسفی (در منابع اصلی اسلام یعنی قرآن و سنت) را مورد تحقیق قرار دهد باید ابزارهای لازم تحقیق در علوم نقلی را در دست داشته باشد تا بتواند به دیدگاه‌های صحیحی از اسلام و قرآن دست یازد. زیرا تولید مسائل علوم انسانی اسلامی هم مکانیزم مستقل و معینی دارد که اهتمام به آن ضروری و اجتناب ناپذیر است.

بنابراین ضمن آنکه آشنایی با علوم انسانی غربی لازم است، متبحر بودن در استنباط فقهی از آیات و روایات لازم تر و ضروری تر. بنابراین اگر دانشگاه می‌خواهد وارد این جریان شود باید این‌ها را بداند، یک حوزوی هم اگر بخواهد، داوری صحیحی درمورد علوم انسانی جاری در دانشگاه‌ها داشته باشد باید آشنا به مبانی غربی و فکر غربی در رشته‌های مختلف اقتصاد، جامعه شناسی، روان شناسی، حقوق و... داشته باشد و نمی تواند بدون توجه به این‌ها به اسلامی کردن علوم انسانی بپردازد.

- چه موانعی فرا روی تولید علوم انسانی وجود دارد؟

یکی از موانع مهم در این راستا فقدان نیروی انسانی اسلام شناس است. اساتید علوم انسانی دانشگاه‌های ما فاقد دانش‌های لازم برای تولید علوم انسانی اسلامی هستند. زیرا علوم انسانی که آن‌ها فراگرفته و تدریس می‌کنند مبتنی بر فلسفه غرب و تجربه محض است، اگر قرار باشد این علوم بر وحی و تعالیم انبیا مبتنی شود باید مقدمات لازم را داشته باشد یعنی استاد به واقع بتواند در مسایل قرآن و روایات اجتهاد کند و این به معنی آشنایی تخصصی در علوم اسلامی است و اهمیت علوم انسانی در همین نکته نهفته است. این که رهبر معظم انقلاب آن قدر تاکید دارند که علوم انسانی فعلی نه تنها مفید نیست، بلکه مضر است به همین نکته برمی گردد، به واقع اگر ما بخواهیم این علوم انسانی، اسلامی شود یک پروژه یکی، دو ساله نیست؛ یکصد ساله است. باید افرادی متبحر در اسلام شناسی داشته باشیم همان طور که حضرت امام(ره) فرمودند: «اسلام شناسی جواهری.»

اسلام شناسان زیادی هستند که همه اسلام را درو می‌کنند و در دست آمریکا قرار می‌دهند. ولی ما اسلام شناس جواهری می‌خواهیم یعنی به واقع زحمت بکشد تا بتواند بفهمد که عام چیست؟ خاص چیست؟ مجمل چیست؟ مفصل چیست؟ مقید چیست؟ و چگونه آیات عام را بر آیات خاص، روایات را بر آیات توجیه کند و بتواند علوم انسانی اسلامی را از این منابع دربیاورد. پس مانع اصلی ما درحال حاضر فقدان نیروی انسانی اسلام شناس است که البته آشنا به مبانی غربی نیز باشد.

- اساتید سکولار چگونه مانع تولید علوم انسانی اسلامی می‌شوند؟

به نظر می‌رسد، موقعیت علمی و سپس موقعیت ستادی آن‌ها در دانشگاه‌ها مانع اصلی تولید علوم انسانی است. اگر به استادی که 30سال است علوم انسانی غربی را تدریس می‌کند و خودش را وقف آن کرده است بگویند که مبانی این علوم دارای اشکالات اساسی است و نمی تواند پاسخگوی نیازها در جامعه اسلامی باشد طبعاً بسیار دشوار است بپذیرد.

مبانی معرفت شناسی غربی نسبی است. پس از کانت، ما گزاره‌های مطلق در اندیشه غربی نداریم، اصلاً می‌گویند همه معارف نسبی است. هستی شناسی غربی موجودات ماورای طبیعت یعنی موجودات مجرد مثل خدا، ملائکه، جبرئیل و تعالیم انبیا را نمی‌پذیرد. زیرا هستی شناسی غربی یک هستی شناسی کاملاً مادی است و با هستی شناسی اسلامی اساساً متفاوت است. ما علاوه بر این که وجود مادی صرف را نمی پذیریم می‌گوییم ماورای این جهان موجودات دیگری هستند، خدا هست، ملائکه هستند و هدف هستی رسیدن به قرب اوست. مبانی تفکر غربی در معرفت شناسی را نیز نمی‌پذیریم و معتقدیم دانش قطعی و مطلق به هستی هم ممکن است هم واقع شده است.
افزون بر مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی، مبانی اندیشه اسلامی با دو محور مهم دیگر اندیشه غرب در تعاند و تضاد است. اول مبانی انسان شناسی و دوم مبانی روش شناختی. براساس مبانی انسان شناختی غرب، انسان به غیر از این بدن و مظاهر و پدیده‌هائی که همه زاییده همین بدن مادی است چیز دیگری ندارد و دارای هویتی مازاد بر این جسم مادی نیست. بنابراین انسان اصل و محور است و همه چیز در خدمت همین جسم مادی است. هدف هم نه کسب فضائل و قرب پروردگار است و نه هر چیز دیگری که ارتباطی با بدن مادی ندارد. درحالی که بنا بر ادله قطعیه عقلیه و نیز تعالیم حیات بخش اسلام و قرآن، انسان غیر از این بدن دارای روح است و استقلال و بقای روح اساس شخصیت و هویت حقیقی انسان را تشکیل می‌دهد.

اصلاً بقای روح است که مساله معاد را توجیه می‌کند. بنابراین اساتید سکولار، مانع تولید علوم انسانی اسلامی می‌شوند چون موقعیت علمی آن ها، مراتب و درجات ستادی آنها به خطر می‌افتد. به نظر من باید فرآیندی تعریف شود که هم اساتید دانشگاه با علوم و مبانی اسلامی آشنا شوند هم حوزویان با مبانی غربی. البته درحال حاضر این پروسه در حوزه به شدت پی گیری می‌شود. اکنون ما در موسسه پژوهشی امام خمینی(ره) قم کسانی را داریم که به راحتی انگلیسی صحبت می‌کنند، در سمینارهای مهم دنیا شرکت و نظریه پردازی می‌کنند. درباره مبانی غربی می‌نویسند. چه اشکال دارد دانشگاهی‌ها هم مقداری وقت صرف کرده با مبانی اسلامی آشنا شوند.

 

- ساختار نظام آموزشی چگونه مانع از تولید علوم انسانی اسلامی می‌شود؟

تعریفی که هم اکنون از علوم انسانی درنظام آموزشی دانشگاه‌ها مطرح است. نمی تواند نظام ساختاری متناسب با نیازهای نظام مقدس اسلامی باشد. روانشناسی موجود در دانشگاه‌های ما نه قائل به وجود روح است و نه قائل به استقلال و بقاء روح یعنی فاقد دو رکن اساسی علم روان شناسی اسلامی است. اگر ما اساسا قایل به وجود و بقای روح نباشیم چگونه می‌توانیم مشکلات اساسی روحی روانی جامعه خودمان را حقیقتا تشخیص دهیم و آنها را مداوا کنیم؟ بسیاری از امراض روحی و روانی جامعه اسلامی ما به راحتی با یک دعا، یک توسل به ساحت قدسی اهل بیت علیهم صلوات الله برای همیشه مداوا می‌شود. آیا روز یا شبی را شما می‌توانید نام ببرید که مردم خداجوی ما در بارگاه‌های ملکوتی حضرت رضا صلوات الله علیه و حضرت معصومه سلام الله علیها ده‌ها و صدها درد بی درمان را مدد نگرفته باشند و شفا نیافته باشند.

خود غربی‌ها هم اکنون به این مطلب رسیده‌اند و می‌گویند کسی که معتقد به خداست از نظر روانی بسیار آرام تر از کسی است که معتقد به خدا نیست و مسایلی از این قبیل... این‌ها یعنی این که مبانی اسلامی در تدوین این علوم دخیل‌اند. بنابراین چنین نظامی باید عوض شود، باید تعریف و جایگاه ویژه‌ای برای دخالت مبانی زیر ساختی اسلامی در آن‌ها تعریف و جایگزین شود.

نظام ساختاری آموزشی ما در دانشگاه‌های سراسر کشور درحال حاضرمتناسب با اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی تعریف نشده و صرفا مبانی غربی را در علوم انسانی تدریس می‌کند، برای این که بتواند اسلامی شود باید مبانی اسلامی در آنها جایگاهی تعریف شده و معین داشته باشد.

 

- نشریات پژوهشی انجمن‌های و تشکل‌های علمی و مطبوعات دراین زمینه چه نقشی دارند؟

رسانه‌ها می‌توانند مقالات، کتب و منابعی که در راستای طرح مبانی اسلامی در علوم انسانی موجود است را مطرح کنند. تشکل‌های علمی دینی که در این زمینه شکل می‌گیرند را ترویج دهند و تلاش داشته باشند به همان اندازه که ما الان داریم به تشکل‌های علمی، مطبوعات، مقاله ها، کتاب‌ها و ترجمه‌های غربی می‌پردازیم و بیش از 90 درصد ادبیات علوم انسانی ما درحال حاضر طرح مبانی غربی است به همان اندازه هم به مبانی اسلامی بپردازیم.

نکته دیگری که دراین زمینه تذکر آن بی فایده نیست این است که کارهای انجام یافته در طول این سی سال را همه یا هیچ نپنداریم. مسلما همه کارهائی که شده عشری از کارهای لازم است و نباید آنها را نیز دست کم بگیریم و بگوییم هیچ کاری صورت نگرفته است. زیرا در طول این سی سال کارهای فراوانی انجام پذیرفته است اگر چه در مقیاس با آنچه باید انجام پذیرد بسیارکم است. شاید بتوان دلیل آن را کم کاری گذارد بلکه باید کار را بزرگ پنداشت. پیشرفت‌های ظاهری امروز غرب براساس مبانی اومانیستی به دلیل حدود دویست سال کار متراکم و بیش از 450 کار سال برآن مبناست. اگر کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت، مانیفست نظام سرمایه داری قرارمی گیرد، به دلیل عقبه حدود دویست ساله ای ا ست که فکر آدام اسمیت را حمایت می‌کند. ما 30 سال از عمر انقلاب اسلامی مان می‌گذرد و البته کارهای علمی فرهنگی فراوانی درعلوم انسانی انجام داده ایم ولی اذعان می‌کنیم آن چه انجام دادیم یک دهم آنچه لازم است انجام بدهیم، نیست. اما بالاخره کار شده و نقش رسانه‌ها این است که همین مقدار را ترویج کنند، اهمیت دهند و به واقع جایگاهی برای مبانی اسلامی در علوم انسانی فراهم آورند.

 

- درپایان، نقش نظام آموزشی پیش از دانشگاه را در این زمینه چطور می‌بینید؟

اگر بخواهیم خروجی ما از دانشگاه‌ها کسانی باشند که با زیرساخت‌ها و مبانی اسلامی آشنا باشند باید از دوره ابتدایی شروع کنیم و نظام آموزشی دوره دبستان، راهنمایی و دبیرستان را به گونه ای تعریف کنیم که بچه‌ها با این مبانی علمی و فلسفی اندیشه اسلامی آشنا شوند، زیرا اگر ساخت‌های فکری شان درست نشده باشد در دوران دانشگاه نیز با مشکل مواجه می‌شوند. به طور مثال، درهستی شناسی هنوز بچه‌های ما نمی توانند استدلال بر وجود خدا بیاورند، هنوز نمی توانند صفات ثبوتی وسلبی خدا را به اثبات برسانند، هدف مندی جهان را ثابت کنند، درمسائل معرفت شناسی مسئله از این حادتر است و... این‌ها مسایل بسیار زیرساختی و اصلی تفکر اسلامی است. پس تحول درعلوم انسانی مستلزم ریشه یابی و رفع موانع درمسیر پیش روی آن است.

 

منبع: روزنامه کیهان


  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 9:38 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


گفتگو با مولوی محمد اسحاق مدنی ـ رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و مشاور رئیس جمهور در امور اهل سنت
اشاره: یکی از امور مهم و مورد اهتمام امام خمینی(ره)، وحدت جهان اسلام و به‌ویژه تشیع و تسنن بود.
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی سالهاست که در این راستا کوشاست و گفتگو زیر با یکی از دست‌اندرکاران آن در همین موضوع صورت گرفته است.
 
در خصوص سابقه تفکر تقریب مذاهب اسلامی بفرمائید.
تقریب یا هر لفظ دیگری در این چهارچوب همان وحدت است. خود وحدت از اصول قرآنی است و یکی از فرامین خداست که در صدر اسلام هم مورد تأکید بوده است. مهمترین آیه‌ای که در این باره داریم، «واعتصموا بحبل‌الله جمیعا» است. از نظر اصطلاحی، تقریب مفهومی است که از دارالتقریب مصر رواج گرفت. در آن زمان این تقریب در کشوری شکل گرفت که حرکت و سمت و سوی آن بر مبنای اسلام نبود. به هر حال، یک عده از علما جمع شده بودند و مردم و پیروان مذاهب را به تقریب و وحدت دعوت می‌کردند. در جمهوری اسلامی ایران تقریب در واقع از روز اول انقلاب مورد توجه و تأکید بوده است. امام(ره) مهمترین سخنرانی‌هایشان را اگر نگاه کنید، مدام به حفظ وحدت تذکر می‌دهند. اگر به فرمایش‌های مقام معظم رهبری نگاه کنیم، باز هم همین گونه است و دستور ایشان به خصوص برای تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی حاکی از اهتمام ایشان به امر تقریب و وحدت در جهان است. این معنایش این نیست که گذشتگان در واقع کاری نکردند، نه! شما درختی را که می‌کارید، به‌تدریج بزرگ می‌شود، ثمره می‌دهد، نتیجه می‌دهد. مجمع تقریب هم همین طور بوده و از آن زمان الحمدلله پیشرفت کرده. هر سال از سال گذشته جلساتش گسترده‌تر و با اهمیت‌تر می‌شود. هر سال نقائص سال گذشته بررسی و برطرف می‌شود و امروز در واقع تقریب اصلی است در جهان اسلام که تقریباً همه مسلمانان پذیرفته‌اند، حتی کسانی که قبلاً مخالف تقریب و مخالف وحدت بودند.
خود مجمع تقریب در همه کشورهای اسلامی که به مناسبت‌های مختلف جلسات و نشست‌هایی برگزار می‌شود، شرکت می‌کند و برخی از این جلسات گاهی با کمک مجمع تقریب برگزار می‌شود یا خود مجمع تقریب این گردهمایی‌ها را برای مذاهب مختلف انجام می‌دهد. در واقع در جهان اسلام راجع به برنامه‌های مجمع تقریب صحبت می‌شود و مردم دعوت می‌شوند و علما را حمایت می‌کنند و امروز فعالیت مجمع بسیار گسترده و در سراسر دنیا شناخته شده است، به عنوان یک تشکل رسمی که در جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده و البته دولتی نیست؛ ولی از حمایت مقام معظم رهبری برخوردار است. همین است که در دنیا نقشی بسیار متفاوت و گسترده‌تر و باارزش‌تر از آن دارالتقریب که در مصر بود، دارد.
 
از زمانی که این حرکت شکل گرفته، چهره‌های شاخص و مؤثر در ترویج فکر تقریب چه کسانی بوده‌اند؟
بعد از انقلاب که مؤسس این دور جدید این حرکت حضرت امام خمینی(ره) بودند. پیش از انقلاب در مصر شخصیت‌هایی مثل محمد مدنی یا شیخ شلتوت و مرحوم قمی و آیت‌الله بروجردی بودند که از این فکر حمایت می‌کردند. علمای دیگری هم بودند در جهان که برای وحدت کار کردند، مثل علامه اقبال و علمای دیگری که من الان حضور ذهن ندارم؛ ولی بسیاری بودند که از تقریب حمایت می‌کردند. اینها چون حمایت و پشتوانه‌ای نداشتند و راهکارهایشان ضمانت اجرایی نداشت، خیلی در بعد اجرایی نتوانستند پیش بروند و دیدگاه‌هایشان در جهان اسلام گسترش پیدا نکرد، ولی در جهان معاصر و خصوصاً بعد از انقلاب و تأکیدی که امام(ره) داشتند و از وحدت بسیار سخن گفتند، کلمة وحدت بین مسلمانان اصلاً یک واژة مأنوس شد و بعد از اینکه مقام معظم رهبری رسماً دستور تأسیس مجمع تقریب را صادر کردند، کار خیلی گسترده‌تر شد.
 
مهمترین چالش‌ها در برابر حرکت تقریبی در جهان اسلام کدام‌اند؟ فرصت‌های ملت‌ها و مذاهب مختلف اسلامی برای تقریب و وحدت چیست؟
بزرگترین فرصت، در واقع اگر خلاصه بگویم، همین انقلاب اسلامی است. یک حکومت قدرتمند که از توان بالایی برخوردار است و کلیه مسئولان آن از جان و دل در جهت این هدف گام برمی‌دارند. این برای جهان اسلام، بزرگترین فرصت است و ما بعد از صدر اسلام چنین فرصتی را نداشتیم که یک حکومت توانمند اسلامی از وحدت حمایت کند. البته این‌گونه نبوده که بگوییم فلان دولت مخالف وحدت بوده است، نه، ولی تا این اندازه رسمی و با تمام امکاناتش به این موضوع متمرکز نشده بوده. هیچ جای دیگری شما چنین چیزی را مشاهده نمی‌کنید که مثلاً خود بنیانگذار یک انقلاب که از نظر مذهبی هم مرجع تقلید بودند و تقوا و قول ایشان برای مردم حجت است، از این تفکر به‌طور اساسی حمایت بکند. این خیلی فرصت خوبی است. همچنین الآن مقام معظم رهبری که رهبر این کشور هستند و سکان‌دار این نظام قدرتمند، با تمام توان از تقریب و وحدت حمایت می‌کنند و امکانات فراوانی در اختیار مرکز قرار می‌دهند. این بهترین فرصتی است که امروز امت اسلامی چنین پشتوانه‌ای برای این کار ارزندة اسلامی دارد. بقیه فرصت‌ها چیزهایی است که خیلی نمی‌شود روی آنها حساب باز کرد.
اما موانع کار فکر کنم دو گروه است: یکی دوستان نادان اسلام که فکر می‌کنند حق، در جنگ کردن و اختلاف کردن و تک‌روی و احترام نگذاشتن به عقاید یکدیگر است. فکر می‌کنند اگر بخواهند مذهب خودشان را تبیین کنند و رشد بدهند، راهش این است که مذاهب دیگر را بکوبند و رد کنند! اگر بخواهند خودشان در دنیا بمانند، باید دیگران را از بین ببرند. این دوستان نادان اسلام، در واقع موانع خطرناکی هستند؛ چون خیلی از مسلمان‌ها به عنوان اینکه اینها رهبران دینی هستند و به عنوان اینکه حرف قرآن را می‌زنند، تحت تأثیر واقع می‌شوند و نمی‌گذارند که مسلمانان دور هم جمع شوند. امروز در هر مذهبی این افراد متأسفانه وجود دارند. مانع دوم، دشمنان هوشیار ما هستند. اینها راههایی را بلدند که انسان‌های ساده را می‌توانند فریب بدهند. اینها با توجه به سوابق تاریخی که ما داریم یا اوضاع و احوالی که در بعضی کشورهای اسلامی وجود دارد، مشکلات و اختلافات بسیار کوچک و ناچیز را بزرگ جلوه می‌دهند و اقوام و مذاهب را علیه یکدیگر وادار به موضع‌گیری می‌کنند.
اما چطور می‌شود از شرّ این دو گروه نجات پیدا کنیم؟ مسلمانان امروز سطح آگاهی‌شان از اسلام بالا رفته. دانشگاه‌های جدید ساخته شده، حوزه‌های علمی ایجاد شده، خود جمهوری اسلامی در رادیو و تلویزیون دارد روشنگری می‌کند. راه مهم مقابله با موانع این است که مسلمانان بیایند به این حرفهای درست توجه کنند و بیندیشند و دوست را از دشمن تشخیص بدهند. ببینند که حرف کی درست است. او که می‌گوید فتنه ایجاد کنید، او که می‌گوید به جان هم بیفتید، آیا حرف درستی می‌زند؟ آیا ما از اینکه در طول تاریخ اختلاف کردیم، سودی بردیم؟ آیا یک شیعه تقویت مذهبش در این است که با سنّی دعوا کند؟ یا یک سنّی تقویت مذهبش در این است که با شیعه دعوا کند؟ آیا بهتر نیست ما با هم باشیم و هر کسی به مذهب و به اعتقاد خودش عمل کند و متعرّض دیگری نشود و به اعتقاد دیگران احترام بگذارد؟ آنچه باعث اختلاف ماست، سطحش خیلی پایین‌تر از آن است که ما را به جان یکدیگر بیندازد.
 
سمینارها، گفت‌وگوها و رایزنی‌هایی که می‌شود، در سطح علمای جهان اسلام است و مباحث آنها کمتر در سطح عوام منتشر می‌شود. چطور می‌شود توافقاتی را که در سطح کلی می‌شود، در سطح عموم مردم هم نفوذ داده شود؟
باید ببینیم که ما چگونه اختلاف کردیم تا بفهمیم که چگونه می‌توانیم وحدت داشته باشیم! این اختلاف از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ یک مسلمان سنی با یک مسلمان شیعه چگونه و برای چه اختلاف پیدا می‌کند؟ غیر از این است که چون عالِم به او گفته، چنین می‌کند؟ اگر بنا باشد سمینارها بگیریم و از یکدیگر تعریف و تمجید کنیم و بگوییم وحدت خوب است و این حرفها را به جامعه‌مان منتقل نکنیم، فایده ندارد. جز از علما کس دیگری نمی‌تواند تقریب را در جامعه نفوذ دهد. این مسائل برمی‌گردد به اعتقاد مردم. مردم مسائل اعتقادی را از ما می‌پرسند. از یک فرد غیردینی که نمی‌پرسند. این علما هستند که دین را به مردم می‌آموزند. اگر علما از ته دل بگویند وحدت ضروری است، قطعاً مردم پیروی می‌کنند. وقتی مردم حرف علما را گوش می‌کنند که چطور نماز بخوانند، چطور روزه بگیرند، چگونه حج به‌جا بیاورند، آیا به حرف آنها برای تقریب و وحدت گوش نمی‌کنند؟ مسلماً چرا. شما ببینید در حج مردم چقدر برای مسائل کوچک به علما مراجعه می‌کنند. چرا؟ چون می‌خواهند حجشان خوب برگزار شود. مشکل‌مان درست این است که ما جلسات را برگزار می‌کنیم؛ ولی آنچه در جلسات می‌گذرد، به گوش مردم نمی‌رسد. وحدت فقط از طریق علما ایجاد می‌شود؛ همان‌گونه که تفرقه هم از ناحیة ایشان ایجاد شده است. علمایی بودند در تاریخ که بعضی حرفها و نظریات را طوری مطرح کردند که مردم را به جان یکدیگر انداختند. اگر علما و آن کسانی که مردم را علیه یکدیگر تحریک می‌کنند، از این کار دست بردارند و مردم را به وحدت دعوت کنند، معنا ندارد که مردم از حرف ایشان سرپیچی کنند.
 
با توجه به تفکرات دین ستیزانه و دین‌گریزانه که از جوامع غیراسلامی به طرق مختلفی به جوامع‌ اسلامی گسیل داده می‌شود، اندیشة تقریب چه آینده‌ای دارد؟
اندیشة تقریب وابسته است به اندیشة خود مسلمانان و اسلام. هرچه تقریب را تقویت کنیم، آیندة جهان اسلام موفق‌تر به نظر می‌رسد. هرچه دنبال تفرقه باشیم، امکان ندارد که آیندة خوبی داشته باشیم؛ یعنی دین‌گریزی بیشتر می‌شود. اگر علمای زمان می‌خواهند که حتماً می‌خواهند، اسلام سربلند باشد، اولین قدم، تقریب است؛ چون دشمنان اسلام همیشه مذهبی را به عنوان وسیلة سرکوب مذهب دیگر قرار داده‌اند. در واقع آنها بدون اینکه هزینه‌ای کنند، از جیب خود مسلمانان برای سرکوب اسلام خرج می‌کنند. ما نمی‌توانیم جلو دین‌گریزی را بگیریم اگر دچار تفرقه باشیم. البته مسائل دیگری هم در دین‌گریزی دخالت دارد، ولی مهمترینش وضعیت مسلمانان و جهان اسلام است. مردم وقتی می‌بینند مسلمانان با هم تضاد دارند و اختلافاتشان چنان است که یکدیگر را می‌کشند، کشورهایشان دچار ناامنی، تجاوز، ظلم، تعدّی، و عقب‌ماندگی است، مشخص است که علاقه به اسلام و حتی دین را از دست می‌دهند. وقتی یک یهودی، یک مسیحی، یا پیرو دین دیگری، وضع مسلمانان را ببیند، چگونه اسلام می‌آورد؟ اول ما بیاییم تکلیف خودمان را با خودمان روشن کنیم تا دیگران از ما متنفّر نباشند.
 
مهمترین دستاورد مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در طول دورة فعالیتش تاکنون چه بوده است؟
همین که خیلی دل‌ها را به هم نزدیک کرده است. با سمینارها و با روابطی که برقرار شده، فکر تقریب دارد پیش می‌رود. قبلاً راهی نبود که ما بیاییم مثلاً علمای شیعه و سنی را یک جا ببینیم. آن موقع اینها از یکدیگر می‌ترسیدند، ولی امروز نه. امروزه می‌بینیم که در مجمع تقریب علما و بزرگان اهل سنت، علمای اهل تشیع از تمام کشورها عضو هستند، معاون هستند. در مجمع عمومی تقریب می‌بینیم که اکثریت با علمای اهل سنت است. خوب این چیزها دستاورد کمی نیست، ولی کافی نیست. یعنی اینها در واقع شروع کار است. باید اینها عملی باشد و تحقق پیدا کند و در جامعه پیاده شود.
 
در چه زمینه‌هایی مجمع تقریب می‌تواند فعالیت مؤثرتری داشته باشد تا اهدافش محقق بشود؟
شما نمی‌توانید به شیعه بگویید که از اعتقاد به علی(ع) دست بردار، همچنان که به سنی هم نمی‌توانید بگویید از خلفا دست بردار. این عقاید سر جای خودش باید باشد؛ ولی یک چیزی را ما می‌توانیم تحمل کنیم و در واقع به آن عمل کنیم و آن احترام به عقاید یکدیگر است.
 
فکر تقریب بعضاً متهم می‌شود به تسامح و تساهل.
اشتباه همین است. تسامح و تساهل معنایش این نیست که شما به دیگران احترام بگذارید. تسامح این است که شما از مذهب‌تان دست بردارید، به اصول مذهب‌تان عمل نکنید، اعتقادی که دارید در مذهبتان، به آن عمل نکنید؛ این تسامح است. ولی چنانچه به کسی احترام بگذارید و توهین نکنید، آن می‌شود تقریب که با تسامح و تساهل فرق دارد. وقتی قرآن می‌گوید: «ولاتسبوا الذین...»، یعنی کسانی که غیر از خدا را ندا می‌کنند و صدا می‌کنند، آنها را فحش ندهید، دیگر در مورد مسلمان چه باید فکر کنیم؟ درست است که خیلی چیزها مانند هم نیست. شما ممکن است عقیده‌ای داشته باشید که قابل جمع با دیگران نیست. راهش این نیست که بیایید این عقیده را ترک کنید! ولی چرا باید خودتان را از تعامل با دیگران محروم کنید؟ لازم نیست که علیه دیگران کتاب بنویسید. لازم نیست که در رادیو و تلویزیون علیه دیگران حرف بزنید. لازم نیست که معرکه درست کنید و امت اسلامی را به جان یکدیگر بیندازید. در عین حال می‌توانید با همان عقیده‌ای که دارید، زندگی کنید و به آن عمل کنید. آن گروه دیگر نیز همین طور. جایی که همه انواع مذاهب زندگی می‌کنند، ما یکدیگر را نباید تحریک کنیم. به مذهب عمل کردن، جلو وحدت ما را نمی‌گیرد. در صدر اسلام همین بود. این نیست که در صدر اسلام هیچ اختلافی وجود نداشت، ولی اخوت اسلامی هم رعایت می‌شد و همه منافع کلی اسلام را رعایت می‌کردند، ضمن اینکه به عقیده خودشان پایبند بودند.
 
مجمع چه برنامه‌هایی می‌تواند برای ترویج تقریب اجرا کند؟
مجمع خودش اصولی دارد، اساسنامه دارد و طبق آن حرکت می‌کند؛ ولی بزرگترین موفقیت در هر کاری اخلاص است. هیچ علمی بدون عمل به درد نمی‌خورد و هیچ عملی بدون اخلاص فایده ندارد. بهترین راه اخلاص است. اگر ما در کارمان اخلاص کامل داشته باشیم و مخلصانه حرکت کنیم، نتیجه می‌گیریم. اخلاص باعث برکت در کار می‌شود.
 
شما از کی با مجمع تقریب همکاری داشته‌اید؟
من از اول که مجمع تأسیس شد، در آن بودم. از زمان انقلاب ، از روزی که انقلاب شد، من دنبال موضوع وحدت اسلامی بودم. می‌رفتم و در مجامع و محافل صحبت می‌کردم.
 
منبع: روزنامه اطلاعات


  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 9:34 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


گفت وگوی با دکتر یحیی یثربی
 
برای خودآگاهی، برای فهم نسبتی که با غرب داریم، برای شناخت اینکه در نظم ایجاد شده دنیای جدید چقدر گرفتار و در بند مبانی غربی هستیم، بی شک باید «غرب» را بشناسیم. از اینجاست که لزوم شناخت غرب ریشه می‌گیرد و ایجاد کرسی های غرب شناسی در مراکز علمی-پژوهشی از سوی اصحاب نظر تاکید می‌شود. اما «آیا با منطق قدیم می‌توان به شناخت غرب رفت؟» موضوعی بود که پیرامون آن با دکتر یحیی یثربی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به گفت وگو نشستیم که می‌خوانید:

جناب دکتر یثربی، هنگامی که از «غرب شناسی» سخن به میان می‌آید، چه نوع شناختی مورد نظر است؟

هنگامی که گفته می‌شود غرب شناخته نشده است، منظور از شناخت، شناخت علمی است و هر شناختی را نمی‌توان علمی دانست. ما به علت عدم کارآمدی «منطق» و معرفت شناسی و روش، در شناخت ضعف خواهیم داشت. غرب به علت اینکه شناختش در زمینه های مختلف پیشرفت داشته همانگونه که صاحب کیهان شناسی و زمین شناسی و باستان شناسی است شرق شناسی نیز دارد. بنابراین نباید در شناخت غرب، دچار در آمیختگی و سردرگمی بود و دانش و قدرت و استعمار غرب را با هم درآمیخت. باید گفت ما در شناخت غرب تحت تاثیر مبارزان قرار داشته‌ایم و این نگاه سیاسی و ضد استعماری صرف نمی‌تواند زیرساخت علمی استواری باشد.

شما بارها از لزوم فراگیری «منطق» جدید برای رویارویی با دنیای جدید سخن گفته اید. ویژگی های منطق جدید در مقایسه با منطق قدیم چیست و چگونه می‌توان با داشتن آن، جهان را دیگرگونه دید؟
    در حوزه منطق باید دانست که ما از ارسطو، منطقی ارث برده ایم که چهارصد سال پیش در غرب نقد شده است و نقد این منطق بود که راه حرکت و پیشرفت را بر آنان گشود. اشتباه اینجاست که بخواهیم با یک سری مفاهیم انتزاعی معرفت ایجاد کنیم. به عنوان مثال از اینکه انسان حیوان ناطق است، تنها معرفتی عامیانه حاصل می‌شود و از آن انسان شناسی تولید نمی شود. اما هنوز ما دست به تغییر این منطق نزده ایم. هنگامی می‌توان انسان شناسی داشت که بی واسطه به سوی خود انسان برویم اما ما هنوز معرفت خود را بر مبنای مفاهیم، سازماندهی می‌کنیم بدون اینکه از جهان ، شناختی داشته باشیم. جهان را به «جوهر و عرض» تقسیم می‌کنیم که باید پرسید این جوهر و عرض امروز کجاست؟ هنوز مقولات ارسطویی مطرح می‌شود و از اجناس و انواع عالی و متوسط سخن می‌رود وتدریس می‌شود و این نشان از به روز نبودن درس ها دارد.

اما منطق جدید به وسیله نقدهای هیوم، فرانسیس بیکن سامان یافته که در آن غرب به تجربه روی می‌آورد. در این منطق توصیه می‌شود که به سراغ خود چیزها و موجودات بروید و خود را با مفاهیم درگیر نمایید. این معنا در قرآن کریم نیز آمده است که «باید به خلقت نگریست و درباره آن اندیشید». علاوه بر این، منطق ارسطو بر اساس جنس و فصل است و جنس و فصل نیز خود بر اساس ماده و صورت بود. امروزه بطلان ماده و صورت از بدیهیات است. زیرا خود فلاسفه وضع ماده و صورت را از آن جهت می‌دانستند که جسم دارای جزء نیست در صورتی که امروزه «جزء» داشتن جسم از بدیهیات است.
 
فلسفه جدید در چه بستری شکل می‌گیرد؟ آیا در سنت فلسفی ما، فلسفه بر پایه طبیعیات بر ساخته شده و سپس از آن فرا رفته است؟
وقتی گفته می‌شود ماده نمی تواند حرکت کند و از آن نتیجه گرفته می‌شود که انسان که دارای حرکت است جاندار است. این نشان دهنده عدم شناخت به روز ما از ماده است. به سادگی می‌توان با اطلاع از فیزیک، شیمی و زیست شناسی جدید و بعضی تحقیقات مربوط به مغز و عصب دریافت که ماده می‌تواند حرکت داشته باشد. ما، ماده را یک گونی سیمان فرض می‌کنیم در صورتی که ماده در ترکیباتش ویژگی های گوناگونی دارد. اینجاست که باید نخست ماده را به روز شناخت و دید آیا می‌توان چنین استدلال فلسفی را بر آن بنا کرد یا خیر؟ پس باید فیزیک جدید را دانست تا متافیزیک جدید را بر مبنای آن ساخت. تمام فلاسفه قدیم معتقدند اجسام آسمانی که حرکت دورانی دارند صاحب جان هستند زیرا حرکت طبیعت را مستقیم می‌دانند. آنان بر آن بودند که غیرجاندار نمی تواند حرکت دورانی داشته باشد. بنابراین تا جهان شناخته نشود نمی توان به آن سوی آن عبور کرد و این جهان است که باید از آن سوی خود خبر دهد و باید از شاهد به غایب پی برد.
به این دلیل است که امروزه دیگر نمی توان با ساختن مفاهیم انتزاعی صرف، فلسفه ای داشت. فلسفه در اصل محصول علم بوده و ابن سینا و ابوالبرکات بغدادی به این دلیل فلسفه را «مابعد الطبیعه» می‌دانسته اند. زیرا در آموزش و حصول، پس از طبیعیات به دست می‌آید و باید از فیزیک به متافیزیک رسید. اما از نظر ارزش و اعتبار و دخالتش می‌توان گفت که «ما قبل الطبیعة» حاکم بر آن و گسترده تر از آن خواهد بود. بنابراین مسیر فلسفه دچار انحراف شده است و اینکه گفته می‌شود با «مقولات ثانیه» می‌توان معرفتی بنا نهاد به دلیل همین انحراف است. زیرا «مقولات ثانیه» ابزار ما برای شناخت جهان است و نمی توان جهان را رها کرد و در خانه به بنای معرفت پرداخت.  
 
آیا در منطق جدید علاوه بر اینکه باید از خود چیزها آغاز کرد شرط دیگری نیز لازم است؟ این امر چه تاثیری بر نوع آموزش ما خواهد داشت؟
منطق ما باید از نظر انتزاع مفاهیم، بر تجربه استوار باشد. به خودی خود نمی‌توان فهمید که بین «گردو و گرد» چه نسبتی هست و این تجربه است که می‌گوید «همه گردوها گردند اما هر گردی گردو نیست.» بنابراین به بچه ای که صاحب این تجربه نیست نمی‌توان این مفهوم را آموخت مگر آنکه خود آن را به تجربه دریابد.
پس، از خود مفهوم نمی‌توان معرفت ایجاد کرد. ساده‌ترین مفاهیم منطق که «نسب اربعه» است بدون تجربه به هیچ عنوان قابل دستیابی نیست. اما آموزش ما به گونه‌ای است که گویا این مفاهیم به تجربه ارتباطی ندارند. مرحوم خوانساری می‌گفت، ما دانش آموز را به مابعدالطبیعه می‌بریم و از آنجا به او طبیعت را آموزش می‌دهیم. در صورتی که باید او را به جهان هدایت کرد.
 
منبع: روزنامه ایران


 



  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 9:10 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


رهبر انقلاب اسلامی:

ایران و پاکستان فجایع کشمیر را افشا کنند

کمک به مردم کشمیر از وظایف بزرگ خواص امت است

رهبر انقلاب اسلامی

رهبر انقلاب: کشورهای‌ اسلامی‌ و بیش‌ از همه‌ ایران‌ و پاکستان‌ را به‌ افشای‌ فجایعی‌

که‌ بر مردم‌ مظلوم‌ کشمیر تحمیل‌ شده‌ است‌ موظف هستند.

 نهم جولای گذشته طی عملیاتی اطلاعاتی، نیروهای امنیتی هند از محل اختفای تعدادی از جوانان عضو گروه حزب المجاهدین در کشمیر مطلع می شوند و با حمله به محل مذکور چند تن از جمله چهره ای سرشانس بنام “برهان مظفر وانی” را به شهادت می رسانند. برهان وانی جوانی 22 ساله بود که پس از کشته شدن برادرش ـ که او نیز از مبارزین علیه دولت هند بود ـ و نیز ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی، در نوجوانی تصمیم می گیرد به گروه های مبارز کشمیری بپوندد. شهادت وانی این روزها موجب برافروخته شدن احساسات مسلمانان در کشمیر شده است با این وجود دولت هند ضمن سرکوب مردم تاکنون بنا به اعلام منابع رسمی بیش از 45 نفر را به شهادت رسانده است و بار دیگر هجمه های وحشیانه ی خود را به این ملت مظلوم آغاز کرده است.

به مناسبت تحولات اخیر منطقه ی کشمیر، بخشی از مواضع رهبر انقلاب اسلامی درباره ی مظلومیت مسلمانان این منطقه طی سالهای گذشته در اینجا گردآوری شده است که تقدیم خوانندگان محترم می شود:

آنچه مسلمانان کشمیرمی گویند یک سرسوزن از حق دور نیست

شما ببینید، در هر گوشه‌ی عالم که مجموعه‌ی مسلمانی هست، از یک طرف احساس هویت اسلامی می کند، و از طرف دیگر سختگیری نسبت به آنها، بیش از دیگران است. نمونه‌ی دیروزی آن، مناطق آذربایجان شوروی و بعضی مناطق دیگر، و نمونه‌ی امروزی آن، کشمیر است. مسلمانان در آن‌جا، حرف حق خودشان را می زنند. آن کسی که از قضایا و سرگذشت کشمیر مطّلع باشد، می داند که آنچه مسلمانان بیچاره‌ی کشمیر می گویند، یک سر سوزن از حق دور نیست. کسانی که آنها را خاموش میکنند، ناحق میگویند. کسانی که به آنها حمله میکنند، عمل ناحق انجام میدهند. متأسفانه دنیا هم به این قضایا، با خونسردی نگاه می کند.

چهارم خرداد 69؛ بیانات در دیدار میهمانان و شرکت‌کنندگان کنفرانس جهانی اهل‌‌بیت(ع)

مسلمانان کشمیر با وحشیگری سرکوب شدند

… دیدید با کشمیر چه کردند! سربازان هندو را با آن وحشیگری برای سرکوب مسلمانان به کشمیر فرستادند. این ماجرا هنوز هم به شکلی دنباله دارد و در دنیا هم اصلاً منعکس نمی‌شود ….

31 شهریور 71؛ بیانات در دیدار اعضای سمینار «ائمه‌ی جمعه»

حمایت از مردم کشمیر جرم نیست

آیا حمایت‌ از ملتهای‌ مظلوم‌ مسلمان‌ مانند ملت‌ فلسطین‌ و مظلومان‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ و مردم‌ کشمیر و عراق‌ و تاجیکستان‌ جرم‌ است‌؟ آیا افشاگری‌ نقشه‌های‌ آمریکا و دیگر مستکبران‌ بر ضد اسلام‌ و مسلمین‌ عملی‌ برخلاف‌ وظیفه‌ است‌؟ آیا دعوت‌ مسلمانان‌ به‌ اتحاد و ابراز نفرت‌ از عوامل‌ تفرقه‌افکن‌، دستور صریح‌ قرآن‌ نیست‌؟ آنکه‌ از تعطیل‌ چنین‌ وظائف‌ مهمی‌ سود می‌برد آمریکا و صهیونیسم‌ است‌.

هشتم خرداد 72؛ پاسخ‌ به‌ نامه آقای ری ‌شهری درخصوص جلوگیری‌ دولت سعودی از برگزاری آئین‌ برائت ‌از مشرکین‌

موضع آمریکا در برابر قضایای گریه آور کشمیر خصمانه  است

اگر دخالت و سیاستگذاری آنان نمی‌بود، مسلمانان بوسنی در برابر صربهای مسلّح و مجّهز، از دریافت کمکهای تسلیحاتی ممنوع و محروم نمی‌شدند و ملّتی دست بسته و محاصره شده، قربانی مهاجمینی خونخوار و گستاخ و تشویق شده، قرار نمی‌گرفت. دردآور آن است که امریکا و ناتو پس از این زمینه‌سازی بیرحمانه برای قتل عام مسلمانان بوسنی، و پس از این‌که سازمان ملل و دبیر کلّ آن را کاملاً در جهت همین سیاست به کار انداخته‌اند، و پس از نشان دادن علائم رضایت خود از قلع و قمع مسلمانان به دست صربها، و پس از گذشت چند هفته از حمله‌ی سبعانه‌ی مهاجمین به زن و کودک و پیر و جوان مسلمان، و کشته شدن هزاران بیگناه و پدید آمدن محنتی بدان عظمت برای مردم شهر گوراژده. پس از این همه، با تهدید صربها به بمباران هوایی، شکنجه را متوقف می‌کنند و آنگاه این را به حساب انساندوستی و صلح دوستی و بیطرفی خود می‌گذارند!! آیا اگر جلاّدی پس از ساعتها و روزها، شکنجه‌ی شخصی را موقوف کند می‌تواند مدعی انساندوستی خود شود و ادامه ندادن شکنجه را دلیل بیاورد؟؟! همین موضع ظاهراً بیطرف ولی عملاً خصمانه نسبت به مسلمین، در همه‌ی قضایایی که در آن مسلمانان مظلوم، یک طرف قضیه و مورد ستم و فشار دشمنان خود هستند، نیز از آمریکا و همدستان اروپایی‌اش مانند انگلیس دیده می‌شود. که نمونه‌ی آن، قضایای گریه‌آور کشمیر و محنت شدید مسلمانان قره‌باغ و تاجیکستان است. هر جا دولت یا جمعیّتی شعار اسلام می‌دهند و برای حاکمیت اسلام تلاش می‌کنند، بطور بی‌قید و شرط مورد اهانت و تهمت و سختگیری و دشمنیِ خباثت‌آمیز امریکا قرار می‌گیرند، مثال واضح، دولت سودان، نهضت اسلامی الجزائر، حزب‌اللَّه لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، مسلمانان مصر و امثال آنهایند.

25 اردیبهشت 73؛ پیام به کنگره عظیم حج

ایران و پاکستان فجایع کشمیر را افشا کنند

مسأله‌‌ی کشمیر برای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ یک‌ مسأله‌‌ی انسانی‌ و اسلامی‌ است‌ زیرا مردم‌ مسلمان‌ این‌ منطقه‌ به‌ طور آشکار تحت‌ ظلم‌ و ستم‌ قرار دادند و ما همواره‌ مراتب‌ انزجار خود را نسبت‌ به‌ آنچه‌ که‌ علیه‌ مسلمانان‌ کشمیر اعمال‌ می‌شود به‌ دولت‌ هند و در محافل‌ مختلف‌ ابراز کرده‌ایم‌ و از این‌ پس‌ نیز ابراز خواهیم‌ کرد.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ غربیها بویژه‌ آمریکا و مجامع‌ مدعی‌ طرفداری‌ از حقوق‌ بشر را به‌ سبب‌ چشم‌‌پوشی‌ در برابر تضییع‌ حقوق‌ مردم‌ مسلمان‌ کشمیر، فلسطین‌، بوسنی‌ و قره‌باغ‌ محکوم‌ کردند و کشورهای‌ اسلامی‌ و بیش‌ از همه‌ ایران‌ و پاکستان‌ را به‌ افشای‌ فجایعی‌ که‌ بر مردم‌ مظلوم‌ کشمیر تحمیل‌ شده‌ است‌، موظف‌ دانستند.

20 شهریور 73؛ دیدار رئیس‌جمهور پاکستان با رهبر انقلاب

مسأله ی کشمیر  و یک مسئولیت الهی و انسانی

دنیای اسلام، امروز براثر آن تهاجم خصمانه، به اضافه عوامل درونی نسلهای گذشته، در وضعی مصیبت‌بار است. فقر و جهل و عقب‌ماندگی علمی و ضعف اخلاقی و از همه بدتر تسلّط فرهنگی و بعضاً سیاسی دشمنانش بر آن، از یک سو و گرفتاریهای بزرگی از قبیل مسأله فلسطین و مسائل افغانستان، لبنان، عراق، کشمیر، بوسنی و هرزگوین، قفقاز و غیر آن از سوی دیگر، فهرست بلندی از مسؤولیتهای الهی و انسانی را در برابر حکومتها و شخصیتهای سیاسی و رهبران جهان اسلام قرار داده است.

18 آذر 76؛ بیانات در آغاز هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی

مردم کشمیر روزگار سختی را می گذرانند

فلسطین عزیز کماکان در چنگال صهیونیسم غدار و حامیانش بخصوص حکومت آمریکا اسیر است و جنوب لبنان و جولان همچنان در اشغال متجاوزین قرار دارد. افغانستان دچار بیماری تفرقه و سیر به سمت ویرانی بیشتر است و مردم کشمیر روزگار سختی را می‌گذرانند.

25 خرداد 78؛ پیام به کنفرانس بین‌المجالس اسلامی‌

کمک به مردم کشمیر از وظایف بزرگ خواص امت است

وظیفه‌ی بزرگِ آن هم، فرمان دادن به نیکی و بازداشتن از بدی و ایمان راسخ به خداست.  هیچ معروفی برتر از نجات ملت‌ها از چنگال قدرت اهریمنی استکبار و هیچ منکری زشت‌تر از وابستگی و خدمت به مستکبران نیست. امروز کمک به ملت فلسطین و محاصره شوندگان غزه، همدردی و همراهی با ملت‌های افغانستان و پاکستان و عراق و کشمیر، مجاهدت و مقاومت در برابر تعدی آمریکا و رژیم صهیونیستی، پاسداری از اتحاد مسلمانان و مبارزه با دست‌های آلوده و زبان‌های مزدوری که به این اتحاد ضربه می‌زنند و گستردن بیداری و احساس تعهد و مسئولیت در میان جوانان مسلمان در همه‌ی اقطار اسلامی، وظایف بزرگی است که متوجه خواص امت است.

24 آبان 89؛ پیام ولی‌امر مسلمین به حجاج بیت‌الله‌الحرام



  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 9:6 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی



تصاویری دلخراش از کشتار و سرکوب مسلمانان کشمیر

که در سکوت محض دستگاه دیپلماسی کشورمان در حال وقوع است

 

در حالی که ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان طی یک روز ، سه بار با وزیر خارجه ترکیه در مورد اوضاع ترکیه تماس گرفت،

اما بعد از 10 روز از کشتار مسلمانان مظلوم در کشمیر هند، هنوز واکنشی از سوی دستگاه دیپلماسی مشاهده نشده است.

601457b9-8046-4e67-90f1-4a5d1cc575fd

photo_2016-07-18_10-59-03-500x281

keshmir-shia-bazigarnama-com-4657-1

keshmir-shia-bazigarnama-com-4658-1

SRINAGAR, KASHMIR, INDIA - JULY 11: Tabish Bhat, 16, whose eye was damaged after Indian government forces fired pellets towards him rests on a hospital bed on July 11, 2016 in Srinagar, the summer capital of Indian Administered Kashmir. The has been more violence in Indian-administered Kashmir after separatist rebel Burhan Wani, 22, was killed in a gunfight with the Indian army on Friday. (Photo by Yawar Nazir/ Getty Images)

 

photo_2016-07-23_10-27-37-500x278keshmir-shia-bazigarnama-com-4651keshmir-shia-bazigarnama-com-4653keshmir-shia-bazigarnama-com-4655

 



  



نوشته شده در تاریخ 95/4/30 ساعت 9:3 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


روزنامه اکسپرس انگلیس:احتمال کودتای ارتش ترکیه علیه اردوغان

نماینده رشت در مجلس با اشاره به جلسه غیر علنی امروز وزیر امور خارجه در مجلس گفت:‌ آقای ظریف ورود اردوغان به ایران را بشدت تکذیب کرد و گفت به صورت مرتب با تمام مسئولان تا صبح بیدار ماندیم، با آقایان سلیمانی و شمخانی موضوع را تا صبح رصد می کردیم و لحظه به لحظه با هم هماهنگ بودیم.

سردار سلیمانی

 غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی در مورد جزییات جلسه غیر علنی امروز وزیر امور خارجه در مجلس در ارتباط با حادثه ترویستی نیس فرانسه و کودتای ترکیه گفت: آقای ظریف در این جلسه به این موضوع اشاره داشت که در حادثه تروریستی نیس فرانسه می‌تواند نقش صهیونیست‌ها پررنگ باشد به دلیل اینکه آنها به دنبال اسلام‌هراسی هستند و افرادی را غیر مستقیم آموزش می‌دهند که بتوانند عملیات تروریستی انجام دهند.

 

وی افزود: وزیر امور خارجه در عین حال نسبت به این حادثه تروریستی ابراز تاسف کرد و گفت با این اقدامات ترویستی مخالف هستیم.

 

نماینده مردم رشت در مجلس دهم به نقل از ظریف در مورد تجمع هفته گذشته منافقین در پاریس گفت:‌ این تجمع اولین سالش نبود و هر سال منافقین اجتماع دارند. آنها گروه مرده‌ای هستند و عربستان از فرط استیصال به دامان آنها افتاده است. ما اعتراض خودمان را ابلاغ کردیم اما در عین حال تجمع منافقین چندان موضوع بزرگی نیست که بخواهیم خیلی برای آن وقت بگذاریم. آنها مرده‌هایی هستند که تعدادشان نیز اندک است و دور هم جمع می‌شوند.

 

جعفرزاده ایمن آبادی در ادامه با اشاره به اینکه وزیر امور خارجه تمام اجزای کودتای ترکیه را تشریح کرد ادامه داد: آقای ظریف ورود اردوغان به ایران را به شدت تکذیب کرد و گفت به صورت مرتب با تمام مسئولان تا صبح بیدار ماندیم. با آقایان سلیمانی و شمخانی موضوع را تا صبح رصد می‌کردیم و لحظه به لحظه با هم هماهنگ بودیم.

 

وی به نقل از ظریف اظهار کرد: موضع ایران در قبال کودتا بهترین موضع بود. ایران تنها کشوری بود که از دموکراسی حمایت کرد اما روسیه موضع مقتدری نگرفت. همچنین آمریکا. کشورها موضع دو پهلو گرفتند تا ببینند سرنوشت کودتا چه می‌شود اما جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا مخالفت خود را با هر اقدام غیردموکراتیکی اعلام کرد.

 

جعفرزاده همچنین گفت: نمایندگان با توجه به امنیت پایداری که در کشورمان وجود دارد معتقد بودند باید نهایت استفاده را از این موضوع داشته باشیم تا بتوانیم نسبت به جلب سرمایه‌گذاری در راستای اقتصاد مقاومتی اقدام کنیم.

 



  



نوشته شده در تاریخ 95/4/23 ساعت 8:22 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


دبیرکل جنبش مقاومت حزب‌الله لبنان می‌گوید بیشتر کشورهای عربی غیر از سوریه هیچ نوع کمی به جنبش مقاومت نکرده‌اند.سید حسن نصرالله افزود:
«آن‌ که حزب‌الله را در فهرست سیاه گروه‌‎های تروریستی قرار داده است، ارتباطی با مقاومت عربی ندارد.»

حسن نصراللہ کو شہید کرنے کی اسرائیلی سازش فاش

دبیرکل جنبش مقاومت حزب‌الله لبنان می‌گوید بیشتر کشورهای عربی غیر از سوریه هیچ نوع کمی به جنبش مقاومت نکرده‌اند.سید حسن نصرالله افزود: «آن‌ که حزب‌الله را در فهرست سیاه گروه‌‎های تروریستی قرار داده است، ارتباطی با مقاومت عربی ندارد.»

نصرالله این اظهارات را روز یکشنبه (16 اسفند) در مراسم بزرگداشت حاج علی فیاض، از مدافعین حرم حضرت زینب (س) که به تازگی در مبارزه با تروریست‎ها در سوریه به شهادت رسید، بیان کرد.

شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس روز چهارشنبه (12 اسفند) جنبش مقاومت لبنان، حزب الله را که با اشغالگری رژیم اسرائیل و تروریست‌ها در سوریه مبارزه می‌کند، در فهرست به اصطلاح تروریست‌ها قرار دادند.

دبیرکل حزب‌الله ضمن قدردانی از اعتراض‌هایی که در جهان عرب در قبال تصمیم شورای همکاری خلیج فارس صورت گرفت، افزود: «این نشانگر احترامی است که جهان عرب برای مقاومت قائل است.»

اقدام شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس متشکل از عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت و عمان در تروریستی خواندن حزب‌الله با اعتراض شدید در لبنان مواجه شده است.

رژیم آل سعود پیشتر نیز حزب‌الله لبنان را گروهی تروریستی خوانده بود، اما تصمیم جدید شورای همکاری خلیج فارس یک روز پس از آن اتخاذ شد که دبیر کل حزب‌الله لبنان گفت عربستان سعودی با تعلیق بست? کمک اقتصادی به ارتش لبنان، این کشور را به مرحله جدیدی از مناقش? سیاسی کشانده است.



  




  پیام رسان 
+ هر کسی نام کسی گفت سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سر ها ازدحام است سر کوی شما اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخرها

+ سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود دستهای خویش و دامان توام آمد به یادم یا حسین

+ سلام دوستان عزیز

+ سال پر خیر وبرکتی داشته باشین دوستان پارسی بلاگ

+ سال نو به همه دوستلن عزیز مبارک

+ سال نو بغیر از تعویض لباس و کفش وغیره سالی برای تعویض رفتار ها وکردارهایمان باشد برایملن ابدی ومبارکتر خواهد بود

+ سال1397 برای همه دوستان عزیز مبارک باشد

+ پیشاپیش سال پر خیر وبرکتی را در پناه مهدی صاحب الزمان برایتان ارزومندم انشالله سال ظهور حضرت بقیه باشد

+ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

+ روز میلاد بانوی بزرگ اسلام، پرستار تمام نیکی ها پرستار تن رنجور ولایت، پرستار ارزش های مقدس عاشورا، زینب کبری(س) بر همه پرستاران و پیروانش مبارک باد.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ