سفارش تبلیغ
صبا ویژن
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 95/11/30 ساعت 8:3 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 امام خامنه‌ای

 

غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.

 اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد.

 ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی».

 سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی "رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است.
از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.

 یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!

 شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!

 امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.

 امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.

 وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و «هموطن».

 اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.

 در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند!

 پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند.

 تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است.

 شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای».

 مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییم!». اصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...

 بعضی هم می‌گویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمت‌الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه‌ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب‌ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آن‌ها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.

 آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف. از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم!

 اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، می‌فرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آن‌جا ندا داده می‌شود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.


  



نوشته شده در تاریخ 95/11/30 ساعت 7:54 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


رفقا بیاین باهم قدر علی رو بدونیم

 

وقتی پنیر کوپنی تمام شد

زندگی «آقا» یک زندگی معمولی است.

یکی از برادرها که محافظ ایشان بود، تعریف می‌کرد در زمانی که اجناس کوپنی بود، هیچ وقت در منزل ایشان ما مثلا پنیر غیر از کوپنی ندیدیم.

یک مرتبه یکی از آقازاده‌ها که فکر می‌کنم آقا میثم بود، آمدند تا با محافظ‌ها صبحانه‌ بخورد. وقتی آمدند دنبال ایشان، «آقا» فرمودند ایشان (فرزندشان) به نان و پنیر علاقه دارند و چون پنیر کوپنی منزل ما هم تمام شده، آمده‌ است با شما نان و پنیر بخورد.

نان سنگک برای محافظ‌ ها

یکی دیگر از محافظ‌ها تعریف می‌کرد که روال کار ما اینطور بود که صبح‌ها 2 عدد نان سنگگ می‌خریدیم و به منزل ایشان می‌آوردیم. بعد از چنددقیقه ایشان بخشی از نان را به یکی از آقازاده‌ها می‌دادند تا برای خوردن ما بیاورند.

این برادر محافظ تعریف می‌کرد ما نشسته بودیم و دیدیم که در اتاق دائم باز و بسته می‌شود. وقتی مراجعه کردیم دیدیم خود حضرت آقا پشت در هستند و یک سینی چای در دست دارند و چون با دست دیگرشان نمی‌توانستند در را باز کنند (به دلیل مجروحیت در انفجار) با پای خودشان این کار را می‌کردند اما در بسته می‌شد.

این نشان می‌دهد که رهبر انقلاب در برخورد با افراد دیگر حتی محافظ‌ها چه رفتاری دارد.

گلیم کهنه‌ای که روی دیوار ریاست‌جمهوری پهن شد

یکی دیگر از برادران تیم حفاظت تعریف می‌کرد در اوایل دوره ریاست جمهوری ایشان، ساختمان ریاست جمهوری 3 طبقه داشت که طبقه بالای آن خانواده آقا زندگی می‌کردند، طبقه وسط دفتر کار و طبقه پایین هم محل استقرار محافظ‌ها بود.

یک روز آقای محمدخان که معاون اجرایی ریاست جمهوری بود آمد و با داد و بیداد به ما گفت خجالت نمی‌کشید؟ اینجا ساختمان ریاست‌جمهوری است. این چه گلیمی است که اینجا آویزان کردید؟ این گلیم اصلا ارزش نگاه‌کردن دارد؟

ما هم گفتیم این گلیم مال ما نیست بلکه خانم ایشان آن را شسته‌اند و پهن کرده‌اند تا خشک شود.

این برادر می‌گفت اشک در چشم آقای محمدخان جمع شد و گفت آیا واقعا در منزل رئیس‌جمهور چنین گلیمی استفاده می‌کنند؟

اگر پیکان «ضدگلوله» می‌شد...

یک مرتبه حضرت آقا من را صدا کردند و گفتند آقای نجات! هر چه ماشین شیک و خارجی در تیم حفاظت بنده وجود دارد، همه را خارج کنید و هیچ کدام دیگر نباشد.

بعد به من گفتند اگر «پیکان» قابلیت ضدگلوله شدن را داشت، من می‌گفتم سوار آن شوم اما اگر پیکان نمی‌شود، یک ماشینی باشد که مدل آن کمی بالاتر است. چیزی بیشتر از حد ضروری نباشد. در غیر این صورت خود شما باید فردای قیامت پاسخگو باشید و من مسئولیت آن را بر عهده نمی‌گیرم.

بعد از اتمام حجت «آقا» بود که بنده حدود 20 خودرو را جمع کردم و دادم رفت.

پذیرایی تنها با یک خورشت

نوع میهمانی‌های ایشان که اقوام یا آشنایان‌شان می‌آیند، طوری است که فقط یک نوع غذا بر سر سفره قرار می‌دهند.

خود ایشان می‌گفتند پدر و مادر بنده این قرار را گذاشته بودند که اگر میهمان برایشان آمد، یک نوع پلو و دو نوع خورشت بر سر سفره بگذارند اما بنده و خانم قرارمان این است که فقط یک نوع پلو و یک نوع خورشت باشد.

من هم در طول خدمتم که گاهی بر سر سفره میهمانان ایشان و یا مقامات کشوری حضور داشتم، هیچ گاه بیش از یک نوع غذا ندیدم.

فرزندان «آقا» سوار چه ماشینی می‌شوند؟

هیچ کدام از فرزندان «آقا» شغل اقتصادی ندارند و از مشاغل اقتصادی منع شده‌اند.

منزل آنها استیجاری و حداکثر یک آپارتمان 2 خوابه با متراژ 70 تا 100متر است و حتی خود آقازاده‌ها هم در گذشته اصرار داشتند که با پیکان تردد کنند و امروز هم همه آنها فقط با ماشین پراید رفت و آمد دارند.

گشت‌ زنی 2ساعته در «بم» با لباس مبدل

روزی که بم زلزله آمد، صبح جمعه بود. فردای آن روز یعنی شنبه قبل از ظهر، «آقا» بنده را صدا کردند و گفتند من می‌خواهم امروز به بم بروم.

ما گفتیم امروز امکانش نیست و ایشان فرمودند حداکثر تا فردا وقت دارید تا مقدمات کار را فراهم کنید.

ما هم آماده شدیم و فردای آن روز یعنی یکشنبه ایشان با لباس مبدل و یک کلاه پشمی که بر سرشان بود، با یک وانت 2کابین حدود 2 ساعت در شهر چرخیدند و هیچ کس ایشان را نشناخت و حتی فرماندار هم که به فرودگاه آمده بود، خبر نداشت.

یک ماه از این ماجرا گذشت و آقا مجددا به بم سفر کردند. چند ماه بعد هم که ایشان به کرمان رفتند، مجددا از بم بازدید کردند.

حضرت آقا با همه وسائل اعم از قطار، هواپیما و ماشین مسافرت‌ می‌کنند و گاهی هم که امکانش باشد، با هواپیمای عادی سفر می‌کنند.

کاش یک نفر روضه می‌خواند

ایشان یک منشی داشتند به نام آقای «محمدی‌دوست» که ریش بلند سفیدی داشت و از قبل از انقلاب با «آقا» آشنا بود و از دوره ریاست جمهوری ایشان هم منشی‌گری دفتر «آقا» را بر عهده داشت.

یک بار که یادم هست با اتوبوس به سفری رفته بودیم، در راه به ما خبر دادند آقای محمددوست فوت کرده‌اند.

ما تصمیم گرفتیم تا پایان سفر به «آقا» چیزی نگوییم چون آقا  ایشان را بسیار دوست داشتند.

بعد از نماز مغرب و عشا، آقای وحید رفتند و خبر فوت آقای محمدی‌دوست را به ایشان دادند که «آقا» خیلی درهم شدند.

وقتی به جایی رسیدیم که می‌خواستیم از هم جدا شویم و ایشان به منزلشان تشریف ببرند، گفتند خوب بود کسی روضه‌ای می‌خواند و ما قدری گریه می‌کردیم.(با بغض)

عرض کردم اتفاقا بعد از نماز مغرب و عشا، بچه‌ها زیارت عاشورا داشتند، کاش همانجا گفته بودیم اما متاسفانه زمان گذشت.

بعد «آقا» نکته‌ای فرمودند که بسیار آموزنده بود.

فرمودند آقای محمدی‌دوست رفت و هر چه تلاش کند دیگر نمی‌تواند به این دنیا برگردد.

بعد مثالی زدند و فرمودند که این قضیه مانند این است که ما یک اسب راهوار با یک خورجین بزرگ داشته باشیم و به ما بگویند از اینجا تا گمرک که حدود یک کیلومتر است، زمین پر از اشرفی و طلا و جواهر است و شما تا رسیدن به گمرک می‌توانید هرچه بخواهید جمع کنید اما وقتی به گمرک رسیدید، دیگر نمی‌توان برگشت.

شما سوار بر اسب هستید و می‌خواهید پیاده شوید و جواهر جمع کنید اما می‌گویید بگذار قدری جلوتر بروم. وقتی به خود می‌آیید که به گمرک رسیدید و هیچ چیزی جمع نکردید و اجازه برگشت هم نمی‌دهند.

این دنیا مانند همان اسب است و باید هر چه می‌توانید ثواب جمع کنید. بعد فرمودند بنده که رهبر هستم مسئولیت سنگین‌تری خواهم داشت و سنگینی این بار برای هر کسی به میزان مسئولیتی است که دارد.

گزارشی که «رهبر» را ناراحت کرد

خوشحالی ایشان زمانی است که کاری یا اقدامی صورت می‌گرفت که نفع آن به مردم می‌رسید.

مثلا وقتی آقای احمدی‌نژاد موضوع یارانه‌ها را عملی کردند، ایشان فرمودند یک مرتبه در اواخر دولت آقای خاتمی گزارشی برای من آوردند و یک رقمی را گفتند که اینها در کشور به نان شب محتاجند و شب‌ها گرسنه می‌خوابند.

«آقا» فرمود آن شب من تا صبح خوابم نبُرد. بعدها وقتی آقای احمدی‌نژاد این اقدام را انجام دادند، من حساب کردم که به این ترتیب، لااقل عده‌ای که آقای خاتمی گفتند، دیگر شب‌ها گرسنه نمی‌خوابند.

این نوع اخبار و اقدامات که تسهیلاتی برای مردم فراهم می‌کند، موجب خوشحالی ایشان می‌شود.

آرزویی که برآورده شد

یک مرتبه به زابل رفته بودیم و «آقا» علاوه بر دیدارهای معمولی، یک دیدار هم با خانواده شهدا داشتند.

معمولا در دیدار با خانواده شهدا، تعداد خانم‌ها بیشتر است. برای همین وقتی قسمت خانم‌ها پرشده بود، قسمت آقایان هنوز چند جای خالی داشت.

من در حیاط راه می‌رفتم که می‌دیدم یک پیرزنی سرگردان آنجا ایستاده است. به او گفتم چرا اینجا ایستادی؟ گفت آمده‌ام‌ «آقا» را ببینم ولی نمی‌شود چون جا نیست و من در حیاط مانده‌ام.

به او گفتم همراه من بیا و چون پیرزن بود، او را به قسمت آقایان بردم و گفتم این هم «آقا»! اینجا بنشین و هر وقت خواستی برو. بعد ایستادم از دور او را نگاه کردم.

دیدم مانند کسی که در مقابل یک امامزاده ایستاده شروع به صحبت کرد و 10 دقیقه این حالت طول کشید و بعد گفت کار من تمام شد، می‌خواهم بروم.

آن شب «آقا» فرمودند که قصد دارند به منزل چند شهید هم سرکشی کنند. یک کوچه‌‌ای انتخاب می‌شد و در آن کوچه به منزل چند شهید می‌رفتند.

جلوی یکی از خانه‌ها که رسیدیم، پیرزنی با چادر نماز در را باز کرد و شعری خواند با این مضمون که «خوش آمدی و خوشم آمد از آمدنت...» بعد به «آقا» گفت با آمدنتان روحم را شاد کردید. من امروز برای دیدن شما آمده بودم، اما چون جا نبود، در حیاط ماندم تا اینکه یکی از محافظ‌های شما مرا به داخل آورد. بعد گفت فکر نمی‌کردم شما یک روزی به منزل ما بیایید.

منزل این پیرزن یک خانه کوچک با 2 اتاق بود که یک اتاق را به یکی از خانم‌های همسایه که شوهرش فوت کرده بود، داده بود.

یک آقایی هم آنجا حضور داشت. حضرت آقا فرمودند ایشان کیست؟ پیرزن گفت پسرم است.

«آقا» سؤال کردند شغلشان چیست و او جواب داد استاد دانشگاه هستم.

فرزند دیگر این پیرزن شهید شده بود و فرزند دیگرش هم اگر اشتباه نکنم پزشک بود.

بعد هر چه آقا گفت که شما چه نیازی دارید، پیرزن جواب داد هیچ! فقط دلم می‌خواست شما را ببینم که دیدم. اگر امشب بمیرم، به همه آرزوهایم رسیده‌ام.

«آقا» رو کردند به ما و گفتند استغناء طبع را ببینید؛ با این وضع زندگی و با اینکه مادر یک شهید است، هیچ توقعی از نظام ندارد. اینها سرمایه واقعی کشور هستند.


  



نوشته شده در تاریخ 95/11/12 ساعت 11:45 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


 

دریادار حبیب الله سیاری :

فرمانده نیروی دریایی ارتش با بیان اینکه رزمایش در آب های آزاد باید مطابق قوانین بین المللی باشد، گفت: اجازه نزدیکی و ورود به آب های سرزمینی خود را نمی دهیم و این خط قرمز ما است.

برنامه های رزمایش مشترک فرانسه، انگلیس و آمریکا در خلیج فارس شبیه سازی تقابل با ایران است، اظهار داشت: از این حرف ها زیاد می زنند.

وی با بیان اینکه ما کاری به این نداریم که چه کسی چه کاری انجام می دهد، گفت: این مهم است که ما توان دفاعی خود را آنقدر بالا ببریم که در مقابل هر تهدیدی و در هر جایی بایستیم.

دریادار سیاری تصریح کرد: هر کسی که می خواهد در محدوده آب های آزاد رزمایش انجام دهد، باید مطابق با قوانین بین‌المللی باشد. اجازه نمی دهیم که کسی به آب های سرزمینی ما نزدیک شود؛ این خط قرمز ما است.

فرمانده نیروی دریایی ارتش تاکید کرد: تحت هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد کسی به آب های سرزمینی ما وارد شود.

گفتین است امروز نیروی دریایی انگلیس مانوری نظامی را با مشارکت نیروهای آمریکایی و فرانسوی در آبهای خلیج‌فارس رهبری خواهد کرد. در این مانور با نام «سه‌شاخه متحد» ناوشکن‌های نیروی دریایی ارتش سلطنتی انگلیس، ناوهای جنگی یواس‌اس هوپر و یواس‌اس  ماهان و ناوچه‌های ضدهوایی فرانسه شرکت دارند. مانور مذکور قرار است از روز سی‌ویکم ژانویه تا دوم فوریه ( از امروز تا پنجشنبه) در نزدیکی سواحل بحرین برگزار شود. به گفته سخنگوی ناوگان پنجم آمریکا در بحرین، تمامی نیروهای ویژه فرماندهی مرکزی نیروی دریایی آمریکا در بحرین نیز در این مانور شرکت خواهند داشت. به گفته مقامات نظامی آمریکا هدف از این مانور، تقویت قابلیت‌های مشترک، بهبود مهارت‌های تاکتیکی و نیز مستحکم ساختن  مشارکت در تضمین جریان آزاد تجارت و آزادی دریانوردی است. پیش‌بینی می‌شود که نیروهای دریایی سه کشور در جریان برگزاری این مانور، مقابله با جت‌های جنگنده، ناوها و سکوهای ساحلی پرتاب موشک ایران را شبیه‌سازی کنند.



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/12 ساعت 11:26 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


5077_ucbydow

 عناوین روزهای ایام دهه فجر به شرح زیر است:

 

سه شنبه       1395/11/12         انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره)، ولایت فقیه و رهبری

چهارشنبه      1395/11/13         انقلاب اسلامی، مردم سالاری دینی، مشارکت اجتماعی، عدالت و پیشرفت

پنج شنبه      1395/11/14         انقلاب اسلامی، ایمان، جهاد، شهادت

جمعه           1395/11/15          انقلاب اسلامی، قرآن، رسالت زینبی و حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)

شنبه            1395/11/16          انقلاب اسلامی منزلت زن،  تحکیم بنیان خانواده و سبک زندگی ایرانی اسلامی

یکشنبه        1395/11/17           انقلاب اسلامی، جوانان، نهضت علمی و اقتصاد مقاومتی

دوشنبه        1395/11/18           انقلاب اسلامی، هویت دینی، ترویج معنویت، فرهنگ و تمدن اسلامی

سه شنبه      1395/11/19          انقلاب اسلامی، انقلابی گری، آمادگی دفاعی، اقتدار و عزت اسلامی

چهارشنبه     1395/11/20          انقلاب اسلامی، وحدت ملی، حمایت از جبهه مقاومت و مبارزه با تروریسم بین المللی

پنج شنبه     1395/11/21          انقلاب اسلامی، الهام بخشی، استکبار ستیزی و مقابله با نفوذ دشمن

جمعه           1395/11/22         انقلاب اسلامی، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/12 ساعت 11:22 ص توسط سیدمهدی ملک الهدی


imam khomeini

12 بهمن سالروز ورود تاریخی حضرت امام خمینی (ره) گرامی باد



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/11 ساعت 12:34 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


اذکاری برای گشایش رزق و روزی

از امام صادق(ع) نقل شده است: «کف الاذی و قلة ‌الصخب یزیدان فی الرزق»؛ ترک اذیت و آزار و کمی جار و جنجال، رزق را زیاد می‌کند. (3)

همچنین حضرت علی‌بن الحسین(ع) می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: «ان‌الله عزوجل جعل ارزاق الم?منین من حیث لایحتسبون و ذلک أن العبد اذا لم یعرف وجه رزقه کثر دعائه»؛

خداوند عزوجل، ارزاق م?منین را در ناحیه‌ای که گمان نمی‌برند، قرار داد و این به دلیل آن است که بنده، وقتی نداند رزق او از چه ناحیه‌ای به دست او می‌رسد، به دعای زیاد مشغول می‌شود. (4)

«ابی‌بصیر» از امام صادق(ع) و او از پدرش ... از امام علی(ع) نقل می‌کند که فرمود: «اذا فرغ أحدکم من الصلوة فلیرفع یدیه الی‌السماء و لینصب فی‌الدعاء»؛ همین که فردی از شما از نماز فارغ شد، باید دو دست خود را به طرف آسمان بالا برده و به دعا مشغول شود.

راوی می‌گوید: ای امیر م?منان (ع)، آیا مگر خداوند متعال در هر مکانی نیست؟ امام (ع) فرمود: بله او همه جا هست. راوی می‌گوید: پس چرا دعا کننده باید دو دست خویش را به طرف آسمان بالا برد؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: آیا قرائت ننمودی «وَفِی السَّمَاء رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»؟

پس از کجا رزق را می‌طلبی؟ جز از محل آن باید درخواست کنی که همواره با وعده‌‌هایی در آسمان داده است.

 

برای کسب روزی به دام حرام نیفتیم

همچنین در میان علما، «آیت‌الله بهجت» نیز بر کسب روزی حلال تاکید کرده و می‌گوید: برای کسب روزی به دام حرام نیفتید، چرا متنبه نمی‌شویم! خداوند متعال در آیه 118 سوره مبارکه «طه» می‌فرماید:

«إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى»

(ای آدم) تو در بهشت گرسنه و برهنه نمی‌گردی!

یعنی اگر حرام نخوری، از گرسنگی و تشنگی نمی‌میری و بهشت برای تو فراهم است؛ وگرنه نیست. اگر بهشت و خلد برین را باور داشته باشیم، این قدر با احکام و دستورات الهی مخالفت نمی‌کنیم. اینکه شیطان به حضرت آدم و حوا (علیهماالسلام) گفت:

«وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ»

پروردگارتان شما دو نفر را از خوردن میوه این درخت، تنها برای این نهی نمود که مبادا ملک یا جاودانه شوید. یعنی اگر در بهشت بمانید، نه ملک می‌شوید و نه جاودانه، پس با عصیان و خوردن شجره نهی شده، بروید در آتش جهنم.

چقدر کارها به پرندگان شبیه است، برای آن‌ها دام می‌گذارند و دانه در دام می‌ریزند و آن‌ها برای برداشتن دانه می‌روند، اما در دام می‌افتند. دل انسان اگر در دام باشد چه؟! آیا خداوند ما را به این امور مبتلا کرده تا خود را مضطر ببینیم و به فساد و عشرت‌های نامشروع مبتلا و مشغول باشیم؟! (5)

 

پی‌نوشت‌ها:

1 - تفسیر قرطبی، ج 17، ص 42 و 43

2- نورالثقلین، ج 5، ص 126

3- همان

4- همان، ص 125

5- در محضر بهجت، ص 173-172



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/9 ساعت 1:34 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


 ظهور گروه‌های جدید مذهبی در دهه‌های 1970 و 1980 میلادی، شکل تازه‌ای از بنیادگرایی را به عرصه آورد که ضمن اینکه متأثر از اسلاف سلفی خود بودند و به نوعی ادامه‌ی جنبش‌های بنیادگرا در منطقه محسوب می‌شدند، اما شیوه‌ی عمل آن‌ها نشان داد که این گروه‌ها مشی جدیدی در بنیادگرایی مذهبی در پیش گرفته‌اند. مشی خشونت‌آمیز و براندازانه‌ی این گروه‌ها باعث شد تا عنوان نوبنیادگرایی بر آن‌ها اطلاق شود. مهم‌ترین این گروه‌ها، القاعده بود.

 

 القاعده گروهی است که طی جنگ افغانستان علیه شوروی، با حمایت نظامی-سیاسی آمریکا و پاکستان و کمک‌های مالی عربستان سعودی شکل گرفت. موفقیت‌های این گروه در جنگ افغانستان باعث شد در سال‌های بعد از سقوط شوروی، طالبان قدرت را در افغانستان در دست بگیرد. از اینجا سکوی پرش و موج گسترش این گروه به کل منطقه آغاز شد. عربستان سعودی نیز به دلایلی که در ادامه خواهد آمد، از گسترش این گروه حمایت کرد.

 

 خیزش‌های عربی عرصه‌ی تازه‌ای برای فعالیت گروه‌های نوبنیادگرا و حمایت عربستان از این گروه‌ها ایجاد کرد. در حال حاضر، دیگر بر کسی پوشیده نیست که دستگاه امنیتی عربستان سعودی تحت هدایت بندر بن سلطان، پشت عملیات‌های تروریستی در عراق، سوریه، لبنان و یمن است. عربستان سعودی با پول‌های هنگفتی که از راه فروش حدود ده میلیون بشکه نفت در روز به دست می‌آورد، به محلی برای جمع‌آوری سرمایه‌ی لازم برای آموزش و رشد گروه‌های بنیادگرا تبدیل شده است و به تروریسم مذهبی دامن می‌زند.
 
هم‌اکنون عرصه‌ی اقدام گروه‌های تروریستی نوبنیادگرا از خاورمیانه گذشته و به اروپا و روسیه رسیده است. تلاش عربستان برای حمایت از نیروهای وابسته به القاعده در کشورهای اروپایی و جمهوری‌های خودمختار روسیه، برای حضور در سوریه، عراق و لبنان (برای جنگ جهادی علیه کسانی که آن‌ها را کفار و منحرفین می‌نامند) باعث جذب این نیروها از اقصی نقاط جهان برای حضور در خاورمیانه شده است. انفجارهای اخیر در شهر ولگاگراد روسیه و ایجاد فضای ناامنی قبل از برگزاری المپیک زمستانی سوچی در روسیه، نشان از نفوذ عربستان و نیروهای تحت هدایت این کشور تا قلب روسیه دارد.

 

 بنابراین، آنچه در این مقاله به دنبال بررسی آن هستیم، این مسئله است که هدف عربستان از حمایت از تروریسم مذهبی چیست؟

 

 در پاسخ به این سؤال، سعی داریم به صورت خلاصه، به سه هدف اصلی عربستان، یعنی تلاش برای انحراف بحران اسلام‌گرایان داخلی به خارج، تلاش برای ایفای نقش منطقه‌ای فعال بعد از پایان جنگ سرد و رقابت منطقه‌ای با جمهوری اسلامی ایران، بپردازیم.
 
1. تلاش برای انحراف بحران از داخل به خارج

 

در میان کشورهای اسلامی و عربی، عربستان سعودی را با عنوان کشوری محافظه‌کار (اسلام بنیادگرا) می‌شناسند. این امر به دلیل پیوند تاریخی میان محمد بن سعود و شیخ محمد بن عبدالوهاب است. پیوند این دو باعث شد ابن سعود لقب امام را به عنوان رئیس سیاسی-نظامی قبیله برگزیند و عبدالوهاب نیز به عنوان شیخ، یک ایدئولوژی مذهبی پاک دینی ارائه دهد.(1)

 

 موفقیت آل‌سعود در شکست هاشمیان و آل‌رشید، باعث برتری آن‌ها در کل سرزمین‌های نجد و حجاز شد. از این طریق بود که ملک سعود در سال 1932 توانست کشور عربستان سعودی امروزی را تأسیس کند. پیوند آل‌سعود با موحدین (وهابیون) از همان ابتدا نوعی ایدئولوژی راست دینی را بر جامعه‌ی عربستان تحمیل کرد. وهابیون در سایه‌ی قدرت سیاسی آل‌سعود، قدرت مذهبی-اجتماعی را به دست گرفتند و زمام امور مذهبی قبضه‌ی دست آن‌ها شد. هم‌زمان، پیدایش اولین چاه‌های نفت در سال 1938در این کشور، باعث شد عربستان طی چند دهه، در وفور ثروت و رفاه‌طلبی غرق شود. از این زمان به بعد، جامعه‌ی عربستان شاهد تغییرات اجتماعی ناشی از افزایش رفاه و افزایش جمعیت در لوای برنامه‌های بهداشتی و رفاهی حکومت آل‌سعود است.

 

 رسانه‌های عربی به رهبری عربستان و قطر، برخلاف حساسیت عمومی مردم نسبت به قضیه‌ی فلسطین در جهان عرب، سعی کردند احساسات ضدحماس و ضدحزب‌الله را جایگزین احساسات ضداسرائیلی کنند. خیزش‌های عربی این رقابت‌ها را به صورتی عریان، علنی کرد. در اینجا ما شاهد رقابت و جنگ نیابتی آشکار عربستان علیه ایران در بحرین، یمن، سوریه و لبنان هستیم.
 
 افزایش ثروت و رفاه در دهه‌های 1960 و 1970 میلادی باعث شد پادشاهی سعودی فشارهای نوگرایی محیط را تجربه کند. ثروت رو به رشد نفت پادشاهی و نگرانی‌های امنیتی آن، سعودی‌ها را بیش از پیش درگیر مسائل عربی و جهانی کرد. از بین رفتن تدریجی انزوای اختیاری پادشاهی، فرهنگ بنیادگرایانه را به رویارویی با یک محیط جهانی سریعاً در حال تحول واداشت.(2) این تحولات سیاسی-اجتماعی و نوسازی پادشاهی در دوران ملک فهد تسریع شد و دامنه‌ی نوسازی اقتصادی-اجتماعی این کشور به شدت گسترش یافت.

 

مخالفت بنیادگراها با آل‌سعود در حالی در دهه‌های 1970 و 1980 گسترش یافت که ایدئولوژی‌های رقیب اسلام‌گرایی، مانند ناصریسم، بعثیسم و کمونیسم، در حال رنگ باختن بودند و عرصه را به اسلام‌گرایی به عنوان ایدئولوژی رقیب واگذار کردند؛ به‌خصوص که انقلاب اسلامی ایران نیز تأثیری حیات‌بخش برای گروه‌های اسلام‌گرا داشت. اوج فعالیت این گروه‌ها علیه آل‌سعود را می‌توان در اقدام انقلابی «جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی»، از رهبران بنیادگرا، در تسخیر مسجد بزرگ کعبه دید. این حادثه طلیعه‌ی موج اسلام‌گرایی نوین در عربستان سعودی بود که برخلاف اسلام‌گرایان سنتی و قبیله‌ای، این طیف از اسلام‌گرایان شامل چندین هزار شهرنشین جوان و طبقه‌ی متوسطی است که توسط وعاظ، معلمان و دانشجویان دانشگاهی مذهبی هدایت می‌شود.(3)

 

 
جنگ دوم خلیج فارس در ابتدای دهه‌ی 1990 در جای خود به یک عامل قوی در رشد اسلام‌گرایی تبدیل شد، چون وابستگی کلی پادشاه را به حمایت غرب به اوج رساند و در نتیجه، آن نیروهای غالباً غیرمسلمان چندملیتی تحت رهبری آمریکا، در سرزمین مقدس اسلام پیاده شدند. این پدیده، مشروعیت مذهبی پادشاهی را از بین برد و خشم اسلام‌گرایان را برانگیخت.

 

 
در چنین فضایی، آل‌سعود با پارادوکسی اساسی روبه‌رو شد؛ از یک طرف مبنای وجودی و مشروعیت بخش حکومت قبیله‌ای آل‌سعود بر حمایت از اسلام بنیادگرا بنا شده است. از طرف دیگر، اقدامات اصلاحی پادشاهی سعودی برای مدرن کردن جامعه، با واکنش تند بنیادگراهای مذهبی مواجه شده است.
 
2. عربستان به عنوان کنشگری منطقه‌ای
 
برای سال‌ها، عربستان برای حفظ ثبات ساختار سیاسی خود، رویکردی محافظه‌کارانه را در روابط خارجی خود اتخاذ کرد. این رویکرد با روی کار آمدن ناصر و طرح ایدئولوژی پان‌عربیسم ناصر تقویت شد. پان‌عربیسم که در تضاد موجودیتی با هویت سیاسی-مذهبی آل‌سعود قرار داشت، نزدیکی هرچه بیشتر عربستان سعودی با ایالات متحده‌ی آمریکا را به دنبال داشت. این نزدیکی به انفعال عربستان در سیاست خارجی در راستای حفظ وضع موجود در منطقه انجامید. در راستای چنین سیاستی بود که عربستان در حمایت از رژیم سلطنت در یمن شمالی، مقابل ناصر و کودتاچیان ایستاد و وارد جنگی پنج‌ساله در یمن شد.

 

 
جنگ سرد عربی برای دهه‌های متمادی سبب شد که عربستان در جناح محافظه‌کار و کشورهای پان‌عرب به ایفای نقش بپردازد. همراه با جنگ سرد عربی، جنگ سردی در نظام بین‌الملل وجود داشت که به طور غیرمستقیم و نیابتی موجودیت عربستان را تهدید می‌کرد.(4)

 

 شکست اعراب در جنگ 1967 را می‌توان پایان ناصریسم و مرگ ناصر را نوعی تخفیف در جنگ سرد عربی دانست. با مرگ ناصر و نگاه غرب‌محور انور سادات، به عنوان جانشین ناصر، فشارهای منطقه‌ای بر عربستان سعودی کمتر شد؛ هرچند حضور معمر قذافی، صدام حسین و حافظ اسد، همراه با ایدئولوژی پان‌عربیسم آن‌ها، فشارها بر عربستان را همچنان حفظ می‌کرد. سقوط شوروی و پایان جنگ سرد، فشار از جانب نظام بین‌الملل را نیز از دوش عربستان سعودی برداشت. از آنجا که عربستان در طول جنگ سرد عربی و جنگ سرد در نظام بین‌الملل، به متحد راهبردی ایالات متحده تبدیل شده بود، سقوط نظام دوقطبی و برتری ایالات متحده، به معنای عرصه‌ی عمل وسیع عربستان در منطقه‌ی خاورمیانه بود.
 
در چنین چارچوبی بود که با درآمدهای کلان حاصل از فروش نفت، عربستان سعودی با حمایت ایالات متحده‌ی آمریکا، سعی کرد از انفعال ساختاری تحمیل‌شده بیرون آید و به بسط ارزش‌های خود (که مبتنی بر اسلام بنیادگرا با شاخصه‌های وهابیسم است) در سطح خاورمیانه و جهان اسلام بپردازد.

 

3. رقابت منطقه‌ای با ایران
 
دهه‌ی اول قرن 21 همراه با تغییراتی در نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده بود. حادثه‌ی یازده سپتامبر 2011 لشکرکشی ایالات متحده به خاورمیانه و سقوط رژیم طالبان در افغانستان و سرنگونی صدام حسین در عراق را به دنبال داشت. از این تاریخ به بعد، نقشه‌ی سیاسی خاورمیانه تغییر کرد و باعث بازتعریف معادلات سیاسی در این منطقه شد؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت خاورمیانه‌ی قبل از 2003 با خاورمیانه‌ی پس از آن، تغییرات زیادی کرده است و می‌توان از عنوان «خاورمیانه‌ی جدید» در این دوران نام برد.(5)

 

سقوط صدام حسین یک دشمن دیرینه‌ی ایران را از میدان به در کرد و آزادی عمل ایران در جبهه‌ی غرب و جنوب غرب را به دنبال داشت. همراه با این، وجود اکثریت شیعه در عراق و نفوذ گسترده‌ی ایران در بین گروه‌های شیعی، باعث شد نظامی در عراق بر سر کار آید که تمایل زیادی به جانب ایران دارد. این امر خشم عربستان را به دنبال داشت؛ به‌گونه‌ای که این کشور دولت شیعی ابراهیم جعفری را به رسمیت نشناخت.
 
از این تاریخ به بعد، ما شاهد رقابت گسترده‌ی عربستان با ایران در سطح منطقه هستیم. جنگ سی‌وسه‌روزه نقطه‌ی اوج این رقابت‌ها بود. در طول حمله‌ی اسرائیل به جنوب لبنان، عربستان به همراه مصر و اردن، حزب‌الله لبنان را به ماجراجویی متهم کردند و تقصیر جنگ را بر گردن این گروه انداختند. بعد از این جنگ، بسیاری از تحلیل‌گران از آن به عنوان جنگ سرد منطقه‌ای برای توضیح آنچه خاورمیانه‌ی جدید می‌خواندند استفاده کردند.(6)

 

ناکامی اسرائیل در حذف حزب‌الله باعث ترس از نفوذ ایران تا دریای مدیترانه شد. این امر واکنش خصمانه‌ی عربستان سعودی را به دنبال داشت و رقابت‌های منطقه‌ای با ایران را دامن زد. وزیر امور خارجه‌ی آمریکا نیز این رقابت را رقابتی بین کشورهای افراطی (ایران و محور مقاومت) و نیروهای میانه‌رو (عربستان و طیف محافظه‌کار عربی) در خاورمیانه نامید.ولی نصر، مشاور وقت باراک اوباما، جنگ 2006 را سرریز تنش‌های فرقه‌ای بعد از جنگ عراق تعریف می‌کند. وی معتقد است تبعات این جنگ باعث تشدید رقابت شیعی-سنی در خاورمیانه شده است. در کنار این تفسیر از تحولات پس از جنگ سی‌وسه‌روزه، عده‌ای نیز رقابت عربستان و ایران در این جنگ را نوعی توازن قوا در چارچوب سیاست رئالیسم (realism) تعریف می‌کنند. با این وجود، هر تعریفی که از این جنگ داشته باشیم، باید پذیرفت که واقعیت‌های منطقه بعد از سقوط صدام و ناکامی اسرائیل در جنگ 2006 باعث تشدید رقابت‌های منطقه‌ای عربستان با ایران شده است.(7)
 
تلاش عربستان برای حمایت از نیروهای وابسته به القاعده در کشورهای اروپایی و جمهوری‌های خودمختار روسیه، برای حضور در سوریه، عراق و لبنان (برای جنگ جهادی علیه کسانی که آن‌ها را کفار و منحرفین می‌نامند) باعث جذب این نیروها از اقصی نقاط جهان برای حضور در خاورمیانه شده است.

 

جنگ 2008-2009 غزه نیز برگی دیگر بر تنش‌ها و رقابت‌های منطقه‌ای ایران و عربستان افزود. این جنگ نیز نمایشگر تغییرات در طبیعت سیاست منطقه‌ای در خاورمیانه و نمودی از همان روایت موجود در جنگ 2006 لبنان بود.(8)
 
عربستان و مصر هرچند سعی کردند در بازسازی غزه کمک کنند، اما حماس را نیروی طرفدار ایران در نوار غزه و در جهان سنی نامیدند که باعث نفوذ ایران، هم در جهان عرب و هم در جهان سنی شده است. از طرفی، ایران نیز به مسئله‌ی فلسطین از خود اعراب بیشتر توجه نشان داده و این باعث تقویت نفوذ ایران در حل مسئله‌ی فلسطین شده است.

 

در چنین فضایی، رسانه‌های عربی به رهبری عربستان و قطر، برخلاف حساسیت عمومی مردم نسبت به قضیه‌ی فلسطین در جهان عرب، سعی کردند احساسات ضدحماس و ضدحزب‌الله را جایگزین احساسات ضداسرائیلی کنند. خیزش‌های عربی این رقابت‌ها را به صورتی عریان، علنی کرد. در اینجا ما شاهد رقابت و جنگ نیابتی آشکار عربستان علیه ایران در بحرین، یمن، سوریه و لبنان هستیم.
 
خیزش‌های عربی؛ آزمون سیاست منطقه‌ای عربستان
 
خیزش‌های عربی آزمونی برای سیاست فعالانه‌ی عربستان در جهان عرب بود. هرچند در ابتدا این تحولات برخلاف خواسته‌های عربستان پیش رفت و باعث شد در مصر، تونس و یمن متحدین این کشور از قدرت ساقط شوند؛ اما عربستان با مدیریت نیروهای جهادی تحت هدایتش سعی کرد موج آزادی‌خواهی جوانان عرب را به کشاکش و جنگ قدرت داخلی تبدیل کند.

 

این کشور در ابتدا سعی کرد از طریق مداخله‌ی نظامی در بحرین و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس مانع از همه‌گیری این تحولات در حوزه‌ی نفوذش در خلیج فارس شود. همچنین با فشار به سازمان ملل برای حمله به لیبی پیش‌قدم شد. در ادامه، سعی کرد با کمک به گروه‌های جهادی و تزریق پول‌های کلان به این گروه‌ها، بی‌ثباتی را در منطقه دامن بزند. سرایت تحولات به سوریه، اوج بازیگری عربستان بود. این کشور سعی کرد بیشترین استفاده را از فضای ایجادشده ببرد و سوریه را به بهشت حضور گروه‌های جهادی از نقاط مختلف جهان تبدیل سازد. سقوط محمد مرسی و شکست اسلام اخوانی در مصر نیز برگ برنده‌ی دیگری برای سیاست آل‌سعود بود.

 

بر این اساس، عربستان سعودی با حمایت از گروه‌های افراطی توانست موج خیزش‌های عربی در برخی از کشورها منطقه را به جهنم افراط‌گری و خشونت جهادی‌ها تبدیل کند.

 

نتیجه‌گیری
 گسترش نوبنیادگرایی در دهه‌های 1970 و 1980 و تلاش‌های خشونت‌آمیز و براندازانه‌ی این گروه‌ها علیه هیئت حاکمه، سقوط شوروی و پایان جنگ سرد و خیز عربستان برای خروج از انزوای ساختاری در جهان عرب و تشدید رقابت منطقه‌ای عربستان با ایران در دهه‌‌ی اول قرن 21، باعث شده این کشور بحران ناشی از نوبنیادگرایان داخلی را در سایه تغییرات ایجادشده در محیط اقدامش در فضای منطقه‌ای و جهت تقویت نفوذ خود در خاورمیانه و جهان اسلام، به خارج منحرف کند. بر این اساس است که ما شاهدیم عربستان سعودی برای گسترش ارزش‌های منتسب به اسلام موحدین (وهابی‌گری) به حمایت مالی از مساجد و مدرسه‌های مذهبی در سراسر جهان سنی دست زده است و حمایت مالی گسترده‌ای از گروه‌های بنیادگرا به عمل می‌آورد. بحران سوریه نقطه‌ی تلاقی این سیاست سعودی‌هاست.


  



نوشته شده در تاریخ 95/11/9 ساعت 1:32 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


امام رضا علیه السلام

 

ده فرمان از خورشیدطوس آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام

 فرمان اول:
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.

فرمان دوم:
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.

فرمان سوم:
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است.

فرمان چهارم:
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.

فرمان پنجم:
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.

 فرمان ششم:
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.

فرمان هفتم:
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند.

فرمان هشتم:
حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.

 فرمان نهم:
ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.

 فرمان دهم:
بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید.



  



نوشته شده در تاریخ 95/11/9 ساعت 12:43 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


kalamat

گاه در زندگی با اخبار و حوادثی روبرو می‌شویم که معجزه نیست اما حکایت از یک حقیقت است اینکه خداوند هزار و چهارصد سال پیش از وقایعی خبر داده که بشر با تمام علم و تکنولوژی اکنون به حقیقت آن دست یافته است شاید اندکی ما را از تجملات دنیا رهانیده و به ذات مقدس الهی نزدیکتر نماید .

یک پژوهشگر هلندی غیر مسلمان تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسید که ذکر کلمه جلاله ” الله ” و تکرار آن نیز صدای این لفظ موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌نماید این پژوهشگر غیر مسلمان هلندی طی گفتگویی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی از مسلمانان که قرآن می خواندند و یا کلمه ” الله ” را می‌شنیدند به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله ” الله ” و تکرار آن و حتی شنیدن آن موجب آرامش روحی شده و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می‌دهد.

وی در ادامه افزود: بسیاری از این مسلمانان که بر روی آنان تحقیق می‌کردم از بیماری‌های مختلف روحی و روانی رنج می‌بردند من حتی در تحقیقاتم از افراد غیر مسلمان نیز استفاده نمودم و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر ” الله ” کردم و نتیجه مجددا تکرار شد خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم زیرا تاثیر آن بر روی افسرده، ناامید و نگران تاثیری چشمگیر و عجیب بود.

این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: از نظر پزشکی برایم ثابت شده که حرف الف که کلمه ” الله ” با آن شروع می‌شود از بخش بالایی سینه انسان خارج شده و موجب تنظیم تنفس می‌شود به ویژه اگر تکرار شود؛ و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی می‌دهد.

حرف لام که حرف دوم الله است نیز موجب برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان می‌شود تکرار شدن این حرکت در کله الله که تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تاثیرگزار است.

اما حرف‌های حرکتی به ریه می‌دهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تاثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب می‌شود.

گفتنی است: شاید اکنون با انجام این تحقیق علمی اندکی بیشتر از خواب غفلت رها شده و متوجه شویم که آنچه را که خدا به ما توصیه نموده نه تنها فقط به عنوان یک تکلیف بلکه بیشتر به دلیل تاثیر مثبت آن بر سلامت جسم و روح خودمان بوده است.

به راستی که قرآن کریم در آیه کریمه می‌فرماید: ” الذین آمنو و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب”

منبع: باشگاه خبرنگاران.


  



نوشته شده در تاریخ 95/11/9 ساعت 12:37 ع توسط سیدمهدی ملک الهدی


امام خامنه ای
چند استفتا پیرامون آواز و مداحی زنان از آیةالله العظمی خامنه ای (مدّظلّه) :
سـوال: آیا مداحى براى بانوان جایز است؟
جـواب: مداحى زن در جایى که مى‌داند نامحرم صداى او را مى‌شنود اگر موجب جلب توجه و تهییج نامحرم و یا مفسده دیگرى گردد، جایز نیست.
سـوال: گوش دادن به آواز زنان در صورتى که از لحاظ شعر و موسیقى لهو و لغو نباشد چه حکمى دارد؟
جـواب: اگر آواز زنان به گونه‌اى باشد که مهیج شهوت گردد و یا گوش دادن به آن موجب ترتب مفاسد باشد، جایز نیست گوش کند



  




  پیام رسان 
+ هر کسی نام کسی گفت سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سر ها ازدحام است سر کوی شما اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخرها

+ سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم ز گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود دستهای خویش و دامان توام آمد به یادم یا حسین

+ سلام دوستان عزیز

+ سال پر خیر وبرکتی داشته باشین دوستان پارسی بلاگ

+ سال نو به همه دوستلن عزیز مبارک

+ سال نو بغیر از تعویض لباس و کفش وغیره سالی برای تعویض رفتار ها وکردارهایمان باشد برایملن ابدی ومبارکتر خواهد بود

+ سال1397 برای همه دوستان عزیز مبارک باشد

+ پیشاپیش سال پر خیر وبرکتی را در پناه مهدی صاحب الزمان برایتان ارزومندم انشالله سال ظهور حضرت بقیه باشد

+ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

+ روز میلاد بانوی بزرگ اسلام، پرستار تمام نیکی ها پرستار تن رنجور ولایت، پرستار ارزش های مقدس عاشورا، زینب کبری(س) بر همه پرستاران و پیروانش مبارک باد.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ